eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسـم‌ربِّ‌الجهــاد ختـم ‌قرآن ‌هدیه‌ به‌ شہیـد جہـاد عمـاد ‌مغنیـه♥️ به‌ مناسبت ‌دهمیـن‌ سـالگـرد ‌شہادت🕊 🗓 تاریخ شروع :1403/10/08 ⏳مهلت قرائت :20روز(ازامروزتا28دی‌ماه)‌ 🔄لیست‌ در حال بروز رسانی ﷽📖جزء1 :✅✅ ﷽📖جزء2 :✅✅ ﷽📖جزء3 :✅✅ ﷽📖جزء4 :✅✅ ﷽📖جزء5 :✅✅ ﷽📖جزء6 :✅✅ ﷽📖جزء7 :✅✅ ﷽📖جزء8 :✅✅ ﷽📖جزء9 :✅✅ ﷽📖جز10:✅✅ ﷽📖جزء11 :✅✅ ﷽📖جزء12 :✅✅ ﷽📖جزء13 :✅✅ ﷽📖جزء14 :✅✅ ﷽📖جزء15 :✅✅ ﷽📖جزء16 :✅✅ ﷽📖جزء17 :✅✅ ﷽📖جزء18 :✅✅ ﷽📖جزء19 :✅✅ ﷽📖جزء20 :✅✅ ﷽📖جزء21 :✅✅ ﷽📖جزء22 :✅✅ ﷽📖جزء23 :✅✅ ﷽📖جزء24 :✅✅ ﷽📖جزء25 :✅✅ ﷽📖جزء26 :✅✅ ﷽📖جزء27 :✅✅ ﷽📖جزء28 :✅✅ ﷽📖جزء29 :✅✅ ﷽📖جزء30 :✅✅ براے‌ثبت‌جزءموردنظرویا‌اعلام‌تعدادصلوات به‌آیدےزیرمراجعه‌کنید ⇩ @Jihadsoldier1996🌱 📿تعدادصلوات(فرستاده‌شده:۳۷۸۱۹ 📖تعداد‌زیارت‌عاشورا‌:۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[🪴🔗] . . وقتی زندگی شیرینه ، بگو خداروشکر و جشن بگیر … وقتی زندگی تلخه ، بگو خداروشکر و رشد کن …(: ♥️⃟🎡|@jahadesolimanie
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️X SUNAMY¹⁰
•مستند‌ایکسونامی،‌
خاطرات‌یڪ‌پورن‌استار'..

+شما‌صدای‌من‌رو‌از‌بزرگترین‌صادرکننده‌ی‌آزادی🗽در‌جهان‌می‌شنوید‌❕
『+دهه‌ی‌هشتــاد‌و‌شیوع‌سرطانـے‌مرگبار ڪه‌فقط‌همجنسبازان‌را‌درگیر‌می‌کرد‼️ ❌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
بسم‌اللھ.
تــــــــو … فراموشی دل از تمام غم‌های جهانی (: السَّلامُ‌عَلَیک‌یاخَلیفَةَ‌اللهِ‌فےارضِھ! ‹ ↵ 🌤 ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرڪہ شد گـمنام تـــر زهرا ۜ خریدارش شـود . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪ (:
🎊‌🎊 🎊 🎉 🌺🌺 زینب بعضی از روزهای گرم تابستان پیش مادر بزرگش می‌رفت و خانه او می ماند مادرم همیشه برای رفع مشکلاتش آجیل مشکل گشا نذرمی‌کرد. یک کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خوارک بود عبدالله از راه خارکنی زندگی می‌کرد. یک شب خواب می‌بیند که اگر چهل روز در خانه‌اش را آب و جارو کند و مشکل‌گشا نذر کند وضع زندگیش تغییر می‌کند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا می‌کند و از آن به بعد ثروتمند می‌شود. مادرم کتاب را دست دخترها می‌داد و هنگام پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را می خواندند. مادرم داستان حضرت خضر نبی و امام علی را هم تعریف می‌کرد. و دخترها به خصوص زینب با علاقه گوش می‌دادند . وقتی بچه‌ها به سن نمازخواندن می‌رسیدند مادرم آنها را به خانه اش می برد و نماز یادشان می داد وقتی نماز خواندن یاد می‌گرفتند به آنها جایزه می‌داد. زینب سوال های زیادی از مادرم می‌پرسید خیلی کتاب می خواند و خیلی هم سوال می‌کرد خوب درس می خواند ولی در کنار آگاهی اش دل بزرگی هم داشت. وقتی شهلا مریض می شد بی قراری می‌کرد. برخلاف زینب که صبور بود، شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او می‌گفت: چرا بی قراری می کنی از خدا شفا بخواه حتماً خوب میشی. شهلا مطمئن بود که زینب همینطوری چیزی نمی گوید و حرفش را از ته دلش می زند. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید از آن به بعد روسری سرش می کرد و به مدرسه می رفت. بعضی از هم کلاسی هایش او را مسخره می کردند و اُمُل صدایش میزدند بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود که گریه کرده است. می‌گفت: مامان به من اُمُل میگن. یک روز به او گفتم: تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟ گفت: معلومه برای خدا. گفتم: پس بزار بچه‌ها هرچی دلشون میخواد به تو بگن. همون سالی که باحجاب شد روزه هایش را شروع کرد. خیلی نحیف بود استخوان‌های بدنش از شدت لاغری بیرون زده بود وقتی با شهلا حرفشان می‌شد با پاهایش که خیلی لاغر بود به او می‌زد شهلا هم حسابی دردش می گرفت. برای اینکه کسی در خانه به حجاب و روزه گرفتنش گیر ندهد، از ۱۰ روز قبل از ماه رمضان به خانه مادربزرگش می رفت. با اینکه می‌دانستم زینب از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است جلویش را نمی‌گرفتم. مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شبها روی پشت بام کاهگلی می خوابید. او هر سال ده روز جلوتر به پیشواز از ماه رمضان میرفت شب اولی که زینب به آنجا رفت به او سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز ماه رمضان برود. مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند و نصف شب آرام و بی صدا از روی پشت‌بام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که او خواب است. زینب از زمین پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت مادربزرگ چرا برای سحری بیدارم نکردی فکر می‌کنی سحری نخورم روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم اشکالی نداره. مادرم از خودش خجالت کشید به پشت بام رفت و زینب رو بوسید و التماسش کرد که با او پایین برود و سحری بخورد. مادرم گفت به خدا هرشب صدات می کنم جان مادر بزرگ بی سحری روزه نگیر. آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ۱۰ روز هم پیشواز رفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
💢پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: از فتنه وآزمایش در نگران نباشید چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد. سالروز حماسه و روز و ميثاق امت با گرامی باد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنه‌ای(دام‌َرُعبُه): پیروز نهایی حق و پیروانش هستند این وعده الهی است. 🆔️ @jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
تو دیشب منتظر بودی بابا نوئل با گَوَزن بیاد کادوتُ بده ولی من جمکران بودم،تازه صبحم حلیم دادن ما مثل
تو میری باشگاه که میای تو خیابون دخترا هی با انگشت نشونت بدن من میرم باشگاه آماده بشم برا ظهور آقامون ما مثل هم نیستیم !