🎤بخشی از مصاحبه با #مادر_شهیدجهادمغنيه ...
#مادرجهاد درباره چگونگی ورود پسرش به بخش جهادی حزب الله لبنان می گوید: بعد از شهادت پدرش جو بدی به وجود آمده بود. غربی ها هر تهمتی به عماد مغنیه می زدند و هر حرفی درباره اش منتشر می کردند. از این کارهایشان هم هدف داشتند. هدف از بین بردن همان اثری بود که در پیام سیدنا القائد آمده بود. اینکه مطمئن بودند این خون اثر خواهد گذاشت و باید به هر ترفندی جلوی این اتفاق را بگیرند. با آن شایعه و تهمت ها و نسبت دادن هر بدی به عماد مغنیه می خواستند نگذارند شخصیتش در چشم مردم دنیا آشکار شود. می خواستنداو را تروریستی که برای اهدافش هر جنایتی مرتکب می شده معرفی کنند این نسخه اما در منطقه جواب نمی داد. پس باید جور دیگری عمل می کردند. در کشورهای منطقه از این در وارد شدند که بیان کنند عماد مغنیه چند همسر داشته، اهل فلان تفریح و فلان مسائل بوده...تا به مردم منطقه هم القا کنند که خیر! عماد مغنیه آن طورها که شما فکر می کنید هم نبوده است. مبارز و چنین نبوده است. مردی بوده به دنبال خوش گذرانی ها و عیاشی خود. این تهمت ها و شایعات همه بعد از شهادت او خیلی رایج شد. از آن طرف اسرائیلی ها تا چند روز جشن و پایکوپی داشتند و حرف اول و آخر روزنامه ها و رسانه هایشان این بود که مغنیه تمام شد. این حرف ها خیلی جهاد را اذیت می کرد. جهاد يك وابستگی خاصی به پدرش داشت. سنش هم خیلی کم بود آن زمان. برای همین همانطور که گفتم این حرف ها و تهمت ها و شادی و ادعاهای صهیونیست ها خیلی اذیتش می کرد. همین شد که خودش آمد و گفت من در مراسم هفتمین روز شهادت پدرم خودم را معرفی می کنم و با حزب الله علنأ بیعت می کنم تا دیگر صهیونیست ها جرات نکنند بگویند مغنیه تمام شد. همان زمان هم به او گفتند که این کار برای شخص تو خطرناک است. اینکه تو را بشناسند (تا پیش از شهادت عماد مغنیه هیچ عکس و تصویری از خود و اعضای خانواده ایشان منتشر نشده بود) خطرناك است. ممکن است به فکر از سر راه برداشتنت بیفتند، اما جهاد روی حرف خودش اصرار داشت و می گفت نهایت این است که مرا می کشند، خوب شهید میشوم.
می پرسم به همین سادگی؟ و ام مصطفی می گوید: به همین سادگی می گفت جز کشتن من چه کار دیگری می توانند انجام دهند؟ | -شما با این تصمیم مخالفت نکردید؟ چرا باید مخالفت می کردم؟ برای من فقط مهم بود که بدانم این تصمیم را از سر احساس و هیجان ناشی از شهادت پدرش گرفته یا واقعا به تمام جوانب این مساله فکر کرده است. وقتی دیدم كاملا می داند که چه کار میخواهد بکند و یک احساس زودگذر نیست دیگر مخالفت نکردم...
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#پای_درس_آقازاده_مقاومت 😍
مافرزندان مدرسه ای هستیم که درآنجایادگرفتیم آزادزندگی کنیم.
ماامنیت راازدشمن التماس نمیکنیم.
ماحق خودراباخونهایی که برای سربلندی نذزوبرآزادگی ایستاده است بازپس میگیریم.😊💪
@jahadesolimanie
⏱۶٠ _ثانیه_ _با_ _روانشناسی...
داستان آموزنده
نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛
تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛
بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم.
در كيوسك رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل.
لحنمو كمى دوستانه تر كردم :«خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم».
بعد تكه پاره كردن يه چنتا تعارف، اومد داخل و نشست.
اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد.
دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟».
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟!
موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. » استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم:« متوجه نميشم،
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت:
« من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد:
« من پدرم پاكبان اين منطقه است.
اقاى عزيزى.
در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور. من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونيه...
بر اساس داستانى واقعى،
به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى.
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
💠
بسم الله الرحمن الرحیم
«إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ
وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ
حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ
فَتَصِلَ إلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ
وَ تَصیرَ أرْواحُنا مُعَلَّقَةً بعِزِّ قُدْسِکَ»
خدایا! کمال جدایى از مخلوقات را، براى رسیدن کامل به خودت به من ارزانى کن،
و دیدگان دل هایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن، تا دیدگان دل پرده هاى نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد، و جان هایمان آویخته به شکوه قدست گردد.
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۶ مهر ۱۳۹۸
میلادی: Saturday - 28 September 2019
قمری: السبت، 28 محرم 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حذیفه بن یمان رحمة الله علیه
🔹تبعید امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد، 200÷ه-ق
🔹ورود کاروان اسراء به بعلبک، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️22 روز تا اربعین حسینی
▪️30 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️31 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️36 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
✅ با ما همراه شوید...
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
💠 #حدیث_روز 💠
🔰 امیر بیان مولای متقیان علی علیه السلام فرمودند:
💢 لا تجعلوا علمکم جهلا، و یقینکم شکا. اذا عملتم فاعملوا، و اذا تیقنتم فاءقدموا .
🔸 علم خود را نادانى، و یقین خود را، شک و تردید مپندارید، هرگاه دانستید، عمل کنید, و چون به یقین رسیدید، اقدام کنید.
📚 نهج_البلاغه، حکمت ۲۷۴
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie