برادر شهید :شهید یوسف سجودی
يوسف می گفت دعا می کنم جنازهام برنگردد. به مادرم می گفت اگر می خواهيد شما را روز قيامت شفاعت كنم به هيچ وجه بعد از شهادتم گريه نكنيد. يوسف در عمليات خيبر ميگويد خدايا بهترين دوستانم شهيد شدند، چرا من شهيد نمی شوم. بعد از دو ساعت خمپارهای كنارشان منفجر می شود و همه دوستانش شهيد می شوند و او تنها چند تركش می خورد. آنجا می فهمد كه قطعاً شهيد می شود و خدا می خواست كه او در عمليات بدر، منطقه مجنون و در ۲۶ سالگی به شهادت برسد. دوستانش ميگويند لحظه شهادت اشداء علی الكفار» را می خواند و می گفت نگذاريد عراقی ها و يزيدی ها به خانه امام حسين(ع) حمله كنند. نگذاريد خيمههای امام حسين را آتش بزنند و همان لحظه گلوله مستقيم تانك به او می خورد و از جسمش چيزی نمی ماند.
🎥 کنایه تلخ خبرنگار ساکن غزه: این بدترین ماه رمضانی نیست که بر امت مسلمان میگذرد بلکه بدترین امت مسلمان است که ماه رمضان بر او میگذرد
🔹️ دو میلیارد مسلمان چیزی جز دعاء برای نوار غزه ندارند.
🔹️نمیدانیم خداوند چطور دعا و نماز و روزه و قیامشان را قبول میکند؟! در حالیکه مردم مسلمان غزه گرسنه هستند!
در آخر جمله ای از کفار قریش را در جریان محاصره اقتصادی شهر ابی طالب یادآوری می کند:
آیا بنی هاشم گرسنه باشند در حالی که در میان ما زندگی می کنند!؟
📣 پیروزیِ پوتین در انتخابات روسیه قطعی شد
🔺️پساز شمارش ۹۹ درصد آرای انتخابات روسیه، پوتین با ۸۷ درصد آرا پیروزیِ خود را در این انتخابات قطعی کرده.
❣جلوی ایوان بند پوتین هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت حلالم کنید. مادر گفت: بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. حبیب الله گفت: وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک ها خیلی بر مردم ظلم میکنند باید بروم. وقت رفتن گفت فرزندم دختر است اسمش را هم میگذاریم محدثه. در آخرین تماس تلفنی اش هم گفت: من دیگر برنمیگردم قنداقه محدثه را در تشییع جنازهام بگذارید بر روی تابوتم . مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهیم دید
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصرکاوه
شهید#حبیب_الله_افتخاریان
👇 محتوای مربوط به #جزء_8👇
📖 متن قرآن
🎙 صوت تحدیر ( تندخوانی)
🎤 صوت ترتیل
📣 صوت ترجمه
📝مفاهیم قرانی
دریافت از لینک زیر
https://eitaa.com/delneshinha/32780
🌻|↫#ماه_رمضان #رمضان
کانال
صوتهای دلنشین
هدیه به چهارده معصوم
@delneshinha
🍀💛🍀🧡🍀💛
📛 ملت ایران یا اصحاب کهف ⁉️
🏴 یادش بخیر ؛ امام بزرگوار درسال ۴۲ درفیضیه فریاد زدند : ای علمای اسلام به داد اسلام برسید .
🔹حالا حکایت امروزملت ایران است که نه فقط علماء بلکه تمام مردم متدین باید به داد احکام الهی برسند ونگذارند حکم قرآن به قتلگاه برود .
🔺قدیمها ؛ مردم کوچه وبازاربرای ماه محرم ورمضان حرمت قائل بوده وخیلی از کارهای ناپسندراکنارمیگذاشتند وخدا هم بواسطه این معرفت به آنهاعزت وآبرو میداد وبطریقی هدایتشان میکرد .
📛 اعلام خطر وعبرت آموز 👇
🔺ملت ایران همانند اصحاب کهف یکمرتبه ازخواب بیدارشدند ودیدند که :
۱- بخشی از زنان مسلمان ایرانی درخودرو هاسگ به بغل روسری برداشته ودرسطح شهر جولان میدهند .
۲- بعدازچندوقتی کوه آتش فشان فتنه زن ؛ زندگی ؛ آزادی فوران کرد ومواد مُذابِ آن حجاب وعفاف زنان وغیرت مردان را به آتش کشید .
۳- روزه خواری وبرهنگی درمنظر عام علنی وجای قاتل ومقتول عوض شده است .
۴- مسئولین بجای اقدام بموقع ومقابله با این هجمه فرهنگی متاسفانه واداده وعقب نشینی مصلحتی وتاکتیکی آنها به یک بی عملی خسارتبار تبدیل شده است .
📛 خیلی مهم 👈 فتنه کثافت بار زن ؛ زندگی ؛ آزادی مثل سیل همه چیز را در نوردید ودر رمضان امسال روزه خواری وبی حیائی درکمال وقاحت تمام علنی گردید .
🔺هیچگونه وحدت رویه وموضع گیری دربین دستگاه قضاو ضابطین دیده نمیشود . اکثررستورانها وساندویچی ها بویژه دربالای شهر انواع مواد غذائی را دراین ماه مبارک بدون هیچ واهمه ای عرضه میکنند . وعجیب است که مقابل درب ورودی انها نوشته که فقط به مسافرین وافرادی که عذر دارند سرویس داده میشود شاید هم دستگاه جدید باطن شناس گذاشته ویا علم غیب دارند .
✅ حرف آخراینکه 👈 دادستان کل کشور بعنوان مدعی العموم باهزاران ضابط قضائی ونیروی انتظامی چه پاسخی برای این ترک فعل خود به خدا ومردم متدین وباغیرت دارند
۲۸ اسفند ۱۴۰۲ # فرهادنیا
@jahadetabeen8
طنز جبهه!
💥داستانهای آقا فریبرز (7):👇
🌿... برای اولین بار فریبرز یه سری بچه های تازه وارد را برده بودن ميدان تير.😬 یکی از بچه ها هر چی تير ميزد به هدف نميخورد.😵 اطرافش هم نميخورد. دو سه نفر آمدند گفتند اشكال نداره شما برو جلوتر بزن. 😜 رفت جلو 😄شلیک کرد ولی بازهم نخورد.😇 باز هم جلوتر، نخورد... 🎩 اسلحه را گرفت رو به ديوار نميخورد.😮 خشاب را در آورد.😞 فریبرز تیرهای جنگی را درآورده بود و به جایشان👈 تير مشقي گذاشته بود.🎩 گلوله بدون مرمي. ايستاده بودند و ميخنديدند😄
فریبرز هم برای اینکه, قافیه را نباخته باشد رو به نیروهای تازه وارد کرد وگفت: من خواستم شما را امتحان کنم, شما باید حواستان را جمع کنید و قبل از عملیات واقعی مهمات خود را, خصوصا فشنگ هایتان را چک کنید تاقلابی و مشقی نباشد.😜👌👋
🌿... شنیده اید می گویند عدو😈 شود سبب خیر؟ ما تازه دیروز معنی آنرا فهمیدیم...🎩 یه روز عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند.😰 نمی دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت، باید بودید و با چشمان خودتان می دیدید.😞 دار و ندارش پخش شده بود روی زمین، 👈کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید، همه آنچه احتکار کرده بود! انگار مال بابایش بود. 👱فریبرز و بچه ها مثل مغول ها هجوم بردند، هر کس دو تا، چهار تا کمپوت زده بود زیر بغلش و می گریخت. به سوی سنگرهای شان 😄و بعضی ها هم آنجا نشسته بودند و می خوردند و طاقت اینکه کمپوت ها را به سنگر ببرند نداشتند و دو لپی می خوردند😜 و شعار می دادند:👈جنگ جنگ تا پیروزی،✌ صدام بزن جای دیروزی😬
🌿... فریبرز و چندتا دیگه👈خروس و مرغ تدارکات را طی یک عملیات دقیق و ماهرانه پاتک زده و تناول کردند😜😘در شعارهای صبح گاهی سر وصدای آن به بیرون درز کرد😎😇 فریبرز و مصطفی شیپور قورت داده, هم در اوج کوبیدن پاها به زمین، در صبحگاه با ندایی گوش خراش می گفتند: 👈خروس چه شد؟ 😄 و گردان یکپارچه داد می زد "کشته شد"، 😂 خروس چه شد؟ "کشته شد"😍 و هنوز که هنوز است مسئول تدارکات, پاتک زنندگان را نبخشیده است...
🌿... یڪے از 👱بچہ ها خیلے اهل معنویت و دعا بود .برای خودش یہ قبری ڪنده بود . شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد . 🙌 شبها گذشت تایہ شب مهتابـے فریبرز با👥چند نفر، رفتند سرقبر .😇با خوشان گفتتد, بریم یہ ڪمے باهاش شوخے ڪنیم.😁 خلاصہ قابلمہ ی بزرگ گردان را برداشتند و با بچہ ها رفتند سراغش...😜 پشت خاکریز قبرش نشستند... اون بنده ی خدا هم بی خبر از همه جاداشت با یہ شور و حال خاصے نافلہ ی شب مےخوند ، واقعا دیگہ عجیب رفتہ بود تو حال !...😌
🌿... فریبرز بہ مصطفی شیپور قورت داده ڪہ تن صدای بالایـے داشت، گفت👈 داخل قابلمہ برای این ڪہ صدا توش بپیچہ و بہ اصطلاح اڪو بشہ ، بگو : 👇
اقراء ... 😐 مصطفی شیپور قورت داده گفت: اقراء ... 😐 اون بنده خدا در قبر, یهو تنش شروع ڪرد بہ لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد👈 یعنے بہ شدت متحول شده بود و فڪر مےڪرد برایش باب رحمتی باز شده است...!😰
💥 برای بار دوم و سوم هم مصطفی گفت : اقراء😇بنده ی خدا با شور و حال و گریہ گفت : چے بخونم ؟...😇 و این دفعه خود فریبرز باصدای بلند و گیرا گفت : بابا ڪرم بخون ...😂😇
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
#مرواریدهای_بی_نشان
انتشار به مناسبت فرارسیدن رحلت جانگداز حضرت خدیجه(ع)، همسر گرامی پیامبر(ص)، مادر گرامی حضرت زهرا(س)