eitaa logo
جبارنامه
284 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
583 ویدیو
30 فایل
کانال علی جباری ⌛پژوهشگر و مدرس تاریخ 📗مؤلف کتاب امامان شیعه در منابع اهل سنت 🖋️طلبه،سخنران،مداح و کمی شعر و مقاله 💻مدرس نرم افزار های علوم اسلامی 📻 کارشناس مجری رادیو معارف (برنامه پرسمان تاریخی) راه ارتباطی: @Jabbari1981
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جبارنامه
بر آیه های سوره کوثر سلام کن بر روشنای چشم پیمبر سلام کن بر او که در مباهله هم پای مصطفاست بر آنکه با علیست برابر سلام کن بر خانه ای که ام ابیهاست صاحبش بر زخم خورده از لگد و در سلام کن بر پهلوی شکسته ی یک مادر نحیف بر غصه های غربت حیدر سلام کن بر دست های زخمی از تازیانه ها بر دلبر دلاور خیبر سلام کن بر اشک چشم زینب و خون دل حسین بر ناله ی برادر و خواهر سلام کن بر فاطمیه ها به عزادار فاطمه بر روضه های حضرت مادر سلام کن 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
میگن برادر افغانی که هلیکوپتر آمریکایی را با سلاح دوش پرتاب ساقط کرده، هنوز داره تمرین می‌کنه که قِلِق اسلحه دستش بیاد، بعدا که مسلط بشه چکار می خواد بکنه خدا می دونه.😉😁 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
یک لحظه گوش کن ره دوری نمی رود شاید که ناله های مرا مشتری شوی رحمی کنی به این دل مشتاق بیقرار باشد که فصل تازه این دلبری شوی خاک غریبی ام بتکانی به دست لطف ضرب المثل برای نوازشگری شوی کاش این نگین جان ببری در رکاب خود یک دم تو با نگین من انگشتری شوی جانا خدا کند که بیایی به چشم ها پایان قصه های ملامت گری شوی هم مرهمی به زخم تن انتظار ما هم تو شروع زندگی دیگری شوی 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
سلام تاریخ تولدتون رو وارد کنید ببینین چی نشون میده birth.carbalad.com نکات قشنگی داره. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
تاب دل و قرار را وصلت ماه می برد می کشد و ستاره را گوشه چاه می برد سحر کلام و فتنه ها حاصل گفتگوی او جامه زهد را به یک نیم نگاه می درد مردم چشمهای او خوانده رجز برای من باز در این مبارزه رنگ سیاه می برد ساقی بزم ما عجب کسب حلال می کند دین مرا به قیمت موی سیاه می خرد علی جباری 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
🔸در زمان جدایی دو آلمان, ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭسید. ﺍﻭ ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺍشت. ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻣﺮﺯﯼ گمرک از او پرسید: ﺩﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺍﻭ گفت: ﺷﻦ! ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ کرد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، متوجه شد ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺟﺰ ﺷﻦ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ در کیسه‌ها نیست. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺒﻮﺭ داد. 🔸ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺺ ﭘﯿﺪﺍ شد. دوباره در کیسه‌های همراه مرد چیزی جز شن نبود. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ شد و مأمور به این نتیجه رسید که این مرد دیوانه است. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ متحد شدن آلمان یک ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ دید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ گفت : چرا در آن سالها کیسه‌های شن را با خودت از مرز رد می‌کردی؟ ﻣﺮﺩ گفت : من کیسه‌های شن را رد نمی‌کردم. من هر هفته یک دوچرخه نو را قاچاقی از مرز رد می‌کردم 🔺ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﻓﺮﻋﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ! حالا این شده حکایت عده ای در انتخابات ، بیایید وعده هایتان را شفاف کنید از اموالتان بگویید و برنامه هایتان برای رفع مشکلات مردم. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh