#شکایت
ساقی چرا با دشمنان عشق گفتی
اسرار شب های دراز عاشقان را
ساقی تو با ناخورده می چون وعده کردی
آتش زدی هم هستی و هم جانمان را
ساقی چرا با محتسب خلوت گزیدی
ویران نمودی خانه بی خانمان را
ساقی تو را با شیخ و شرع و دین چکار است
تحریم کرده تاک و خاک و جاممان را
ساقی چرا از کیش ما بیرون شدی تو
تشویش کردی هم خور و هم خوابمان را
ساقی بیا دائم سر میخانه ات باش
افزون کن این مستی و حال نابمان را
ساقی دوباره می بده شوری بیفکن
محکم نما زنجیرهای داممان را
ساقی چراغ محفل عشاق غم باش
روشن نما چون شمع شام تارمان را
#علی_جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
تابلوی خداشناسی...
آسمان در آبی ترین و زیباترین لحظاتش، بدون کوچکترین آلودگی و ناخالصی، هر چه می بینیم فقط آسمان است و عظمتش.
دریا با آن لباس سبز فسفری و چین های ریزی که روی آن دارد، چه صحنه دلپذیری ایجاد کرده.
کوه های شنی جذاب و خوش نقشی که فاصله ای میان دریای مهربان و آسمان کریم شده اند.
و حیوانی که نماد صبوری و استقامت و قناعت در صحراهاست و خالق بی همتا دنیایی آموختنی در وجودش قرار داده است.
خلقت این حیوان آن قدر شگفت انگیز است که در کتابش انسان را به تفکر درباره آن می خواند.
همین یک صحنه برای صاحبان اندیشه و خرد کافیست تا بیندیشند و عبرت گیرند و بر ایمانشان بیفزایند.
أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (17)
وَإِلَي السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ (18)
وَإِلَي الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (19)
وَإِلَي الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (20)
آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟
و به آسمان، كه چگونه برافراشته شده
و به كوه كه چگونه برپا داشته شده
و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
(سوره مبارکه غاشیه)
#علی_جباری
#این_تصویر_زیبا_متعلق_به_سیستان_و_بلو_چستان_میباشد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#ندبه_های_دلتنگی
مبتلایت شدم و خواب ندارم دیگر
رفته آرام دلم تاب ندارم دیگر
غم گرفته است تمام شب هجرانم را
که چرا روشن مهتاب ندارم دیگر
مانده سجاده ی پر جاده ی من زیر بغل
کنج این میکده محراب ندارم دیگر
گریه ها برده امانم شده هق هق کارم
بی تو یک لحظه ی شاداب ندارم دیگر
مثل یک تشنه که گه گاه به آبی برسد
از لب لعل تو سیراب ندارم دیگر
شعرم از قافیه افتاده و بی وزن شده
لایق تو غزل ناب ندارم دیگر
#علی_جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
چند روز پیش تک بیتی تقدیم دوستان کردم:
گاهی می ارزد آنکه ببازی به یک نگاه
دستار و جام باده و کشکول و خرقه را
بعد از انتشار این بیت یکی از مخاطبین بزرگوار لطف کردن و بیتی از خانم شهره توکلی را کامنت کردن:
«رسم دنیــا فقـــط اینـست که دورت بزنند
با تو این نقطۀ پرگـــــــار شدن می ارزد»
که این بیت بهانه ای شد برای سرودن چند بیت جدید از حقیر در همون سبک که با عشق و احترام تقدیم مخاطبین فهیم و نکته دانم می کنم.
بسته بر ساقهی تو خار شدن می ارزد
بر غم هجر تو غمخوار شدن می ارزد
گر طبیبانه تنم را تو نوازش بکنی
خسته و زخمی و بیمار شدن می ارزد
کنج بازار غمت بهر تماشای رُخت
طفل پر اشک و غم و زار شدن می ارزد
از خور و خواب گذشتن به فنا پیوستن
با تو بر دار و گرفتار شدن می ارزد
جرم ما دم زدن از عشق پر از جذبه توست
بر چنین جرم گنهکار شدن می ارزد
شهر صف بسته که از مِهر تو چیزی بخرد
همره این صف تجّار شدن می ارزد
قیمت وصل تو جانا اگر این جان منست
با چنین وصف خریدار شدن می ارزد
هر که در کوی تو شد قید تعلق ها زد
با تو آزاد و سبکبار شدن می ارزد
چون مرام تو بریدن ز همه ما و منیست
بر تو و کیش تو دیندار شدن می ارزد
#علی_جباری