راه شهید یا چهره شهید؟
✍جعفرعلیاننژادی
🔸کاش تندروها و هتاکان اطراف دکتر جلیلی، ذرهای جا برای تبدیل تلاشهای انتخاباتی ایشان به حسنه، باقی میگذاشتند.
🔸هر انسان منصفی با ملاحظه ایتا و ویراستی که محل جولان این عناصر است متوجه بداخلاقی، هتاکی و دروغگویی میشود.
🔸از دیروز عصر نیز با تحمیل دروغ به افکار عمومی، فضای انتخابات را از حالت طبیعی خارج ساخته و روی آرای منطقی مردم تأثیر منفی گذاشتند.
🔸این تأثیرگذاری تا حدی است که شائبه مدیریت دکتر جلیلی توسط این طیف را به شدت در میان دلسوزان نظام و انقلاب ایجاد کرده است.
🔸با چنین بیاخلاقیهایی به راحتی آلت دست ستاد دکتر پزشکیان شدند و در زمین بازی آنان، نگذاشتند فرایند وحدت محقق شود.
🔸اگر نبود این بیاخلاقیها و دینفروشیها، چه بسا در ساعات پایانی شب حتی دکتر قالیباف حاضر به کنارکشیدن میشد.
🔸حال مردم شریف بدانند و آگاه باشند و به تصمیم قبلی خود پایبند باشند، مسلما نزد خداوند مأجور بوده و وجدانشان راحت خواهد بود.
🔸نگذارید آرای شما، تحت تأثیر دروغها و فتنهگریهای این عناصر تندرو و بی مردم قرار بگیرد. برای رأی دادن به چند ماه بعد نگاه کنند.
🔸در این لحظه خطیر قدری میشود با تأمل و مکث، جلوی یک خطر بزرگ را گرفت و آیندهای پر امید رقم زد. به رأی عقلانی در این لحظه نیاز داریم.
🔸به امتداد راه شهید رئیسی نیاز داریم، نه دیدن چهره او در چهره نامزد دیگر. این فکر غلطی است. راهش راه خدمت و پیشرفت بود.
🔸کشور نیاز به سرعت و تحول دارد. مردم به اندازه کافی صبر کردهاند، حالا منتظر نتیجه اقدامات شهید جمهور هستند، نه حرکت از نقطه صفر.
🔸تا دیر نشده، دوباره قدری فکر کنیم، قدری تأمل کنیم و انتخاب کنیم میخواهیم با دیدن رئیس جمهور یاد چهره شهید بیفتیم یا راهش.
@jafaraliyan
رأی حداکثری علیه تحجر و تزلزل
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ در دل دولت سیزدهم، معنای متفاوتی یافت. معنایی که تمام مفروضات و محاسبات معروف و مألوف جریانات افراط و تفریط بر هم زده و میزند.
🔸پاس و آبشار جریان تحجر و تزلزل، در این انتخابات را در دل گفتارهای ستادهای تبلیغاتی دو نامزد خاص و هوادارانش دیدیم. یک جریان با انگیزه مشارکت حداقلی بدنبال رأیآوری نامزد خود بود، جریان دیگر هم با فرض حداکثری شدن مشارکت در پی پیروزی نامزد خود بود.
🔸این وسط اما جریان اصیل عقلانیت انقلابی، رقابتی اخلاقی را پیششرط مشارکت بالا میدانست. او میدانست اگرعرصه رقابت اخلاقی شود، مردم مشارکت بالا خواهند کرد. و اگر قرار باشد رأی سلبی بدهند علیه بداخلاقی و کینتوزی رأی خواهند داد.
🔸حالا امروز واقعاً روز آزمون چنین مفروضاتی است. نتیجه آرا نشانخواهد داد، چرا در فضای عقلانیت انقلابی قرار داریم. با این مبنا هرچقدر مشارکت بالاتر رود، امکان شکست جریان تحجر و سپس تزلزل بالا میرود. با رای حداکثری صدای شکستن استخوانهای تحجر و تزلزل به گوش خواهد رسید انشاالله
راز پیروزی در مرحله دوم
✍جعفرعلیاننژادی
🔸به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری آیا باید به دیده شانس مجدد نگاه کنیم یا موقعیت ازدسترفته؟ همیشه شنبه پس از برگزاری انتخابات، با موقعیتی عادتوار مواجه بودیم که 2 حس کلی و قطعی شکست و پیروزی را تداعی میکرد. گروهی شادمان و گروهی غمگین بودند اما این انتخابات، داستان کمی فرق میکند. حالا در این موقعیت تازه قرار گرفتهایم که تا حدی برای همنسلان ما تجربهای جدید محسوب میشود.
🔸هرچند از تجربه 2 دورهای شدن انتخابات در سال 84، زیاد دور نشدهایم اما ویژگیهای متمایزی ما را در موقعیت تجربه جدیدی قرار داده است. انتخابات برگزار شد نه البته آنچنان که مورد توقع و انتظار جریانات سیاسی بود. فرض جریان اصلاحات آن بود که با مشارکت بالا امکان تحقق پیروزی ممکن میشود و بر این مبنا تلاش میکرد با حداکثر توان، هواداران خود و اقشار مختلف اجتماعی را به پای صندوق بکشاند.
🔸در مقابل فرض جریان اصولگرا تا لحظه آخر این بود که میتواند با تکنیک ائتلاف پیروز انتخابات در دور اول باشد.
اما شرایط طوری رقم خورد که شانس جریان اصلاحات و اصولگرا برای تمسک به سناریوهای پیروزی، از دست رفت. نرخ مشارکت غیرمنتظره، هم اصلاحطلبان را متعجب ساخت و هم جبهه انقلاب را با پرسشهای زیادی مواجه کرد. هیچ نامزدی حائز اکثریت مطلق آرا نشد و انتخابات به دور دوم رفت.
🔸 این موقعیت مسالهای مشترک را پیش روی 2 جبهه قرار داد: دلایل کاهش انگیزه مشارکت در روزهای پایانی چه بود؟
واقعیت فعلی پس از برگزاری انتخابات در دوره اول، اشتراک 2 جبهه در مساله مشارکت است. این موضوع حکمت اصرار و تاکیدات بسیار زیاد مقام معظم رهبری به مشارکت حداکثری و اولویت آن را مشخص میکند. اکنون که در موقعیت دور دوم انتخابات قرار گرفتهایم 2 جریان سیاسی به نحو واقعی متوجه اهمیت مساله مشارکت شدهاند.
🔸حالا معلوم شده است که هیچ جریان سیاسی نفعی از مشارکت پایین نخواهد برد. بنابراین نه آن فرض جبهه اصلاحات که سالهاست مدعی آن هستند، صحیح است، نه فرض جریان اصولگرا که یک سبد رای ثابت 18 میلیونی دارد. این انتخابات نشان داد ذهنیت مردم تا حد قابل توجهی از ذهنیت جریانات سیاسی فاصله دارد.
🔸میل به مشارکت بنا بر نظرسنجیها کم نبود و متوسط این میل نزدیک به 50 درصد بود. مرددان و تصمیمنگرفتهها نیز به طور متوسط میتوانستند نرخ را به عددی بین 55 تا 60 درصد نزدیک کنند اما چه شد که جریانات سیاسی نتوانستند از این فرصت استفاده کنند؟
🔸پاسخ نگارنده در یک جمله «عدم درک منطق موقعیت توسط جریانات سیاسی» است. کنش جریان اصولگرا در مقوله تبلیغات و ائتلاف، پیام مثبتی به افکار عمومی منتقل نکرد. کنش تبلیغاتی جریان اصلاحات و عاریهای و ناآماده عمل کردن نامزد این جریان نیز نتوانست مردم و مرددان را قانع سازد. به قول یک شهروند معمولی، مردم نامزدی را در قد و قواره ریاستجمهوری ندیدند.
🔸اکنون که انتخابات به مرحله دوم رسیده، پاسخ دور اول مردم به ویترین ارائهشده نامزدها میتواند درسهای خوبی برای کنش موفق انتخاباتی آنها در هفته جاری به همراه داشته باشد. درک منطق موقعیت در این لحظه به معنی باز کردن گره کور مشارکت توسط جریانات سیاسی است. باید برنامهها شفافتر و به زبان عمومی نزدیکتر باشد.
🔸 باید مردم ببینند فردی که انتخاب میکنند آیا عرضه کار، توان اجرا و حل کردن مشکلات سخت اقتصادی را دارد یا خیر؟ پیروزی واقعی جریانات سیاسی وقتی رقم میخورد که آنها پاسخ کاملی به میل واقعی مشارکت سیاسی مردم ارائه دهند.
🔸مشارکت بالا، متضمن این پیروزی است. هر جریانی که موفق شود انگیزههای عمومی مشارکت را بالاتر ببرد، یقینا پیروز انتخابات 15 تیر خواهد بود.
@jafaraliyan
به یک رئیسجمهور خوب رأی بدهیم
✍جعفرعلیاننژادی
🔸این روزها در میان برخی گفتارهای کف خیابانی، حرف از انتخاب بین بد و بدتر است. نفس وجود این گفتار در جامعه حکایت از کاهش معنای انتخابات نزد برخی از اقشار اجتماعی بوده و نشان میدهد، الگوی رایدهی بخشی از جامعه همچنان سلبی است. آنها نهاد دولت را نه یک امر تسهیلگر، بلکه مداخلهگر میدانند. بنابراین معنای انتخابات برای آنها این است که باید بین مداخله کمتر و مداخله بیشتر یکی را انتخاب کنند.
🔸طبیعی است که این نگاه منفی، دلایل و ریشه های خاص خود را دارد که در این یادداشت مد نظر نگارنده نیست. این نحوه نگریستن به صحنه انتخابات، هم به عنوان یک آسیب قابلیت مسأله مندی داشته و هم قابلیت نقد و تخاطب دارد. اکنون که در آستانه انتخابات قرار داریم، فرصتی برای آسیب شناسی، فهم و حل مسأله در کوتاه مدت نداریم. اما فرصت نقد و آگاهی بخشی در کوتاه مدت ممکن است. هر چند میزان اثرش چندان پایدار نباشد.
🔸نقد اول. اساسا انتخاب به خودی خود امری منفی و سلبی نیست، بلکه به معنای وجود امکانی برای یافتن راهی بهینه و عبور از وضع فعلی به وضعی بهتر است. اگر چنین نبود اساسا میل به انتخاب بوجود نمی آمد. عبور از یک دولت مداخله گر به دولت تسهیل گر، یک انتخاب ایجابی و نه سلبی است. اساسا انتخاب بین یک «دولت بی اعتقاد به بازی دادن مردم و قیم مآب» و یک «دولت معتقد به تسهیل گری و مشارکت واقعی مردم» است.
🔸نقد دوم. در میان دو نامزد موجود، آن نامزدی قائل و ملتزم به نقش مردم است که به دنبال رأی ایجابی باشد، نه رأی سلبی. کسی که بدنبال بسیج جامعه برای نه گفتن به به نامزد دیگر نیست. در مقابل نامزدی که به صورت مداوم به وضع بد مردم ارجاع می دهد و تغییرات مثبت صورت گرفته را نمیبیند، ذهنیت مردم را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر می کند. او پس از رای آوردن نیز، مردم را به وضع بد عادت میدهد.
🔸نقد سوم. انتخاب بین بد و بدتر، یعنی عادت به حداقلها و رفتن به سراشیبی بدترین وضعیت است. طبیعی است وقتی ذهن خود را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر کنیم، در نتیجه انتخاب بدی خواهیم کرد. انتخاب بد یعنی انتظار داریم وضعمان بدتر نشود، یعنی به حداقلها رضایت دادهایم. رضایت به حداقلها، نوعی انفعال و عقب نشینی است. یعنی منتظر عمل و اقدام دیگران ماندن، یعنی بدون گرفتن تضمین و موضع فعال، اجازه مداخلهگری به آنان بدهیم تا دوباره مجبور به انتخاب بین وضع بدتر شده و بدتر نشدن آن شویم. این سیر ما را به بدترین وضعیت میرساند.
🔸نقدچهارم. ذهنیت مأیوس و گرفتار رأی سلبی انتخاب سختی خواهد داشت. چون اول باید ببیند کدام نامزد بدتر از آن یکی است. آنگاه به آن نامزد کمتر بد، رأی بدهد. بنابراین منتظر شنیدن بدگویی نامزدها از یکدیگر است. طبیعتاً هر نامزد که توان بدگویی بیشتری از نامزد دیگر داشته باشد، از نظر این طیف موفقتر بوده و رای بیشتری جمع میکند. چنین انتظاری موجب می شود به حرفهای ایجابی و برنامههای واقعی نامزدها توجه کمتری شود و انتخاب بدی صورت بگیرد.
🔸نتیجه: ذهنیت مأیوس و سلبی، مستعد انتخاب بد بوده و صحنه را برای نامزدی که میخواهد از مردم رای سلبی بگیرد آمادهتر میکند. در مقابل بخش زیاد و قابل توجهی از جامعه، گرفتار این ذهنیت مأیوس نیست. آنها به این انتخابات پیش آمده به دیده فرصت مینگرند. پنجره بازی که میتواند، امکانهای انتخابشان را بهینه کرده و وضع را بهتر کند. در واقع آنان برای بهتر شدن وضعیت رأی میدهند نه بدتر نشدن آن. انتخاب آنها آسانتر است چون انتخاب بین رئیس جمهوری خوب و رئیس جمهور بد، کار چندان سختی نیست.
@jafaraliyan