‹ 📸 ›
.
.
#سلام_مولاجانم
چه شودکه نازنینا،رُخ خود به من نمائی
به تبسّمی،نگاهی،گرهی ز دل گشائی...
به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت
که تو پاک تر از آنی که درون واژه آئی...
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ^^!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
•
.
jihadmoghnie⁵⁹
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
໑♥️⛓
•
.
"شهدا تعلقاتشان
تعلقات متعالے بود
الهے بود و براے
رسیدن بہ خدا بود"
🎥¦↫#کلیپ🌤🌿!
💌¦↫#روزتون_شہدایۍ🕊✨
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!
⌈.🌱.@jahadesolimanie⌋
(📚🪴)
دیدم ساسان محکم قرآن رو گرفته تو بغلش و داره گریه می کنه
نزدیک تر رفتم
منو که دید گریه اش بیشتر شد و گفت #محمد_مهدی ، فقط تو هستی که میتونی کمکم کنی، فقط تو هستی که میتونم راز دلم رو بهش بگم ، تورو خدا کمکم کن، تو رو همین قرآنی که قبولش داری و هر روز سر صف تلاوتش می کنی کمکم کن
دوست دارم بمیرم و از این زندگی راحت بشم
رفتم پیشش نشستم و بغلش کردم و بوسیدمش، گفتم چی شده ساسان جون؟
مشکلی هست ؟
کسی تو مدرسه اذیتت کرده؟
بگو تا کمکت کنم
بگو تا به خانم معلم بگم تا کمکت کنه
سرشو بالا کرد و گفت نه ، خانم معلم نه ، نمیخوام کسی بفهمه ، می ترسم به خانوادم بگن ، دوست دارم فقط خودت کمکم کنی، مگه همیشه نمی گفتی دوست واقعی اون کسی هست که تو شرایط گرفتاری به رفیقش کمک کنه؟
خب الان من مشکل دارم
کمکم کن ، الان به دادم برس که فردا دیر هست!
گفتم باشه، پاشو ، پاشو برو دست و صورتت رو بشور که الان زنگ رو میزنن و با این حالت اگه بچه ها و خانم معلم ببیننت بد میشه
اصلا اگه تو مدرسه نمیتونی حرف بزنی ، شماره خونه خودمون رو میدم تلفنی مشکلت رو بگو
گفت نه ، نمی تونم ، مادرم همیشه خونه هست و نمیشه تلفنی حرف بزنیم
اما تو مدرسه بهت میگم
زنگ خورد و رفتیم کلاس، وسط درس دادن خانم معلم حواسم به ساسان بود
تو خودش بود ، به تخته و خانم معلم نگاه می کرد، اما معلوم بود که حواسش جای دیگه هست
وقتی زنگ آخر خورد و داشتیم می رفتیم خونه ، ساسان اصل قضیه مشکلش رو به من گفت و تاکید کرد روزهای بعد حتما دقیقتر و کامل تر توضیح میده ، خیلی ناراحت شدم ، دیدم باز هم مادرش اومد دنبالش ، من هم چند دقیقه منتظر موندم تا پدرم بیاد ، تو ماشین حرفی نزدم و ساکت بودم ، داشتم فکر می کردم ، به حرفهای ساسان ، به اینکه واقعا مشکلش چی هست ؟
شب موقع شام دیگه تصمیم خودم رو گرفتم و با پدر مادرم مشورت کردم از اونها راه حل خواستم .
گفتم مشکل ساسان این هست که...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی 23
『 @jahadesolimanie 』
⊰🪴⊱
·✦· جزء بیستوششم به نیابت از
شهید هادی(احمدرضا) عرفانینیا ·✦·
#هرروزبهنیابتازشهدا
#ختمجزءبهجزء
==================
⇾•ⅠᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇⅠ•
استاد معتز آقائیتحدیر%2F_جزء_بیست_و_ششم_قرآن_کریم_.mp3
زمان:
حجم:
3.99M
• تندخوانی جزء بیست و ششم✨
«استاد معتز آقایی»🌿
✧🪴✧
خدایا!
قرار بده گناه مرا در این ماه آمرزیده ...
#دعایروزبیستوششمماهمبارکرمضان🤲
−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-−-
➺🄹🄸🄷🄰🄳ⅠⅠ
⊰🥀⊱
از همان دوران کودکے فرزندانش را به معاشرت با علما و روحانيون مذهبے تشويق میکرد، تا ايمان و وارستگے را در فرزندان خود تقويت کند!
بر حفظ حجاب ،متانت و قرائت نماز شب تأکيد بسيار داشت ،با وجود حضور مستمر و پيگير در جبهه هاے جنگ تحميلے خطاب به همسر خويش میگفت :
شما يک زن عادے نيستيد ،و همسر يک پاسدار هستيد و بايد نمونه و اسوه باشيد …!
#شهیدانه♥️"
#سالروز_شہادت🕊"
#شهیدمحسناسحاقی🌦"
「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
@jahadesolimanieنهج البلاغه قسمت 11.mp3
زمان:
حجم:
1.92M
'📖'
خطبهاولنهجالبلاغه
۸:فلسفهورهآوردحج
⊰🎙⊱|#ایلیا¹¹⁰
『 @jahadesolimanie 』