خون تازه
رفیعی با دست های خونی وارد سنگر شد. رنگم پرید. فکر کردم بلایی سر حمزوی آمده.
از سنگر بیرون پریدم، دیدم او هم دستش خونی است.پرسیدم چی شده؟
گفتن برو عقب ماشین روا نگاه کن.
دیدم یه گونی عقب ماشینه.
داخل گونی یه شهید بود که سر و پا نداشت، پیراهنی سفید تنش بود و دکمه یقه رو تا آخر بسته بود.
بچه ها گفتن:"برای شستشوی بیل مکانیکی، جایی رو کندیم تا به آب برسیم.
آب که زلال شد، دیدیم یک تکه لباس از زیر خاک بیرونه. کندیم تا به پیکر سالم شهید رسیدیم.
خون تازه از حلقومش بیرون میزد!
ما برای شستشوی بیل جایی رو انتخاب کرده بودیم که یقین داشتیم هیچ شهیدی اونجا نیست!
اصلا اونجا اثری جنگ و خاکریز نبود."
دور تا دور منطقه را جست و جو کردیم، تا شاید شهید دیگه ای پیدا کنیم؛ اما خبری نبود.
خیلی وقتا خود شهدا به میدان می آمدن تا پیداشون کنیم.
📚 کتاب تفحص
اسیر شده بودیم،ما رو بردند « اردوگاه العماره » داخل اردوگاه تعدادی از شهدای ایرانی رو دیدم .معلوم بود بعد از اسارت به شهادت رسیده بودند.
جمله ای که روی دست یکی از شهدای اونجا نوشته شده بود،با خوندنش مو به بدنم راست شد و به شدت گریه کردم.اون جمله رو هیچ وقت فراموش نمی کنم.شما هم بخونید و فراموش نکنید.
روی دست آن شهید با خودکار نوشته شده بود:مادر! من از تشنگی شهید شدم
یاحسین
♥️
✤روز تاسوعا، منطقه شرهانی؛ پنج شهید گمنام.
✤یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!!
✤نوشته پارچه ای در جیبش که با دیدنش اشک امانمان را برید :
✤بی سر و سامان توام 【یا حسین “ 】
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند
شهید پازوکی داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته "حسیــــــن"
طوریکه انگشتش زخم شده
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟
گفت:
چون میسر نیست من را کـــــام او
عشـــــق بازی میکنـــــــم با نـــــام او ...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنانی از شهید محمد کیهانی در آخرین لحظات زندگی که با تیر وهابیان به شهادت رسید.
🎬 #مدافعان_حرم - مستند مقصد عالی - روایتی از زندگی شهید محسن حججی Gap.im/jahad66 https://www.aparat.com/v/dJ8g6
🎬 #مدافعان_حرم - مستند سی سال بعد بو کمال ... - روایتی از زندگی شهید حمید رضا ضیایی - https://Gap.im/jahad66 - https://www.aparat.com/v/BUfYF
🎬 #مدافعان_حرم - مستند کاپیتان - روایتی از خدمه تانک ( مجاهدین علیه داعش ) https://www.aparat.com/v/Mix4E
شهیدی که هیچ کس را نداشت ...
شهیدی که بعد از شهادتش هیچ کس را نداشت که حتی پیکرش را تحویل بگیرد...»
شهید رجبعلی غلامی، 19 ساله از افغانستان که در جنگ ایران با عراق به شهادت رسید و همه خانواده اش در جنگ افغانستان از دست داده بود و هیچ کسی را در این دنیا نداشت. حتی کسی را نداشت که پیکرش را تحویل بگیرد.
رفقایش می گفتند: پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیدیم که به هیچ عنوان نمیشد آنرا قطع کرد، چون اگر سیم را قطع میکردیم، سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد!
در همین حین یک جوان به روی سیم های خاردار خوابید بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند!
اون جوون همون رجبعلی بود...