eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•💚• . . شهید مصطفی چمـران: از خـدا پـرواکنیـد، تا پـر وا کنید !🕊 💓⃟🔗🌱 🎥⃟🔗📮✨ 『 @jahadesolimanie
لنا شبابٌ خلَّفوا الأشواقَ فِينا لن يحضروا في العام هذَا الأربعِينَ لكِن ستَلقاهُم قلوبُ المؤمنينَ في كربَلا يستقبِلون الزائرينَ
''بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🧡✨''
'🖤'°.. - ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به‌توڪه‌سلـٰام‌میدهـم🖐🏿!' دستانـم‌جوانـه‌مۍزننـد🌱؛ چشمانـم‌شڪوفه‌مۍدهنـد🌸؛ وخیالـم‌همراه‌بابـٰادبَھار؎↯ به‌پروازدرمۍآیـد🕊. - •مـہــﷻـــدی غریـب تـر از حسیـــن ‹🥀›•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𖧧 . . هر کس پی درمان غمش کاری کرد من نام تورا بردم و آرام شدم . ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪ (: ִֶָ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🥷⛓› ورود صهیونیست ها به مسجد بنی صالح در شمال غزه‌ و هتک‌حرمت به قرآن ! 🔥⃟💣|‌‌‌@jahadesolimanie
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 رمان شب 41 🌷 "که عشق آسان نمود اول ..." 🔹نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ... - سریع برگردید ... موقعیت خاصی پیش اومده...📞 ✈️ رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پروازِ انتقالِ مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ... نغمه و اسماعیل بیرونِ فرودگاه با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاکِ غم و درد روی صورتشون پاشیده بود ... ⭕️ سکوتِ مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چی صبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ... - به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟ - نه زن داداش ... صداش لرزید... - امانته ... 🔶 با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گُر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم.... - چی شده؟ ... این خبرِ فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم....؟⁉️ 🔷 صورتِ اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیر چشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ... ✅ فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرتِ حرف زدن نداره ... ⛔️ دوباره سکوت، ماشین رو پُر کرد ... - حالِ زینب اصلاً خوب نیست ... 🔹بغضِ نغمه شکست ... - خبرِ شهادتِ علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید...😔 💢 جملاتِ آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امانِ حرف زدن به نغمه نمی داد... 😭 - یعنی چقدر حالش بده؟ ... 🔸بغضِ اسماعیل هم شکست ... - تبش از ۴۰ پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ...💉🌡 صداش بریده بریده شد ... - ازش قطعِ امید کردن ... گفتن با این وضع..... 🔹 دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ... 📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
‹☁️🕌› این راه عشق ، پیچ و خمش فرق می‌کند ... پ.ن:خادمین‌کانال‌به‌نیابت‌از‌همه ملتمسین‌نائب‌الزیاره‌
‹☁️🕌› از کودکی حسین برای من گنبدی بود که خود را به نور او متصل میکردم(: ! پ.ن:خادمین‌ کانال‌ به‌ نیابت‌ از‌ همه ملتمسین‌‌ و‌ نائب‌ الزیاره‌ دوستان، امروز‌ بین‌الحرمین🌱(: |✨ 『 @jahadesolimanie