لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #دفاع_مقدس نگاهی به کربلای 5 - با توضیحات سردار سلیمانی https://eitaa.com/jahad66
#سردار_سلیمانی :
🌷این #انقلاب آنقدر تلاطم وسختی دارد که یک روزی #شهدا آرزو میکنند زنده شوندو برای دفاع از انقلاب دوباره #شهید شوند
🍁در وصیتنامه اش
نوشته بود:
من کجا و شهدا کجا
خجالت میڪشم
مانند شهدا وصیت ڪنم
من ریزه خوار
سفره آنها هم نیستم !
#مدافع_حرم
#شهیدعباس_دانشگر🌸🍃
🌷 .. بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَ الْصِّدّیقینْ .. 🌷
📝 #خاطرات_ماندگار
درخواست نصحیت عارفی از یک شهید
سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا! من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. ایشان رو کرد به ما و با چهرهای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرفها! ابراهیم گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمیکنیم خدمت برسیم. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش میکنم این طوری حرف نزنید.
بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت میکردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی میگی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلیها نمیدانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند.
🌹شـهدارایادڪنیدباذڪر #صلوات