📌🔖چفیهام را میاندازم و کتابهای درسیام را میآورم و شروع میکنم به جنگیدن و جهاد و عبادت و سرآغاز هر کار...
|بسم الله الرحمن الرحیم|
سراسر زندگی من شده جنگ #برای_تو فقط بگو راضی هستی ازم؟!
@jahadelmi_313
#مهدوی
"هوالشهید"
بالای پشت بام یک اتاقک بود که
آن را با #مهدی تبدیل به کتابخانه کرده بودند.
می رفت و توی گرمای سخت #آبادان،
آنجا می نشست و #درس می خواند.
مثل بچه های لوس امروز هم نبود
که درس میخوانم، تقویتم کنید
و برای غذا خوردن، ادا در بیاورد.
به قدری #قانع بود که حد نداشت...
یک بار آمد خانه ما، من تازه زایمان کرده بودم
بر حسب تصادف من آن روز #نان نداشتم.
مریم پرسید: چته؟ چرا داری تاب میخوری؟
گفتم: نون نداریم. میخواهم برایت برنج بگذارم.
گفت: حوصله داری؟
یادم نمیرود که یک مشت نان خشک داشتیم،
نشست و همان ها را با چنان اشتهایی خورد،
انگار که بهترین نان را توی سفره گذاشته ام...
یک ذره قید و بندهای این جوری نداشت...
#دختری_کنار_شط
زندگینامه امدادگر شهید، #مریم_فرهانیان
@jahadelmi_313
[روز پرستار مبارک.💙]
《جوانی که ورزش نکنه
نمیشه روش زیاد حساب باز کرد...
#مخصوصا اگه این جوان، جوان حزب اللهی هم باشه.》
#استاد_پناهیان
#علم_ورزش
@jahadelmi_313
جهاد علمی
🎵 به ایمان جوانی که اهل ورزش نیست به سختی میشه اعتماد کرد!
➕ راه درمان بیماریهای روحی
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم.
اللهم انا نشکو الیك...
از روزهایی که با خبر شهادت عزیزترین هامان آغاز میشود...
از بغضهایی که دم به دم تازه میشود...
از لحظههایی که هنوز خاک تشیع عزیزی را از لباسهامان نتکاندهایم و باید برویم زیر تابوت دیگری را بگیریم...
از جمعههایی که دلگیرتر میشود...
از خوابهایی که به کابوس رفتن سردارهامان میشکند...
از رخت سیاهی که قبل از فاطمیه باید به تن کنیم...
از تنهای اِربا اِربا...
دستهای از تن جدا...
از رفتن سردارمان...
ما شکایت داریم، دریا دریا بغض در گلو و اشک به چهره داریم، ما قلبهامان شرحه شرحه است و سینههامان سوخته...
امّا ایستادهایم...
ایستادهایم و نخواهیم گذاشت خون گرمی که در غربت ریخت، بی ثمر بماند...
ما ایستادهایم و این داغ را به خودمان، به سردار عزیزمان و به رهبرمان تبریک میگوئیم...
ما ایستادهایم و تا ابد، تصویر دست سردار شهیدمان، با روضههای علقمه پیش چشممان خواهد ماند...
و به خدا که منِ بعد خواب بر دشمن حرام است...
|وَ سَیَعلَم الَذینَ الظَلَموا اَی مُنقَلَب یَنقَلبون|
#سردار_سلیمانی
برازنده است اما گفتنش برای ما سخت:
#سردار_شهید_سلیمانی
@jahadelmi_313
#دانش_آموز_انقلابی
بعضی وقتا رجوع به دلت خیلی مهمه!
اینکه خیلی راحت بگی منم مثل خیلیا چند وقت بعد از اینکه چشمم به این دنیا باز شد خودمو تو مدرسه دیدم!
راستی سلام رفیق
احول دلت چطوره؟ با درسا چیکار میکنی؟ بله! همون سوال معروف که بعضیاتون در جوابش میگید: "اِی میگذره دیگه..." و بعدش هم یه آه عمیقی از نهادتون بلند میشه که ژرفاش تا دو سانت پایین از زانوهاتون میرسه!
حالا بگذریم از اینکه اگه اون بنده خدایی که سوال رو پرسیده و کمی ادامه بده،
سفره ی دل بعضی ها اینقدر باز میشه که همسایه ها باید یاری کنن برای بستنش!
که چی؟ که همش امتحان داریم، درسامون به دردمون نمیخوره، کی از انتگرال و سینوس تو زندگیش استفاده کرده؟ هر روز صبح زود باید بلند شیم، سال های طلایی عمرمون تو مدرسه داره هدر میره
_البته این یکیو بنده اطلاع دارم که اگه مدرسه نمی رفتید الان دسته جمعی در حال غنی سازی اورانیوم بودید_
درسامون خیلی سنگینه، معلما سخت گیرن اصلا وقت نداریم، شش تا از معلما با من لج هستن و بیستم رو دوازده دادن!
دیگه در این لحظات اگه همسایهها برای بستن سفره ی دلتون به یاری نیان، کار میرسه به اینجا که صندلی هامون خیلی سفته، بینی معلممون کجه، به خاطر همین معدلم پایین میشه و از این حرفا و در این نقطه است که احساس پشیمونی در چشم های کسی که یک کلام پرسیده "چه خبر از درسا؟" دیده میشه.
لبخند تلخی میزنه و میگه: "ما هم این دوران رو گذروندیم بچه جون!" و اینجاست که شما میمونی و کلی دغدغه به خاطر دوست نداشتن مدرسه با درس، بله! عارضم خدمتتون که به عقیده بعضی رفقا مدرسه عالیه به شرطی که نخوان صبح زود بلند شن و تو مدرسه درس نخونن و البته با دوست هاشون وقت بگذرونن. بیشتر هم خوش میگذره مگه نه؟
احتمالا شخص شما رفیق نادیده ی من،
در آینده میخوای یه آدم درجه یک باشی که دنیا و آخرتت تامین باشه یا مثلا یه آدم مفید و موثر باشی یکی مثل چمران، پرفسور حسابی، یا احمدی روشن یا بشی تربیت کننده چمران ها، بابایی ها شاید هم تو دلت این میگذره که بشی از سربازهای امام زمان(عج).
خب اینها که آیندهست. چیش به الان؟
چون الان حسش نیست، مثلا ممکنه این نوجوونی که تموم شد و این مدرسه _که نمیدونیم از کجا نازل شد!_ رو تموم کردیم یک مصطفی چمران از خاک بروید و دست بر قضا اون شما باشید.
اصلا هم عجیب نیست!
حالا بذار من بپرسم تا بهت ثابت بشه،
بعضی از اونهایی که این براشون عجیبه تو عمل همین کار رو انجام میدن.
صادقانه به دلت جواب بده رفیق.
چقدر تو زندگی الان چمران هستی؟ چقدر کارات رو، درس خوندنت رو او طور که امام زمان میخوان انجام میدی؟ چقدر حواست هست که چرا میری مدرسه؟
بذار با هم رو راست باشیم با این غر زدن ها با این انگیزه ها با این وضع درس خوندن که بعضیا دارن،
اون چیزی که امام زمان میخوان نمیشن.
باید احمدی روشن باشی تا احمدی روشن بشی! باید جهادش تو نطنز بیاد و بشه الگوی جهادت تو مدرسه. رفیق شهدا شرمنده نمیخوان پیرو میخوان...
چه اشکالی داره رو راست حرف زدن دو تا رفیق؟ رفقا باید هوای همو داشته باشن متذکر هم باشن، من مطمئنم که تو _رفیق (احتمالا!) ندیده ی من_ لیاقتت اینه که جز اون ۳۱۳ تا بشی.
البته بشی نه، باشی. میدونی چیه قطار ظهور میرسه و لنگ من و تو نمیمونه میاد مسافراشو سوار میکنه و میره اگه ازش جا بمونیم هر چقدر هم بدوییم بهش نمیرسیم.
اینه که الان باید یه چیزایی تغییر کنه یه چیزایی که درس خوندنت رو بکنه عبادت،
با عشق _که بهترین راهه برای وصل_ درس بخونی.
منم مثل تو رفیق، میدونم سیستم آموزشی اشکال داره. اما اینم میدونم که تو قرار نیست کمتر از صیاد ،پرفسور حسابی و دکتر کاظمی آشتیانی بشی. باید اون موتور انگیزه راه بیفته. با هم راهش میندازیم!
قدم اول رو میدونی رفیق؟
بشین کنار خودت به صرف یک فنجون تفکر، فقط نیم ساعت.
کلید واژه ش هم فقط یک سواله
"که چی بشه؟"
_من میرم مدرسه.
که چی بشه؟
_که درس بخونم.
_که چی بشه؟
_که مهندس بشم.
_که چی بشه؟
_که رفاه داشته باشم.
_که چی بشه؟
_که...
حالا واقعا تهش چی بشه؟
تو عبادتِ تفکرت رفیقِ جدیدت رو هم دعا کن :)
@jahadelmi_313