eitaa logo
☀️ایوان خورشید
108 دنبال‌کننده
56 عکس
31 ویدیو
0 فایل
تاریخ، فرهنگ و بوم‌شناسی «حصارخروان» و شرق استان قزوین در ایوان خورشید از تاریخ و فرهنگ درخشان این مرز و بوم به انتظار درخشش سیمای دلربای طاوس اهل الجنة نشسته‌ایم.
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ایوان خورشید
#شجرنامه امام‌زاده احمد حصارخروان شاهزاده احمد ابوعلی بن محمد ابی‌الطیب بن احمد ابی‌علی بن علی بن
یک گفتگوی تکمیلی درباره امام‌زاده احمد ✅ آقای «سعید الهی» از دوستان فرهیخته، درباره شجره‌نامه امام‌زاده احمد (ع)، نکته‌ای را مطرح فرمودند که ممکن است به‌صورت پرسش و ابهام در ذهن بعضی از عزیزان به ویژه اهالی حصارخروان و روستاهای اطراف نیز باشد. با کسب اجازه از آقای الهی، نکته مورد نظر و پاسخ ما در ادامه می‌آید: ✍ «یه مورد جالب / کتیبه سردر امامزاده نوشته فرزندان امام موسی بن جعفر ولی در متن فوق به حضرت جعفر و حضرت زینب می رسد.» ✍ توضیحات تکمیلی بله در سردر امامزاده چنین عبارتی نوشته شده است. در بسیاری از امامزاده‌ها همین عبارت و انتساب به امام موسی الکاظم (ع) هست. یعنی هر بقعه‌ای را نسبش را نمی‌دانستند گفتند بن موسی بن جعفر (ع) است. در مواردی صاحب بقعه، نه فرزند بلافصل که از نوادگان آن حضرت است و در مواردی از سادات متصل به امام مجتبی(ع)، امام زین العابدین (ع)، امام باقر (ع) - به ویژه در طالقان- و جناب جعفر هستند. با وجود اینکه امامزاده احمد حصارخروان، «احمد بن موسی الکاظم» معرفی شده است، اما مشهور است که «احمد بن موسی» شاهچراغ شیراز است. اما نسب‌شناسان با استناد به منابع تاریخی، حضرت شاهچراغ را هم احمد بن موسی الکاظم نمی‌دانند و قریب به یقین معتقدند «احمد بن موسی الکاظم» در شهر اسفراین، در خراسان و شمال سبزوار است و حضرت شاهچراغ یعنی کسی که در شیراز است «احمد بن موسی المبرقع بن الجواد بن الرضا»، یعنی نوه امام جواد (ع) است. پدر او موسی بن مبرقع در قم مدفون است و دو فرزند شاهچراغ نیز در روستاهای بین راه کهک قم و فردو است و من توفیق داشته‌ام در دهه ۱۳۸۰ به زیارت بقعه آنها رفته‌ام. آقای فقیه بحرالعلوم که محقق در شناخت نسب بقاع متبرکه در ایران و جهان است و تالیفاتی در این زمینه دارد، مفصل درباره امامزده احمد حصارخروان و دو احمد بن موسی دیگر در اسفراین و شیراز مطلب دارد و دهها صفحه گزارش از منابع مختلف استخراج کرده است که البته خواندنش حوصله می‌خواهد و در فرجام آن «احمد بن موسی الکاظم» یعنی برادر امام رضا (ع) را مدفون در اسفراین می‌داند. جالب است که عموی ما «عزت‌الله شیر محمدی» که از خادمان امامزاده احمد بود هم در دهه ۱۳۸۰ با قاطعیت می‌گفت امامزاده احمد از اولاد جعفر طیار است و مخالف نصب آن کتیبه بود ولی به سبب شهرت این نام در میان اهالی، آن کتیبه نسب شد. امامزاده احمد حصار خروان، خودش، پدرانش و فرزندانش نزدیک به یک قرن در منطقه حکمرانی داشتند و پسر عموهای متعددی در فشافویه، طارم، زنجان، تاکستان و... دارد. تنها در استان قزوین ۲۸ امامزاده از این طایفه یعنی «سادات زینبی/جعفری» شناسایی شده‌اند و با سادات شهرهای بیرون از استان این تعداد بالاتر است و حداقل به ۴۰ می‌رسد. ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid
تصاویری از تشرف حضرت امام آیت‌الله خامنه‌ای به حرم حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در سال ۱۳۶۳ ه.ش ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5857423308194056460.mp3
21.06M
سلام صبح همگی‌ به‌خیر و برکت قرار عاشقانه با امام زمان هر روز صبح...🕊
دعای‌ندبه۩مهدی‌میرداماد.mp3
12.11M
🤲 دعای ندبه 🎙 با نوای سید مهدی میرداماد
«بانک صادرات» چگونه به حصارخروان آمد؟ مدارس جدید، چگونه درست شدند؟ «دبستان» و «راهنمایی» چگونه در حصارخروان ایجاد شدند؟ «مخابرات»، «شورای اسلامی» و دهیاری چگونه تاسیس شدند؟ به زودی... پذیرای خاطرات، یادداشت‌ها و اسناد و تصاویر شما هستیم. ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid
غروب جمعه بود، پاییز بود، هوا تاریک می‌شد، مادر میخوند. سرما سوز می‌زد، چراغ با سرما می‌جنگید، من با مشق‌هایم می‌جنگیدم برنامه‌کودک تمام شده بود، مشق‌ها تمام نمی‌شد... خانم «ایمانی»، معلم‌ کلاس اول‌مان گفته بود: «اگر مشق های‌تان را دیر بنویسید من می‌فهمم!» از کجا می‌فهمید؟! یعنی! می‌آمد پشت پنجره خانه و می‌دید من دیر نوشتم؟! یعنی به خانه همه شاگردانش سرک می‌کشید؟! 😒 سال ۵۸ از ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid
☀️ایوان خورشید
غروب جمعه بود، پاییز بود، هوا تاریک می‌شد، مادر #دعای_سمات میخوند. سرما سوز می‌زد، چراغ #علاءالدین
*سلامتی متولدان 10,20,30,40,50,60 مقدار  کوتاه وقت بزارید و بخونید لذت ببرید* دریافتی از ✍ اهل حصارخروان و بازنشسته بانک صادرات *وقتى جوان‌هاى امروز از ما مى‌پرسند:* *شما چطور می‌توانستید زندگی کنید قبلا؟!* *بدون تکنولوژی* *بدون اینترنت* *بدون کامپیوتر* *بدون تلفن همراه* *بدون ایمیل* *بدون شبکه‌های مجازی؟!* 🤔 *بايد پاسخ بدهيم:* *همان طور که نسل شما امروز می‌تواند* *بدون دلسوزی* *بدون خجالت* *بدون احترام* *بدون عشق واقعی* *بدون فروتنی* *زندگی کند.* 😞 *ما بعد از مدرسه مشق‌هايمان را می‌نوشتیم و تا آخر شب مشغول بازی بودیم؛ بازی واقعی!* *ما با دوستان واقعی* *بازی می‌کردیم نه دوستان مجازی* *ما خودمان با* *دست‌هايمان بازی‌هایی مثل یویو و بادبادک و فرفره می‌ساختیم* *ما تلفن همراه و دی وی دی و پلی استیشن و کامپیوتر شخصی و اینترنت نداشتیم* *ولی دوستان واقعی داشتیم که وقتى با يک نفرشان همراه مى‌شديم، در روزهایِ بارانی با هم زير یک چتر به مدرسه می‌رفتیم و در روزهاى گرم کیم دوقلويمان را با هم نصف می‌کردیم.* 💕 *نسل ما در مغازه‌هايش با خط درشت ننوشته بود: «لطفا فقط با کارت‌خوان خرید کنید»!* *سر هر کوچه یک بقّالی بود که یک دفتر نسیه داشت برای آنهايى که دستشان تنگ بود و بالای سرش درشت نوشته بود: «پول نداری صلوات بفرست»!* 👌🏼 *زمان ما تخت‌خواب مُد نبود ولى خوابیدن تویِ رخت‌خواب‌های گُل گُلی و در بهارخواب، ایوان و پشتِ بام، از هر خوابی شیرین‌تر بود!* 🌸🌸 *ما موبایل نداشتیم ولی در عوض، درِ خانۀ همسایه و فامیل باز بود تا هر وقت به هرجا که می‌خواستیم، تلفن کنيم و احوال بپرسيم و خبر بگيريم!* ☎️ *خانواده‌هايمان به علت ترافیک سنگین و ...* *دیر به مهمانی‌ها نمی‌رسیدند* *زودتر می‌رفتند تا با کمک هم سبزی پاک کنند و برنج را آبکش کنند و ...* 🥒🥒 *ما لایک کردن بلد نبودیم ولی در عوض، نسلِ ما نسل مهربانی و دلجویی بود ...* ✌️✌️ *ما بلاک کردن نمی‌دانستیم چیست؛ نسلِ ما نسل دل‌هاى بی‌کینه بود؛ در مرام ما قهر و کینه جايى نداشت ...* 🤍💚🤍 *ما نسلی بودیم که اگر کسانی با هم قهر میکردن* *دیگران  مرام و معرفت بخرج میدادن بساط آشتی‌کنان  براه مینداختن وآنها راآشتی میدادن ما نسلی بودیم که برای دیگران وقت می‌گذاشتيم*  🌼 *در زمان ما کسی پیتزا برايمان نمی‌آورد دمِ در؛ اما طعمِ نون و کبابی را که بابايمان لای یک روزنامه از بازار می‌خرید و برايمان مى‌آورد، با هزار تا پیتزا عوض نمی‌کنيم!* *در نسل ما فست فود معنی نداشت ولى  نون و پنير و سبزى يا لقمۀ کوکو و کتلت يا حداکثر ساندویچ تخم مرغ و خيارشور و گوجه فرنگى با کانادایِ شیشه‌ای لذتی داشت که هنوز هم مزه‌اش زير دندانمان است ...* *ما نسلی بودیم که در مراممان کمتر نامردی و آدم‌فروشی بود ...* 🌷🌷 *ما سِتِ تولد نداشتیم ولى در عوض، جشن‌هاى سنّتيمان پر بود از کاغذکشی‌های رنگارنگ و دل‌هاى واقعا شاد و لب‌هاى واقعا خندان ...* 😁😆 *ما عروسی را به جای هتل و تالار و سالن در خانۀ همسایه و در حیاط  چراغانی  برگزار می‌کردیم و خيلى هم خوش مى‌گذشت ...* 🥳🥳 *ما نذری‌هايمان را در ظروف یک‌بارمصرف نمی‌دادیم* *تویِ چینی گل سرخی پخش می‌کردیم و همسایه‌مان هم توى ظرفِ خالی‌اش نقل و نبات مى‌ريخت* 🍬🍬 *ما چراغ مطالعه نداشتیم ولى در عوض، مشق‌هايمان را زیر نور چراغ گردسوز  و در کنار علاءالدینی که همیشه رويش یک کتری همراه با قورى چایی خوش‌عطر بود، می‌نوشتیم ...* 💐💐 *ما مبل روکش شده نداشتیم ولى پُشتی و پتویِ ملافه سفید دورتا دور اتاق بود تا هر وقت مهمان سر رسيد، احساس راحتی کند!* 🎪 *ما اگر کاسۀ گل مرغی سر طاقچه را در شیطنت‌ها و بازی‌هایِ کودکانه می‌شکستیم، خانم جون دعوامون نمی‌کرد؛ تازه برامون اسفند دود می‌کرد، تخم مرغ می‌شکست و می‌گفت قضا بلا بوده، خدا رو شکر که به کاسه گرفت و خودت چیزیت نشد!* 🔴 *ما هزار جور پزشک متخصص و داروخانه نداشتیم؛ چایی نبات و عرق نعنای بی بی جون دوایِ هر دردی بود ...* 🥃 *ما از ذوقِ یک پاک‌کُنِ عطری، یک مداد سوسمارنشان، یک جعبۀ مداد رنگی، و یک دفترچۀ نقاشی تا صبح خوابمان نمی‌بُرد!* 🥰 *ما نسلی منحصر به فرد بودیم؛ چون آخرین نسلی بودیم که مطيع پدر و مادر بودیم و اولین نسلى که مطيع فرزندانمان شديم ...* 😓 *تاریخ ديگر مثل ما را نخواهد دید* در پست‌های آلبومی از تصاویر، مرتبط با این خاطرات را می‌بینید. ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid
مخصوص آش‌بردن و نبات گرفتن! مرتبط با یادداشت دریافتی از ✍ ایوان خورشید https://eitaa.com/ivanekhorshid