8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراف کارشناس شبکه اسرائیلی i24 : ایران به سایر کشورها درس ایستادگی در برابر زورگوییهای ایالات متحده را آموخت! تکنولوژیهای ایران دنیا را شگفت زده کرده است!
♨️ "الیف الصباغ"، تحلیلگر سیاسی در پخش زنده شبکه اسرائیلی گفت: "ایران اکنون در مسیر توسعه اقتصاد مستقل، تولیدات داخلی و بومی سازی تکنولوژی در حرکت است؛ کافی است درهای صادرات را باز کند.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#امام_خامنه_ای :
از نیرو های داوطلب مخلص و جوانان مومن و صالح میخواهم بار دیگر وارد میدان شوند...
نیروهای #جوان #مومن #انقلابی گوش به فرمان هستند انشاء الله رو سفیدتان میکنیم #آقاجان
هستیم بر آن عهد که بستیم...
انشالله همه عهد میبندیم تا ریشه کن کردن این #ویروس_منحوس در میدان جهاد بمانیم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#تلنگر
اگر دیروز مردان میدان دار جهاد و جنگ بودند، امروز نوبت زنان است که کمر دشمن را بشکنند.
خواهرم امروز #حجاب تو کوبنده تر از خون شهداست...
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸🇮🇷
#قسمت هشتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 هم سلولی عرب توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم
#قسمت نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم:
🔵 تصویر مات
ساکت بود … نه اون با من حرف می زد، نه من با اون … ولی ازش متنفر بودم … فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود … یه کم هم می ترسیدم … بیشتر از همه وقتی می ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می خورد … .
هر بار که چشمم بهش می افتاد توی دلم می گفتم: تروریست عوضی … و توی ذهنم مدام صحنه های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می کردم … .
حدود 4 سال از ماجرای 11 سپتامبر می گذشت … حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون ها متنفر بودن … حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود …
یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت … و من هر شب با استرس می خوابیدم … دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم … .
خوب یادمه … اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن … با هم درگیر شدیم … این دفعه خیلی سخت بود … چند تا زدم اما فقط می خوردم … یکی شون افتاده بود روی من و تا می تونست با مشت می زد توی سر و صورتم … .
سرم گیج شده بود … دیگه ضربه هایی که توی صورتم می خورد رو حس نمی کردم … توی همون گیجی با یه تصویر تار … هیکل و چهره حنیف رو به زحمت تشخیص دادم …
اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد … صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم …
✍ ادامه دارد ...
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸🇮🇷
#قسمت نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 تصویر مات ساکت بود … نه اون با من حرف می زد، نه من ب
#قسمت دهم داستان دنباله دار فرار از جهنم:
🔵 کابوس های شبانه
بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم … دستبند به دست، زنجیر شده به تخت … هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم … چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم … تمام صورتم کبودی و ورم بود … یه دستم شکسته بود … به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن … .
همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن … اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم … .
هنوز حالم خوب نبود … سردرد و سرگیجه داشتم … نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد … سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد … مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود … .
برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم … می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم … بین زمین و هوا منو گرفت … وسایلم رو گذاشت طبقه پایین … شد پرستارم … .
توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد … توی سالن غذاخوری از همهمه … با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم … من حالم اصلا خوب نبود … جسمی یا روحی … بدتر از همه شب ها بود …
سخت خوابم می برد … تا خوابم می برد کابوس به سراغم میومد … تمام ترس ها، وحشت ها ، دردها … فشار سرم می رفت بالا… حس می کردم چشم هام از حدقه بیرون میزنه … دستم رو می گذاشتم روی گوشم و فریاد می کشیدم … نگهبان ها می ریختن داخل و سعی می کردن به زور ساکتم کنن … چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود …
اون شب حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت … همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود … کنار گوشم تکرار می کرد … اشکالی نداره … آروم باش … من کنارتم … من کنارتم …
اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود …
✍ ادامه دارد ...
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#بسم_رب_الشهداء_و_الصدیقین
در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان، همانگونه طبق فرمایش رهبر معزز انقلاب اسلامی ، امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،
با این هدف ارزشمند، ما تعدادی از جوانان که بصورت جهادی ، اقدام به ایجاد یک جریان فرهنگی در فضای مجازی به اسم #قرارگاه_فرهنگی_شهید_جهاد_عماد_مغنیه کرده ایم، از این رو از کسانی که در رشته های زیر، تخصص و مهارت های لازم را دارند جهت همکاری دعوت به عمل می آید ، لازم به ذکر است که این قرارگاه کاملا جهادی بوده و توسط عده ای از فعالان فرهنگی ایجاد گردیده است. فلذا از اعضای محترم، هر کسی که میتواند بصورت جهادی و بدون هیچ هزینه ای همکاری بفرماید، به شخصی بنده پیام ارسال نماید:
1⃣ گرافیست کامپیوتر (جهت ساخت پوستر ، بنر و ... برای شهدا)
2⃣ تعدادی مترجم که بتوانند متون عربی به فارسی یا برعکس را ترجمه نمایند ( به زبان عربی تسلط داشته باشد.)
3⃣ همچنین به کسانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند ( جهت ترجمه به فارسی یا برعکس)
4⃣ تدوینگر و یا کلیپ ساز در حدی ( به چند نفر که بتوانند استوری ، کلیپ ، موشن و ... بسازند)
5⃣ به چند نفر نویسنده ( کسانی که بتوانند متن هایی را در مورد شهدا ارائه دهند و بنویسند)
جهت اعلام مشارکت از طریق یکی از پیامرسان های زیر پیام ارسال نمایید:
ایتا:
🆔 https://eitaa.com/Jihad_mughniyeh
تلگرام:
🆔 https://t.me/Ibn_aljihad
اینستاگرام:
🆔 http://Instagram.com/ibnjihad94
روبیکا:
🆔 https://rubika.ir/jihadmughniyeh_ir
#فقط_خدا
کربلای پنج نه راه پیش داشتیم و نه پس.شده بود نبرد تن و تانک. نمیدانم از کجا رسید؛ سوار بر......
#عکس_باز_شود
#شهید_قاسم_سلیمانی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
نصف شب بابک فرمانده رو بیدار میکنه و میگه من فردا شهید میشم به خانواده ام بگو حلالم کنن.
فرمانده میگه:حرف الکی نزن برو بزار بخوابیم میخوابه و خواب میبینه که بابک شهید شده و از خواب می پره.
پیش خودش میگه نکنه فردا بابک شهید بشه.
نقشه میکشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب. دوباره میخوابه.
صبح ازخواب بیدارش میکنن و میگن باید آتیش بریزیم رو سر دشمن تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره و بابک شهید میشه.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
تسبیحاتحضرتزهرارو
بادستشمیگفتوانگشتاش
روفشارمیدادوقتیپرسیدم
گفتبندهایانگشتامروفشار
میدمتایادشونبمونهواون
دنیابرامگواهیبدنکه
باهاشونذکرخداروگفتم.
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#استوری
#تسلیت_امام_زمانم
#امام_حسن_عسکری
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
به رفتگر می گن چرا خیابانها کثیفه؟
میگه تقصیر شهرداره..☝️
#ناکارآمدی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🔺 ایران به موش آزمایشگاهی داروهای سازمان بهداشت جهانی تبدیل شده..
تا کی میخواید عضو این سازمان خانمان برانداز باشید؟ حداقل توی این کارها از آمریکا یاد بگیرید..
چرا باید مردم ما گروه گروه بخاطر داروهای صهیونیستی کشته بشن؟
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه
3⃣2⃣
🔰 سجاده آسمانی
این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست! چون از روی این سجاده یک #جوان #مؤمن_انقلابی روزی پنج نوبت اوج میگرفت و به #معراج میرفت.. نیمهشبها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود.. در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونههای چون برگ گلش بر روی همین سجاده میغلتید.. پیشانی نورانیاش بر روی همین مهر فرود میآمد.. بند بند انگشتان دستش دانههای همین تسبیح را لمس میکرد.. این یک سجاده معمولی نیست.. بُراقی است که #شهید_جهاد_مغنیه را به عرش میبُرد..
سجادهای است که #جهاد آن را از #مقام_معظم_رهبری هدیه گرفته بود، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود.. کهف حصینی بود که #جهاد هر روز بارها در فرصت خلوت با #خدا به آن پناه میبرُد.. كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناهگاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم..
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie