صفحه نخست
پیوندها
ارتباط با ما
فارسی|العربي|English
دوشنبه ۰۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۲:۱۸
نبرد در دو سوی خاکریز(یادداشت روز)
کد خبر: ۱۹۹۲۰۰تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۱
سرویس کیهان » اخبار
پیروزی در جنگ تحمیلی مجازی «همت» میخواهد (یادداشت روز)
چهل سال از آغاز جنگ تحمیلی دشمن علیه کشورمان و تجلی دفاع مقدس مردم و مخصوصاً جوانان این آب و خاک میگذرد. جنگی که برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی در اولین سالهای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران به راه افتاد اما با رشادت بینظیر رزمندگان غیور و از جان گذشته و پشتیبانی مردم انقلابی میهنمان تبدیل به سند افتخار و برگ زرین ماندگار در تاریخ این سرزمین شد.
البته ناکامی عبرتآموز دشمنان در شکست از جمهوری اسلامی در میدان جنگ نظامی، پایان جنگ و خصومت علیه کشورمان نبود.
سالهاست که دشمنان این ملت و کشور انواع خباثتها و دشمنیها را در عرصههای مختلف به کار گرفتهاند. تشدید جنگ اقتصادی که در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آغاز شده بود یکی از راهبردهای دشمن
علیه جمهوری اسلامی بود که این عرصه رویارویی همچنان و با شدت بیشتری ادامه دارد. اما یکی از محورهای مهم و اساسی دشمن علیه کشورمان بهویژه بعد از پایان جنگ تحمیلی 8 ساله، عرصه جنگ فرهنگی بود. دشمنان که سیلی سختی از جوانان مجاهد و باغیرت این مرز و بوم خورده بودند پس از جنگ نظامی، تهاجم فرهنگی پرحجم برای اثرگذاری بر جوانان این کشور و تغییر فرهنگ انسانساز انقلاب اسلامی را در دستور کار خود قرار دادند.
پیچیدگی و مختصات جنگ فرهنگی به نوعی بود که حتی بسیاری از مسئولان کشور نیز نسبت به درک ابعاد و جدیت آن دچار غفلت شدند تا آنجا که رهبر معظم انقلاب
در همان سالهای نخست بعد از جنگ تحمیلی با تعبیر کلیدی و پُرمغز
«شبیخون فرهنگی» تلنگری جدی به همه زدند. اما چرا ایشان از تعبیر شبیخون برای جنگ دشمن در عرصه فرهنگی نام بردند؟ علت آن بود که جنگ فرهنگی دشمن برخلاف جنگ رودررو، بیصدا، بدون جلب توجه و مخفیانه بود و هنوز هم هست و بسیاری از افراد زمانی متوجه آن میشوند که در یک یا چند زمینه مهم ضربه سختی به کشور در حوزه فرهنگ و انحراف فکری و اخلاقی جامعه وارد شده باشد. به عبارتی خمپارهها و موشکهای این جنگ در وهله اول صدا و هشداری ندارند بلکه زمانی متوجه آنها میشویم که حجم تخریب انفجارشان را ببینیم.
آثار جنگ دشمن در جبهه جدید و وسیع فرهنگی نیز کمکم در جامعه ما نمایان شد و به مرور شاهد تغییراتی در این عرصه در بین طیفهایی از جوانان، خانوادهها، هنرمندان، سینماگران و... بودیم که بسیاری از این تغییرات متأسفانه با وجود هشدارهای متعدد دلسوزان و در راس همه رهبر معظم انقلاب در سایه غفلت و کمکاری مسئولان و متولیان امر همچنان ادامه دارد. در این میدان نیز البته جوانان انقلابی بیکار و منفعل ننشستند و همچنان که در دوران دفاع مقدس غیرتمندانه به مقابله با دشمن رفتند، در عرصه فرهنگی نیز ورود پیدا کرده و اثرات مثبتی در خنثی کردن توطئههای فرهنگی دشمن به جا گذاشتهاند اما متأسفانه غفلت در ردههای اجرایی و حوزههای کاری مسئولان این عرصهها از یکسو و گستردگی میدان نبرد فرهنگی و حجم گسترده آتش دشمن از سوی دیگر، کار را دشوار کرده است. اما آن روز که رهبر حکیم انقلاب اسلامی به درستی و با تیزبینی نسبت به شبیخون فرهنگی دشمن هشدار میدادند ادوات دشمن در میدان نبرد فرهنگی به اندازه امروز گسترده نبود. اگر یک روز برخی کتابها و آثار مکتوب و تصویری یا به ظاهر هنری مصداق جنگ فرهنگی بود، در ادامه شبکههای متعدد ماهوارهای فارسیزبان وارد میدان شدند و در سالهای اخیر با شکلگیری و گسترش فضای مجازی عرصه جنگ فرهنگی به درگیری تنبهتن و رودررو کشیده شده است. ناگفته پیداست که جنبههای مثبت فضای مجازی قابل کتمان نیست و امروزه همه ما نیز در بستر این فضا مشغول فعالیت هستیم اما از سوی دیگر آثار مخرب این شمشیر دولبه و قدرت تخریب این سلاح کاربردی در دست دشمن در عرصه پیشبرد اهداف خصمانهاش نیز قابل کتمان نیست.
فضای مجازی که میتواند یک امکان و فرصت برای استفاده سازنده باشد این سالها و روزها به یک ابزار مطلوب در دست دشمن برای تاختن در عرصه جنگ فرهنگی تبدیل شده است. البته منظور این نیست که فضای مجازی در دنیا طراحی شده تا تنها علیه ایران به کار برده شود بلکه منظور این است که فضای مجازی با همه جنبههای مثبت و موثری که میتوان برای آن متصور بود امروزه تبدیل به ابزاری برای اثرگذاری منفی فرهنگی و اجتماعی شده است و چون این زمین و عرصه به دلایل مختلف از جمله ابداع و سرمایهگذاری پُرحجم و تشکیل اتاق فکرهای شبیه اتاق فکرهای رویارویی نظامی و سایر مولفهها، بیشتر در اختیار کسانی است که وجود کشوری مستقل، با فرهنگ غنی و انسانساز و الگوپَرور همچون جمهوری اسلامی ایران را برنمیتابند، کشورمان به ی
کی از اهداف اصلی جنگ دشمن در عرصه فضای مجازی
تبدیل شده است.
تولیدات پرحجم محتواهای ضد فرهنگی و ضد اخلاقی برای به انحراف کشاندن جوانان و جامعه، شبههافکنی پُردامنه برای دور کردن جوانان از فرهنگ غنی اسلام و انقلاب اسلامی، زیر سؤال بردن و خدشه به ارزشهایی همچون حجاب، خانواده، ازدواج، فرزندآوری، تخطئه دستاوردهای مهم و اساسی نظام جمهوری اسلامی، جابهجایی اولویتها در ذهنها، پمپاژ شایعات متعدد و القای ناامیدی و ایجاد یأس در جامعه، تلاش برای تحریک و ایجاد آشوب و دامن زدن به آن و موضوعات مختلف دیگر تنها بخشی از فعالیت غیرقابل انکار دشمن در عرصه جنگ فرهنگی علیه کشورمان در بستر فضای مجازی رها شده با اهدافی حتی تا سطح براندازی است.
گام اول برای پیروزی در عرصه نبرد و جنگ، اعتقاد و باور به وقوع آن است، اما متأسفانه امروزه برخلاف دوران دفاع مقدس بسیاری از مسئولان بهویژه در حوزه فضای مجازی با خوشخیالی یا غفلت و انشاءالله نه چیز دیگری! ظاهراً اعتقاد راسخی به هجمه دشمن در جبهه مجازی و فرهنگی ندارند چرا که اگر به این باور رسیده بودند رفتار و نحوه مدیریت آنها تغییر میکرد.
امروز میتوان با شبیهسازی جنگ مجازی دشمن و جنگ تحمیلی 8 ساله همان فرمول و راز شکستناپذیری رزمندگانمان را به کار بست. میتوان با همت و تلاش، سرزمین مجازی به اشغال درآمده توسط دشمن را همچون خرمشهر آزاد کرد، اگر اراده و روحیه مسئولان فضای مجازی ما همچون «همت»ها و «باکری»ها و سایر فرماندهان دوران دفاع مقدس باشد. اتکا به توان داخلی و تلاش برای تقویت آن در اوج تحریمها، بهکارگیری نخبگان در مسئولیتهای مهم، اطمینان به جوانان خلاق و باانگیزه، گوش سپردن به فرمان رهبر و باور به پیروزی در کنار ایمان راسخ و توکل به خدا را میتوان از جمله مهمترین علتهای شکستناپذیری و به عبارتی پیروزی رزمندگانمان در جنگ تحمیلی 8 ساله دانست که اگر امروز در هر عرصهای اعم از اقتصادی، فرهنگی و همین جنگ مخرب مجازی به کار گرفته شود، شکست و تسلیم در برابر دشمن معنی نخواهد داشت. اما متأسفانه نگاهی به عملکرد برخی از مسئولان فضای مجازی کشور در سالهای اخیر نشاندهنده باور آنها به حضور در میدان نبرد نیست. کمکاری و تعلل در عمل به وظیفه در بین این مسئولان هیچ سنخیتی با مختصات یک فرمانده جنگی ندارد.
در دوران دفاع مقدس رزمندگان غیور ما وقتی امر رهبر خود مبنی بر اینکه
«حصر آبادان باید شکسته شود» را شنیدند، تا پای جان ایستادگی کردند تا این امر محقق شود. اکنون سالهاست رهبر انقلاب با هوشیاری امر به تکمیل شبکه ملی اطلاعات برای در امان ماندن کشور از آسیبهای مجازی تدارک دیده شده توسط دشمن دادهاند؛ اما آیا سرعت و همت مسئولان فضای مجازی در شکستن حصر مجازی و بیرون آمدن
از زمین انحصاری دشمن در فضای مجازی شباهتی به فرماندهان و رزمندگان فاتح خرمشهر و شکننده حصر آبادان دارد؟
همین چند روز قبل بود که رهبر انقلاب برای بار چندم از تحقق پیدا نکردن و عقبماندگی در سرعت تشکیل اجزای شبکه ملی اطلاعات گلایه کردند. متأسفانه شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و سایر اضلاع مدیریت فضای مجازی و فراهمکننده زیرساختهای تحقق شبکه ملی اطلاعات بهعنوان اتاقهای عملیات جنگ رو در رو با دشمن شباهتی با اتاق جنگهای دوران دفاع مقدس ندارند. و در حالی که دشمن با فضای مجازی نه تنها به شهرها بلکه به درون خانهها نفوذ کرده است، تحرک موثری از مسئولان این حوزه دیده نمیشود. البته این هشدارها به معنی بیتوجهی به اهمیت و ارزش فضای مجازی در نگاه کلان جمهوری اسلامی نیست. رهبر انقلاب بارها در کنار هشدار نسبت به خطرات تدارک دیده دشمن در این زمین مینگذاری شده، بر لزوم تقویت کشور در عرصه فضای مجازی و حرکت به سمت تولید محتوا و اثرگذاری مناسب از طریق افسران جنگ نرم تأکید کردهاند.
رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی امسال خود در بیان مولفههای لازم برای
قوی شدن، از فضای مجازی هم نام برده و فرمودند: «امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است در همه دنیا؛ و یک عدّهای همه کارهایشان را از طریق فضای مجازی پیش میبرند؛ قوّت در این [زمینه] حیاتی است.» پس جمهوری اسلامی نه تنها معتقد به نادیده گرفتن فضای مجازی نیست بلکه به امر رهبر خود باید در فضای مجازی با قدرت حضور داشته باشد اما چه کسانی باید زمینه این قدرت یافتن و قدرتنمایی را محیا کنند؟ امروزه برخی از مسئولان فضای مجازی در گفتار یا رفتار خود نشان دادهاند که اعتقاد چندانی به تقویت توان کشور در این عرصه مهم ندارند تا جایی که مثلا با گذشت چند سال از بروز توانایی جوانان و شرکتهای دانشبنیان در کشورمان برای ورود به عرصه تولید بازیهای پیشرفته یا ایجاد پیامرسان و ایمیلهای بومیو داخلی و استقبال نسبتاًً مناسب مردم، حمایت کافی از آنها نمیشود.
به راستی اگر این نوع مد
یریت در زمان جنگ از فرماندهان ما سر میزد کشور امروز به این سطح از پیشرفتهای نظامی در صنایع دفاعی و موشکی توسط جوانان خود میرسید؟ کاش مسئولان ما بدانند در شرایطی که دشمن دارو را برای مردم ما تحریم کرده اما فضای مجازی ما را تحریم نمیکند یا کشوری همچون آمریکا با همه ادعاها تحمل یک نرمافزار و پیامرسان چینی را ندارد، عرصه جنگ مجازی جدی است و با تأسی به فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس در این جنگ تحمیلی مجازی هم برای شکست دشمن تلاش کنند.
عباس شمسعلی "
🌹🌹مادر چهار شهید دفاع مقدس در دیداری حضوری با حضرت امام (ره) عکس فرزندان شهیدش را با خود آورده بود.
عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.
عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.
عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم ...، سرش را بالا آورد، دید شانه های امام (ره) دارد می لرزد. امام(ره) گریه اش گرفته بود.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم.😭
مسالهى شهید و ایثارگرى، موتور حرکت جامعه است؛
۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «شهید و شهادت»
شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدمهای زرنگ است. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفرهی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است. ۱۳۷۰/۱۰/۱۱
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. ۱۳۸۱/۰۹/۱۵
ایثار، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اوّلین موضعگیرىِ شهید است. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
شهدا این هدیهی الهی را آسان و رایگان بهدست نیاوردند؛ به قیمت مجاهدت بهدست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
هدیه شهادت را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او مجاهدت کنند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
شهید جان را فروخت و در مقابلِ آن، بهشت و رضاى الهى را گرفت که بالاترین دستاوردها است. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
آن چیزى که ما باید به آن افتخار بکنیم این است که رسم شهادت و سنّت الهىِ قتل فیسبیلالله، با نظام اسلامى زنده شد. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
خاصیت کشته شدن در راه خدا این است که انسانى جان خود را صرف میکند براى یک هدف و مقصد الهى و خداى متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور او را در ملّت او تداوم میبخشد و یاد، فکر و آرمان او زنده میماند. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
اگر این شهادتها نبود، اگر این فداکاریها نبود، این نظام باقی نمیماند؛ این نهال نظام ، مورد تهاجم طوفانهای سخت بود. ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
مسالهى شهید و ایثارگرى، موتور حرکت جامعه است. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
من عقیدهی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
یاد، افتخارات، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. ۱۳۸۶/۰۲/۰۲
روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
آنجائی که یاد شهادت، یاد و ذکر شهیدان، تمجید از عظمت شهیدان وجود دارد، هر انسانی، هر دلی احساس عظمت و استغنای از غیر خدا میکند. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایهگذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همهی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
جلسات بزرگداشت شهدا، ادامهی حرکت جهادی و ادامهی شهادت است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
در بیان زندگینامهی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است. ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
حکایت جنگ تحمیلی از آن سوی خاکریزها
درباره آغاز و ادامه و پایان جنگ تحمیلی، روایات و اسناد متعددی خوانده و دیدهایم از سرداران و آزادگان و شهدا و همچنین از گفتهها و اسنادی که توسط موسسات و مراکز رسانهای داخلی و خارجی منتشر شده است. اما حکایت این جنگ هشت ساله از زبان آنهایی که آن سوی این جبههها یعنی در خاکریز صدام بودند، شاید متفاوتتر و از جهاتی شنیدنیتر باشد، اگرچه چندان فراتر از آنچه شنیده و خواندهایم، نبوده ولی آن روایات قبلی را موکدتر گردانیده؛ اینکه صدام با چراغ سبز و حمایت بیچون و چرای غرب و بهخصوص آمریکا به ایران حمله کرد، اینکه از زمان ورود ایران به خاک عراق، دچار بحران شد و اینکه با فتح فاو توسط رزمندگان اسلام، سرنوشتش را با شکست، گرهخورده دید.
کتاب «زیر پوست جنگ» از همین منظر به
8 سال جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ایران اسلامی پرداخته است. «وحید خضاب» در این کتاب روایت سه نیروی سابق بعثی یعنی «صلاح عمر العلی»(از اعضای شورای رهبری حزب بعث)، حامد علوان الجبوری(رئیسدفتر احمد حسن البکر و صدام و وزیر امور خارجه وقت عراق)، نزار عبدالکریم الخزرجی(فرمانده سپاه یکم و سپاه هفتم ارتش عراق در زمان جنگ با ایران) را گردآوری و ترجمه کرده است تا نگاه آنها را از مقدمات، سیر و سرنوشت جنگ ارائه کند.
آنچه در این مطلب میخوانید، بخش کوتاهی از این کتاب است:
گفتوگوی اول با «صلاح عمر العلی»
(از اعضای شورای رهبری حزب بعث)
در گفتوگوی اول که روایت دیدار صدام با ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه وقت) در کنفرانس غیرمتعهدهای هاوانا به سال 1358 است، به خوبی نشان میدهد، یک سال پیش از آغاز جنگ، یزدی در آن مذاکرات چگونه توصیف ضعیف و تحقیرگرانهای از وضعیت کشور داشته که بلافاصله پس از پایان مذاکره، صدام را حریص به جنگ و حمله به ایران نمود.
* در کنفرانس عدم تعهد که در سپتامبر 1979 [اواخر تابستان 1358] تشکیل شد، صدام حسین بهعنوان نماینده عراق شرکت کرد. تو هم به این عنوان که نماینده دائم عراق در سازمان ملل بودی در هیئت عراقی حضور داشتی. صدام حسین [در حاشیه این کنفرانس] دیداری داشت با هیئت ایرانی به ریاست ابراهیم یزدی(وزیر خارجه وقت ایران) و تو هم در این جلسه حضور داشتی. در این دیدار که آن را دیداری تاریخی خوانده اند چه گذشت؟
- بله. وقتی این دیدار برگزار شد، جنگ بین ایران و عراق هنوز شروع نشده بود... در روز اول کنفرانس، نماینده ایران در سازمان ملل با من تماس گرفت... به من اعلام کرد که دکتر ابراهیم یزدی (وزیر خارجه وقت ایران) مایل است صدام حسین را ببیند.... من خودم شخصا رفتم پیش صدام حسین و موضوع را با او مطرح کردم. صدام هم بعد از مدتی تردید، یعنی بعد از کمی تأمل پذیرفت... دکتر ابراهیم یزدی هم آمد و من از درب ورودی به استقبالش رفتم. به صدام سلام کرد و خودمان تنها نشستیم، صدام حسین و ابراهیم یزدی و من هم بودم. بحث در پیرامون مشکلات موجود بین دو کشور شروع شد و بحث دیپلماتیکِ صددرصد مثبتی بین دو طرف صورت گرفت.
... (بعد از مشایعت یزدی) برگشتم پیش صدام و دیدم که منتظر من بوده. مرا با خود به بیرون سالن برد... چند لحظه ای به سکوت گذشت. رو کرد به من و گفت: «... صلاح، این فرصت شاید در هر قرن یکبار هم پیش نیاید. آنها [ایرانی ها] اهواز را از ما [امت عرب!] گرفتند، شطالعرب را از ما گرفتند، به ما تعدی کردند، تهدیدمان می کنند، انقلابشان را به کشور ما صادر می کنند. الان ما فرصت مناسب داریم. آنها فروپاشیده اند، ارتششان تکهپاره است، نیروهایشان پراکنده شده، بین خودشان درگیرند، برخیها برخی دیگر را می کشند، فلذا ما الان فرصتی تاریخی در اختیار داریم که همه حقوقمان را بازگردانیم. و این را به تو می گویم، خودت را بهعنوان نماینده عراق در سازمان ملل آماده کن. من می خواهم بروم و به آنها ضربتی بزنم که همه کره زمین صدایش را بشنوند و همه حقوقمان را بهصورت کامل بازپس بگیرم.»
این حرف ها تنها چند هفته بعد از سیطره صدام بر قدرت بهصورت مطلق [و کنار زدن احمد حسن البکر و نشستن به جای او بهعنوان رئیسجمهور] در سپتامبر 1979 بود و صدام در 22 سپتامبر [1980] جنگ را آغاز کرد.
گفتوگوی دوم با حامد علوان الجبوری
(رئیسدفتر احمد حسن البکر و صدام
و وزیر امور خارجه وقت عراق)
در این گفتوگو، حامد الجبوری بهعنوان شاهد عینی، روایات جالبی درباره حضور آمریکا و اسرائیل و انگلیس در جلسات با صدام پیش از آغاز جنگ و شرکت شاپور بختیار (آخرین نخستوزیر شاه) در این جلسات بهعنوان آلترناتیو غرب و صدام در خوزستان و ارتشبد اویسی(جلاد میدان ژاله در 17 شهریور 57) بهعنوان بازوی نظامی وی، ارائه مید
هد، همچنین از اطلاعات فوقمحرمانهای که آمریکا در اختیار صدام قرار میداده و سلاحهایی که آلسعود تامین میکرده، پرده برمیدارد.
تو در جریان شروع جنگ قرار گرفتی. بفرمایید.
- بله. راستش پیش از شروع جنگ هم و پیش از این دوره زمینهچینی برای آغازش که رئیس ستاد بیش از یکبار برای حرف زدن به هیئت وزیران میآمد، من در بعضی از دیدارهای دیگر هم حاضر میشدم که با حضور رئیسجمهور، جرج براون وزیر خارجه سابق انگلیس و شاپور بختیار(که آن زمان در پاریس ساکن بود) تشکیل میشد.
نخستوزیر سابق ایران؟
- بله. و فکر میکنم یک ژنرال ایرانی هم که آن زمان در پاریس بود و به پاریس پناهنده شده بود در جلسات بود... [ظاهرا اشاره به ژنرال اویسی]. صحبتهایی که در جلساتی که من خودم شخصا حاضر بودم شنیدم...
یعنی کسانی از کشورهای دیگر در جلسات با صدام حسین پیش از جنگ حاضر میشدند؟
- پیش از جنگ. همه صحبتهایشان هم مبنی بر این بود که ایران در آستانه سقوط است، ارتشش از هم پاشیده است، نیروی هواییاش تقریبا فلج است چون اعدامها شامل حال بسیاری از افسران و افسران خلبان ایرانی شده است و الی آخر.
و این، صدام را به [شروع] جنگ تشویق کرد.
- قطعا. قطعا. آمریکاییها در سال 1981 تجهیز صدام حسین به اطلاعات حاصله از هواپیماهای آواکس را شروع کردند، عربستانیها شروع کردند به تأمین صدام حسین با سلاح و تجهیزات جنگی با حمایت آمریکا، دونالد رامسفلد بهعنوان فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا دو بار به عراق آمد و دو بار در [20] دسامبر 1983 [29 آذر 1362] و [24] مارس 1984 [4 فروردین 1363] با صدام حسین دیدار داشت.
اطلاعاتی درباره روابط سری بین آمریکا و عراق در آن مرحله داری؟
- راستش من درباره چیزی که خودم در جریانش بودم حرف میزنم. آمریکا اطلاعات بینهایت حساسی را به رهبران عراق میداد، یعنی اطلاعاتی که از طریق ماهوارهها و هواپیماهای آواکس به دست آمده بود و نقشهها و جزئیات را ارائه میداد. من آنچه در آنها بود را نمیفهمیدم ولی اینها به وزارت خارجه میآمد و ما اینها را به ریاستجمهوری میدادیم تا از آن استفاده کنند.
صدام چه زمانی فهمید که جنگ را خواهد باخت؟
- بعد از 1982 [1361 شمسی]. از همان اول که کفه جنگ در سال 1982 [1361] به نفع ایران سنگین شد، و ورود ایرانیها به [خاک عراق] و اشغال شبهجزیره فاو توسط آنها، سپس رد شدنشان از مرز عراق در بخش العماره و ورودشان به خاک عراق در آنجا و اشغال بخش راه اصلی بغداد- بصره، اوضاع برای عراق هراسآور شد و شروع به هزار جور حساب و کتاب کرد. یعنی کفه جنگ تماما به سمت ایران سنگین شد. در همین اوضاع آمریکا حس کرد عراق در آستانه سقوط است فلذا دخالت کرد... یک درگیری به وجود آمد. به این شکل که یک هواپیمای ساخت فرانسه متعلق به عراق با چند موشک یا یک موشک اگزوسه به یک ناوچه آمریکایی در آبهای خلیج حمله کرد، ناوچه استارک و سی و هفت سرنشین آن کشته شدند.
با هماهنگی آمریکایی- عراقی؟
- بعدها همه چیز آشکار شد چون عراق رسما از این حادثه عذرخواهی کرد و گفت که ناخواسته بوده است و نزار حمدون که آن موقع کفیل وزارت خارجه بود به واشنگتن رفت و به خانوادههای قربانیان غرامت پرداخت شد، فلذا مسئله سری نبود.
ولی اعلام شد که ایران بوده که حمله کرده و آمریکا به این شکل وارد جنگ شد؟
- قبل از اینکه اعلام شود اصلا چه کسی حمله کرده است، مهم این بود که چنین تهاجمی نسبت به نیروهای آمریکایی رخ داده حالا چه از طرف عراق یا ایران؛ این مهم نیست، مهم این است که تجاوزی علیه نیروهای آمریکایی حاضر در خلیج رخ داده فلذا آمریکا وارد جنگ شد.
درکنار عراق.
- در کنار عراق.و بعد هم شد آنچه شد، بعدها در قضیه آزادسازی فاو بعد از فشار سنگین آمریکا و الی آخر.
نشانههای دیگری هم داری که نوعی هماهنگی آمریکایی- عراقی وجود داشت؟
- ببین من در آن موقع سفیر عراق در سوئیس بودم. رسیدیم به جشن سالروز استقلال سوئیس در 9/4 تا جایی که یادم است.
4 سپتامبر
- 4 سپتامبر سال
1987
- 1987 [13 شهریور 1366]... آن موقع یک خانمی سفیر آمریکا در سوئیس بود. این خانم رئیس ستاد انتخاباتی رئیسجمهور آمریکا رونالد ریگان بود و بهعنوان پاداش بهعنوان سفیر در سوئیس منصوب شده بود. من با خودم گفتم ممکن است [هنگام ملاقات در روز جشن] با شدت برخورد کند چون هنوز خونهای آمریکایی ریخته شده در آن حادثه به اصطلاح داغ بود. ولی شوکه شدم چون دیدم این خانم سفیر با گرمی با من دست داد و گفتMr. ambassador Well done. (یعنی آقای سفیر. خوب انجام شد.)
گفتوگوی سوم با نزار عبدالکریم الخزرجی(فرمانده سپاه یکم و سپاه هفتم ارتش عراق در زمان جنگ با ایران)
در گفتوگوی سوم، عبدالکریم الخزرجی از حمایتهای مردم نظامی و غیرنظامی عراق از امام و انقلاب اسلامی و همچنین در آستانه شکست قرارگرفتن عراق، پیش از پذیرفتن قطعنامه 598 پرده برمیدارد.
همدلی با افک
ار[امام] خمینی در صفوف نظامیان شیعه به چشمتان میخورد؟
- یک جریان بزرگ، هم در بین نظامیها و هم غیرنظامیها بود که افکار انقلاب ایران را تأیید میکرد. همین باعث شد که حکومت عراق، این تأییدکنندگان را تحت تعقیب قرار دهد و فعالان سازمانهای حزبالدعوه را (که نماینده جریان شیعی مخالف [نظام] بود) بازداشت نماید. نبردهای بزرگی بین نیروهای امنیتی و سازمانهای این حزب درگرفت و عراقیها از هر دو طرف تلفات و خسارات زیادی متحمل شدند.
و آیا جنگ میتوانست چند سال دیگر هم ادامه پیدا کند؟
- بله، اگر به همان روش سابق باقی میماند، ادامه پیدا میکرد. عراق از جنگ بیرون آمد ولی با احساسات جریحهدار شده. در طول هشت سال همه پیشرفتها متوقف شد و حتی بخشهای زیادی به عقب بازگشت. قرضهای سنگین و طرحهای نیمهکاره و نرخ بیکاری بالا.
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید :
🔴 به مردم بگویید امام زمان پشتوانهی این انقلاب است.
🔸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
🔹از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔻در وصیتنامه نوشته بود :
🔸من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
🔹پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
🔸پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم. جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
🔹این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
🔸به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
🔹بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
🔸بگویید که ما را فراموش نکنند.
🔺 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
👤 راوی: سردارحسین کاجی
📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار صفحه ١٩٢ تا ١٩۵
توضیحات #حسین_شریعتمداری پیرامون یادداشت ناصحانه اش درباره #آیت_الله_سیستانی
#ادب_و_عقلانیت_انقلابی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸مدیر مسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی چنین نوشته است:
▪️یادداشت اینجانب در کیهان روز شنبه (۵ مهرماه ۹۹) که با توجه به انگیزه نگارش آن، عنوان "برخاسته از ارادت " را بر تارک خود داشت و از دلشورهای نسبت به بخشی از بیانیه دفتر حضرت آیت الله سیستانی درباره نظارت سازمان ملل بر انتخابات پارلمانی عراق حکایت میکرد، بازتاب گستردهای درپی داشت و با برداشتهای متفاوتی روبرو شده است که کماکان نیز ادامه دارد. از این روی توضیح پیش روی را ضروری میدانم.
◽️استناد اینجانب در یادداشت مورد اشاره به متن فارسی بیانیهای بود که دفتر حضرت آیت الله سیستانی در باره ملاقات معظم له با خانم "جینین هینیس پلاسخارت ”نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد منتشر کرده بود. برداشت نگارنده از بیانیه یاد شده آن بود که حضرت ایشان خواستار نظارت مستقیم سازمان ملل بر انتخابات آینده عراق شده اند.
🔸خوشبختانه #دفتر حضرت آیت الله سیستانی (دام عزّه) درپی انتشار یادداشت کیهان #توضیحی_ارائه_کرد که نشان میداد برداشت اینجانب با واقعیت فاصله داشته است و حضرت ایشان آنگونه که در بیانیه دفتر معظم له آمده است خطاب به نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل فرموده اند " باید در مراحل مختلف برگزاری آن (انتخابات) روند شفافیت مراعات شود و نظارت بر آن به صورت جدی و با همآهنگی بخش مربوطه در هیئت سازمان ملل متحد صورت پذیرد ".
◽️در ادامه آمده است که بیانیه یاد شده از نظارت بر انتخابات توسط سازمان ملل سخن نمیگوید، بلکه از هماهنگی نظارت با ضوابط سازمان ملل سخن میگوید و معنای آن این است که نظارت صرفاً از سوی عراقیها صورت میگیرد، ولی ویژگی اشخاص ناظر و ضوابط اعمال شده در اجرای انتخابات با ضوابط سازمان ملل همخوان باشد تا جای هیچ گونه اعتراض و ایراد از طرف بعضی گروههای ذی ربط در صحت انتخابات وجود نداشته باشد .
◾️همانگونه که ملاحظه میشود منظور ایشان همخوانی نظارت با ضوابط سازمان ملل بوده است و نه نظارت سازمان ملل بر انتخابات عراق. از این روی برداشت اینجانب از نظر حضرت آیت الله سیستانی با آنچه ایشان فرموده بودند هم خوانی نداشته است که به خاطر این خطای ناخواسته از محضر معظم له پوزش میخواهم و امید آن که عذر تقصیر اینجانب را بپذیرند.
🔳و، اما، در این وجیزه اشاره به سه نکته را ضروری میدانم؛
۱ ــ بعد از انتشار یادداشت کیهان، مسئولان و شخصیتهای بلند پایه عراق، از جمله آقایان رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس دستگاه قضائی، رئیس مجلس، آقای نوری مالکی، آقای حیدر العبادی و … با صدور بیانیههای جداگانه به حمایت از حضرت آیت الله سیستانی برخاستند و ضمن ابراز ارادت به ساحت مقدس مرجعیت، اینجانب و یادداشتی را که نوشته بودم، به شدت محکوم کردند. اعتراض حضرات را میپذیرم و جایی برای خُرده گیری نمیبینم، ولی آنچه در این میان حائز اهمیت است و درخور تقدیر، اتحاد و یکپارچگی مسئولان محترم عراق در دفاع از مرجعیت و حمایت از معظم له است که به یقین، برای مردم شریف عراق امید آفرین و برای دشمنان اسلام نا امید کننده و رنج آور خواهد بود و از این روی بایسته شکر.
۲ ــ برخی از منتقدان، یادداشت نگارنده را #توهین_آمیز نامیده اند که #اتهامی_ناروا و #به_دور_از_انصاف است، چرا که تواضع نسبت به ساحت حضرت آیت الله سیستانی و عرض #ادب و ابراز #ارادت به ایشان در سطر سطرِ یادداشت یاد شده موج میزند و اینجانب به باور قلبی و نه تشریفات ظاهری، از جایگاه برجسته و قابل تقدیر و احترام ایشان یاد کرده ام. به عنوان مثال ــ و فقط یک نمونه از آن میان ــ تاکید داشته ام که " با توجه به جایگاه برجسته و قابل احترام حضرت آیت الله سیستانی، این سازمان ملل است که برای توجیه صلاحیت خود به تائید حضرت ایشان نیاز دارد و نه ایشان به سازمان ملل". نسخههای فراوان روزنامه کیهان به وضوح نشان میدهند که همواره از اقدامات حضرت آیت الله سیستانی با تقدیر یاد کرده ایم و مخصوصاً نقش ایشان در حفظ استقلال عراق را ستوده ایم.
۳ ــ شماری هر چند اندک نیز با اشاره به حضور حضرت آیت الله سیستانی در عراق و اینکه معظم له یکی از مراجع بزرگوار عراق هستند، به نگارنده اعتراض کرده اند که چرا درباره ایشان سخن گفتهای؟! در این خصوص گفتنی است مرزهای جغرافیائی اگرچه معتبر و قابل احترام هستند، ولی نمیتوانند جدا کننده امت یکپارچه اسلامی از یکدیگر باشند. آیت الله سیستانی متعلق به جهان تشیع است که گسترهای فراتر از این کشور و آن کشور دارد و به ایران و عراق و لبنان و سوریه و پاکستان و … محدود نمیشود.
@rozaneebefarda