eitaa logo
جهادگران تبیین بسیج
3.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
کانال تحلیلی ویژه هادیان ، اساتید و سخنرانان بسیج سراسر کشور پل ارتباطی با ادمین @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
بیانیه گام دوم انقلاب.pptx
4.66M
استاد تشکری زاده https://eitaa.com/p_bazyad
اساتید معزز و فرهیختگان گرامی 7 پاور پوینت فوق تلخیص کتاب « مجموعه دروس دوره های تربیت و تعالی 98 » تهیه شده توسط استاد امین نیا تقدیم گردید
جهادگران تبیین بسیج
کد خبر: 209259تاریخ: 1398/2/18 00:00 ترجمه ابزار قدرت به ابزار فشار تزریق نیروی جدید به جبهه جنگ محا
باسلام ضمن ارادتی که به جناب مهدی محمدی دارم ،بنده متوجه نشدم با این سیاست حداقلی دولت به چه صورت رفتار آمریکا هزینه مند شده است، هر چند برای هدایت دولت به راهبرد مقاومت مجبور هستیم از همین سیاست حداقلی اش حمایت کنیم ، سیاست حداقلی که عدم تمدید معافیت تحریم در خرید اورانیوم غنی شده و آب سنگین توسط آمریکا را به مردمی که حدود ۶سال به امید اینکه با امضای برجام تمام مشکلاتش حل شود و آنقدر گشایش ایجاد شود که دیگر نیازی به یارانه نداشته باشند معطل ماندند و الان کم کم دارند با سیلی های دشمن بیدار می شوند را هنوز در خواب نگه دارند. چه اوضاع غریبی است ، ۲۵تیر سال۹۵ عراقچی اینکه امریکا مجوز فروش آب سنگین به ما داده است را یک دستاورد بزرگ خواند ، اکنون (۱٨اردیبهشت سال ۹۸) تمدید نشدن مجوز فروش آب سنگین را به عنوان یک اقدام متقابل و کاهش تعهدات ودستاورد و مقاومت و پاسخ کوبنده در مقابل آمریکا به مردم غالب می کند و قرار است ما هم برویم برای این رویکرد حماسی دولت راهپیمایی کنیم و از دولت حمایت کنیم، و جالب این است که بسیاری از نیروهای انقلابی از این اقدام حمایت می کنند، اینجاست که می توان مفهوم مظلومیت انقلاب را در بیانیه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبری دریافت و می توان دریافت که چرا امام حسن مجتبی مدت یک هفته پرچمشان را درب خانهء اشعث ابن قیس که قبلا مرتد شده بود و حضرت علی علیه السلام ایشان را از حکومت آذربایجان کنار گذاشته بودند ، زدند که برگردد و به لشگر امام بپیوندد ، و یا می توان دریافت که چرا خود حضرت علی علیه السلام نیز بعد از کنار گذاشتن اشعث ،او را فرمانده جناح راست لشکر می کنند، به قول اصفهانی ها از درد ناعلاجی به گربه میگیم خانم باجی. سیدجلال حسینی، اصفهان، ۹٨/۲/۱۸ http://eitaa.com/joinchat/501809171Ca61147f977
سعدالله زارعی اقدام ایران رادرحکم ماشه ای می داند که چکانده خواهد شد ومقدمه خروج از برجام می داندوبه نظر نمیرسدان رامظلومیت انقلاب ویا شرایط دوران صلح امام حسن مجتبی ویاشرایط عدم همراهی مردم کوفه باامام علی (ع)بداند.یادداشت ایشان رامی خوانیم.محمدحسن ربانی:" سخنان امروز حجت‌الاسلام روحانی رئیس‌جمهور درواقع آغاز خروج ایران از برجام بود، معاهده‌ای که با نقض آن در سال گذشته از سوی آمریکا و طفره رفتن اروپا از عمل به تعهدات خود عملاً به تعهدی از جانب ایران تبدیل شده بود بدون آنکه مابه‌ازایی برای آن داشته باشد. رئیس‌جمهور ایران البته امروز تأکید زیادی داشت که دو اقدام ایران یعنی تولید و انباشت بیش از 300 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده و تولید و انباشت بیش از 130 تن آب سنگین در ایران در خود برجام پیش‌بینی و در بندهای 24 و 26 و 36 بر آن تصریح شده است و این سخن درستی است ولی اگر فرض را بر این بگذاریم که اصولاً برجام برای کنترل غربی‌ها در چنین مواردی تنظیم شده است در عمل این دو اقدام مهم و برهم‌زننده برجام به‌حساب می‌آید. الآن اگرچه ایران کماکان به پایبندی خود به تعبیر مفاد برجام اشاره دارد اما به‌هرحال این برجام آن برجامی که در اواخر زمان دولت اوباما به‌تصویب رسیده نیست. حجت‌الاسلام روحانی در این مصاحبه دو ماه مهلت داد تا طرف اروپایی در مورد تعهدات خود به‌خصوص در دو مورد رفع موانع بر سر راه فروش نفت ایران و رفع محدودیت‌های بانکی، راه عمل را در پیش بگیرد. چنانچه اروپایی‌ها بازهم وقت‌گذرانی کردند ــ که خواهند کرد ــ ایران دو اقدام دیگر شامل رفع محدودیت ایران در غنی‌سازی در سقف 3.67 درصد و رفع محدودیت در مورد نوسازی راکتور آب سنگین اراک را به‌اجرا می‌گذارد. این اقدام ایران در واقع در حکم ماشه است، ماشه‌ای که از همین حالا چکانده شدن آن قابل پیش‌بینی است، بنابراین واضح هست که ایران وارد فضای جدیدی در مراوده با اروپا شده است. آلمان، فرانسه و انگلیس الآن باید تصمیم بگیرند. ایران طبعاً مسیری را آغاز کرده است که حداکثر 6 ماه به خروج کامل آن از همه تعهداتش منجر می‌گردد اگر آنان برجام را برای اروپا لازم به‌شمار می‌آورند باید در دو ماهی که از سوی ایران تعیین شده مشکلات صادرات نفت و محدودیت‌های بانکی ایران را رفع نمایند. اما چشم‌انداز این موضوع چیست؟ آیا اروپا به تعهدات خود در برجام عمل می‌کند؟ آیا ایران این مسیر را تا خروج کامل ادامه خواهد داد؟ اروپا کماکان ناگزیر به انتخاب بین همکاری با آمریکا در اقدامات ضدایرانی و رفع محدودیت‌ها از دست‌وپای اقتصاد ایران است. عمل اروپا تاکنون بیانگر آن بوده که اروپا گزینه اول را ترجیح داده است چرا که حداقل از دو منظر این ترجیح مدنظر اروپا بوده است؛ یک منظر حجم مبادلات تجاری اروپا و آمریکا در مقایسه با حجم کم مبادلات تجاری با ایران و باطن ضداسلامی و ضدمقاومتی مشترک اروپا و آمریکا است. فراموش نکرده‌ایم که در اقدامات ضداسلامی و اهانت به مقدسات اسلام وقاحت اروپا حتی از آمریکا بیشتر بود، بنابراین کاملاً پیداست که اروپا کاری برای حل مسئله نخواهد کرد و می‌توان پیش‌بینی کرد که حتی از امروز زبان آن به‌سمت تهدید ایران گرایش پیدا کند. اما از آن طرف تحلیل ایران چیست؛ آیا شورای عالی امنیت ملی به‌گمان اینکه اروپا رویه خود را اصلاح می‌کند و به اقدامات خود برای انجام تعهداتش سرعت می‌دهد و وقت‌گذرانی را کنار می‌گذارد مصوبه اخیر را به دستگاه‌های ذی‌ربط ایرانی ابلاغ کرده است؟ بعید است در شورای عالی امنیت ملی ایران حتی یک نفر وجود داشته باشد که گمان کند اروپا رویه خود را تغییر می‌دهد و مشکل ایران با آن حل می‌شود، در واقع هم مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایران و هم مصاحبه امروز رئیس جمهور تعیین وضعیتی است که ایران به‌اجبار در آن قرار گرفته است و نیز دست زدن به اقدام مشروعی است که نه‌تنها بر اساس منطق معاهدات دو و چندجانبه که حتی بر اساس بندهای برجام حق جمهوری اسلامی است."
سردارجوانی معاون سیاسی سپاه نیز بیانیه شورایعالی امنیت ملی رانشان دهنده این می داند که ملت راه مقاومت رادرپیش گرفته است(امری که درشعارهای راه پیمائی امروز نیز مشهود بود)و روز به روز ازتعهدات خود خواهد کاست وقرارنیست چیزی به مردم قالب شود!والبته اوضاع غریبی هم نیست.!باهم تحلیل ایشان رامی خوانیم. معاون سیاسی سپاه گفت: مذاکره‌ای با آمریکایی‌ها انجام نخواهد شد و آمریکایی‌ها هم جرأت اقدام نظامی علیه ما را نخواهند داشت. وی افزود: ترامپ فکر می‌کرد با تحریم‌ها و فشارهای جدیدی که آمریکا پس از خروج از برجام بر جمهوری اسلامی تحمیل می‌کند، ایران دچار نوعی به هم ریختگی داخلی می‌شود و در نهایت به مذاکره و گفت‌گو با آمریکا تن خواهد داد اما در عمل چنین اتفاقی نیافتاد. سردار جوانی ادامه داد: در سال 97 تصور تیم ترامپ بر این بود که ایران دچار یک آشفتگی خواهد شد و برای رهایی از فروپاشی تن به مذاکره با آمریکا خواهد داد اما در عمل چنین اتفاقی نیافتاد و آمریکایی ها به این جمع بندی رسیدند که باید چیزهای دیگری را چاشنی این تحریم‌ها کنند. معاون سیاسی سپاه تصریح کرد: در سال جاری شاهد این بودیم که از یک طرف سپاه را در فهرست سازمان های ترویستی قرار دادند و از طرف دیگر ناو هواپیمابر خودشان را به منطقه اعزام کردند و یک نوع ادبیات جنگی را در پیش گرفتند. به نظر می‌رسد تصور آنها این است که اگر یک نوع ادبیات نطامی را چاشنی تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی خودشان بکنند، ملت ایران مرعوب شده و دولتمردان جمهوری اسلامی تن به مذاکره می‌دهند. این همان چیزی است که ترامپ در سخنان اخیر خودش اعلام کرده که آماده است تا مقامات جمهوری اسلامی با او تماس بگیرند و پای میز مذاکره بنشینند. وی اظهار داشت: آمریکایی‌ها دچار نوعی بر آشفتگی و عصبانیت هستند و به خاطر استیصالی که دارند هر انچه که در توان دارند به میدان آورده اند تا بتوانند مقاومت 40 ساله ملت ایران را بشکنند و نماد این امر را هم تن دادن جمهوری اسلامی به مذاکره تحت فشار با دولتمردان آمریکا است. معاون سیاسی سپاه با بیان اینکه ملت ما به خوبی این صحنه را می‌شناسد و آمریکا را غیر قابل اعتماد می‌داند، گفت: تجربه 40 ساله ملت ما و هوشیاری مسئولان و راهبردهای مقام معظم رهبری کاملا مشخص کرده‌است که ملت ایران یک راه بیشتر برای پیروزی ندارد و آن هم ایستادگی است که امروز در داخل کشور شاهد یک اجماع ملی بی نظیر برای اجرای راهبرد ایستادگی هستیم. سردار جوانی تاکید کرد: بعد از اینکه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد که پس از بد عهدی آمریکایی‌ها و عدم پایبندی اروپایی ها به تعهدات برجامی خودشان، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت تا تعهدات خودش را کاهش دهد و یک روندی را در این بیانیه اعلام کرد که روز به روز از تعهدات خودش می‌کاهد. این نشان دهنده این است ملت ایران و نظام اسلامی مقاومت را در پیش گرفته است.
توضیحات عراقچی بعد از گفتگوی خبری،قانع کننده یاابهام زا؟ معاون وزیرخارجه درگفتگوی ویژه خبری شبکه دوپیرامون امکان خروج سه میلیون افغانی درصورت شدت گرفتن تحریم هاوکمبود بودجه سخنانی ایرادکرد که باواکنش شدید درفضای مجازی روبرو شد اکنون درگفتگوباایرناسعی کرده انرابه نحوی اصلاح کند وتوضیح دهدضمن انکه درعین حال اصل مطلب رانفی نکرده است .به نظرمیرسدوجودمهاجران افغانی رامانندسیاست ترکیه دربرابر مهاجران می خواهد به حربه فشاری دربرابراروپائی هاتبدیل کند.باهم توضیحات اقای عراقچی رامی خوانیم باتوجه بدین نکته که ترکیه نیزمهاجری رااخراج نکرده امابااین حربه فشارتوانسته امتیازهای جدی هم از ازاروپائی هابگیرد.ایابرای جمهوری اسلامی این رویکرد می تواندمتصور وعملی باشدواروپائی هاراواداربه انجام تکالیفشان کند؟باهم توضیحات معاون وزارت خارجه را می خوانیم:محمدحسن ربانی." عراقچی: کشورهای غربی به وظیفه خود مقابل مهاجران افغان عمل کنند تهران- ایرنا- معاون سیاسی وزیر امور خارجه گفت: ایران 40 سال است که سخاوتمندانه حق میهمان نوازی را در مورد مهاجران افغان بجا آورده است اما کشورهای غربی که مسبب بسیاری از مصیبت های مردم افغانستان هستند هم باید به وظیفه خود در این زمینه عمل کنند. کشورهای غربی به وظیفه خود مقابل مهاجران افغان عمل کنند «سید عباس عراقچی» روز جمعه در گفت وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا با اظهار تعجب از برخی اظهارنظرها و برداشت های غلط از سخنانش در فضای مجازی اظهارداشت: بحث مهاجرین و پناهندگان یک بحث بین المللی است و مدیریت و تامین هزینه های مربوط به آن نیز یک مسئولیت بین المللی به شمار می رود. وی افزود: این که مردم ایران بر مبنای اعتقادات انسانی و اسلامی خود ظرف 40 سال گذشته سخاوتمندانه حق میهمان نوازی را در مورد پناهندگان و مهاجرین اعم از افغان یا سایر ملیت ها به طور کامل به جا آورده و باز هم به جا خواهد آورد یک بحث است، اینکه سایر کشورها و سازمان های بین المللی، به خصوص کشورهای غربی که اتفاقا مسبب بسیاری از مصیبت های مردم افغانستان هستند هم باید وظیفه و مسئولیت خود را انجام دهند، یک بحث دیگر است. معاون سیاسی وزیر امور خارجه تاکید کرد: دولت های اروپایی باید سهم خود را در پذیرایی از مهاجرین ادا کنند، حال یا در قالب پرداخت هزینه ها یا با پذیرش بخشی از آنها در کشورهای خود. عراقچی اظهار داشت : این یک مطالبه جدی جمهوری اسلامی است و وزارت امور خارجه سال ها است که آن را از طریق کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد، مقامات اروپایی و دولت افغانستان پیگیری کرده و باز هم به طور جدی پیگیری خواهد کرد. وی همچنین گفت: بدیهی است در شرایط حاضر که تحریم های ظالمانه و غیرقانونی دولت آمریکا بدون هیچ توجیه بین المللی بر ایران تحمیل شده و آن دولت سعی در محدودیت شدید منابع مالی جمهوری اسلامی دارد، مطالبه گری ملت ایران ابعاد جدیدی می یابد. معاون سیاسی وزیر امور خارجه با تاکید بر این که جمهوری اسلامی ایران کاملا با مسئولیت های اسلامی، انسانی و بین المللی خود آشنا بوده و به آنها پایبند است، گفت: موضوع اخراج یا بازگرداندن مهاجرین و پناهندگان به هیچ وجه در دستور کار دولت ایران قرار ندارد اما این که گزینه های جدیدی در برابر آنها قرار داده شود امر جداگانه ای است. به گزارش ایرنا، معاون سیاسی وزیر امور خارجه چهارشنبه شب در برنامه گفت و گوی ویژه خبری با تشریح جزییات پاسخ ایران به خروج آمریکا از برجام و بدعهدی اروپایی‌ها اظهارداشت: ما در ۴۰ سال گذشته میزبان برادران از افغانستان، عراق و آذربایجان و ... بودیم و ملت ایران سخاوتمندانه پذیرایی کردند. وی افزود: همین الان بیش از سه میلیون افغان در ایران حضور دارند، بیش از دو میلیون فرصت شغلی را برادران خوب افغان در ایران اشغال کرده‌اند و سه تا پنج میلیارد یورو از کشور ما خارج می‌کنند. وی یادآور شد: حدود ۴۶۸ هزار دانش آموز افغان در مدارس ایران رایگان تحصیل می‌کنند و هر دانش آموز در سال برای ما ۶۰۰ یورو هزینه دارد. بیش از سه هزار دانشجوی افغان در ایران هستند ولی این آموزش‌ها هزینه دارد نزدیک ۱۵ هزار یورو هزینه دارد و از خدمات درمانی بهره‌مند می‌شوند. با کمال میل پذیرای آنها هستیم ولی برای ما هزینه دارد. معاون سیاسی وزیر امور خارجه تاکید کرد: ولی وقتی تحریم‌های آمریکا اثر کند و منابع مالی ایران محدود شود و فروش نفت به صفر برسد، درآمدهای نفتی ما کم شود البته موفق نخواهند شد و فروش نفت ما به صفر نخواهد رسید و به همین خاطر ایران مجبور است سیاست‌های ویژه‌ای را اتخاذ کند و ممکن است به نقطه‌ای برسیم که نتوانیم هزینه‌ها را تأمین کنیم و از برادران افغان بخواهیم که کشور را ترک کنند.
عراقچی افزود: نمی‌خواهم تنش یا نگرانی در بین اتباع افغان ایجاد کنم ولی می‌خواهم صحنه را ترسیم کنم. اگر آمریکا بخواهد به سیاست تحریم ادامه دهد اگر مجبور شویم مسئولیت آن به عهده آمریکا خواهد بود.
پروفسو نادرانتصاررئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه الابامای امریکا پیرامون اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران آن راحداقل واکنش ممکن وضروری می داند واکنشی که دیر هم انجام گرفته وامیدی هم به همراهی اروپائی ها ندارد....باهم متن کامل این گفتگو که ازمنظر نگاه یک استاد علوم سیاسی درامریکاوالبته ایرانی بیان شده است رامی خوانیم.نگاهی که متاسفانه هنوزهم دربین جمع قابل توجهی از دانشگاهیان ایرانی غریب است.(محمد حسن ربانی) گفت‌وگوی اختصاصی «فرهیختگان» با نادر انتصار، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما آمریکا تصمیم ایران در کاهش تعهدات برجامی حداقل کار ممکن بود الهام ترسلی روزنامه‌نگار شورای عالی امنیت ملی ایران روز چهارشنبه هشتم می با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد این کشور اجرای برخی اقدامات در چارچوب برجام را متوقف می‌کند. فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه روز چهارشنبه ساعتی پس از اعلام تصمیم تازه تهران گفت اروپا خواهان حفظ برجام است، اما اگر ایران اقدام به نقض توافق اتمی کند، مساله وضع تحریم‌های اروپایی قابل‌طرح خواهند بود. در گفت‌وگوی اختصاصی روزنامه «فرهیختگان» با پروفسور نادر انتصار، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما آمریکا به بررسی این تصمیم ایران پرداخته شده است. متعاقب بدعهدی‌های آمریکا در خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای ایران و انفعال و بی‌تحرکی اروپایی‌ها، ایران اعلام کرده فروش اورانیوم غنی‌شده و آب سنگین را متوقف می‌کند. این اقدام ایران کاهش تعهدات خود در برجام است که نقض برجام نیست. نظر شما چیست؟ این نظر کاملا درست است. این حداقل اقدامی است که ایران در مورد بد‌عهدی‌های آمریکا در خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای ایران و انفعال و بی‌تحرکی اروپایی‌ها تاکنون انجام داده است. این تصمیم ایران در چارچوب برجام و به‌خصوص بند ۲۶ و ۳۷ این عهدنامه گرفته شده و نقض برجام نیست. این اقدام در راستای بند 26 و 37 برجام صورت گرفته که مطابق آن هر یک از طرفین برجام در مقابل عدم تعهد طرف دیگر می‌تواند هم به کمیسیون مشترک برجام شکایت کند و هم به شورای امنیت، و در صورت نگرفتن پاسخ مناسب از برخی یا کل تعهدات خارج شود. ایران هم 60 روز به طرف مقابل مهلت داده است. به نظر شما طرف مقابل ایران حاضر به مذاکره درخصوص کم‌کاری خود خواهد شد؟ من فکر می‌کنم اروپایی‌ها مقداری حرف‌های ضد و نقیض خواهند گفت. برخی از این حرف‌ها خصمانه و برخی دیگر خوش‌بینانه خواهد بود، ولی اروپا اعتراف به کم‌کاری خود نخواهد کرد و برعکس طلبکار هم خواهد شد. اروپایی‌ها همواره سیاست یک بام و دو هوا را دنبال کرده‌اند و در آینده نیز ایران نباید انتظار سیاست دیگری از آنها داشته باشد. آمریکا بعد از خروج از برجام به کرات ایران را مورد تحریم قرار داد و انتظار مهم ایران از برجام که همان رفع تحریم بود حاصل نشد. پاسخ ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ همان‌طور که قبلا گفتم، این حداقل پاسخی بود که ایران می‌توانست به سیاست‌های آمریکا و اروپا در قانون‌شکنی‌های آنها در مورد برجام بدهد. ایران چنین پاسخ‌ها یا حتی پاسخ‌هایی قاطع‌تر را باید مدت‌ها قبل به رفتار اینها می‌داد. آمریکا و اروپا به این نتیجه رسیده بودند که ایران قادر به ایستادن در مقابل قانون‌شکنی‌های آنها نیست و فقط به شعار دادن و تهدیدهای توخالی بسنده خواهد کرد. حسن روحانی، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران برجام را توافقی برد- برد یا باخت- باخت خوانده است. منظور این است که ایران دیگر حاضر نیست امتیازی درخصوص برجام بدون حاصل شدن امتیازی از سوی طرف مقابل بدهد. نظر شما چیست؟ برجام به‌عنوان یک قرارداد بین‌المللی مدتی است که در عمل دیگر وجود ندارد؛ یعنی زمانی که آمریکا از برجام بیرون آمد و اروپا نیز نتوانست یا نخواست به تعهدات خود در عمل پایبند باشد، معلوم بود که ما به خط آخر رسیده‌ایم. در حقیقت ایران تنها کشوری است که هنوز در برجام باقی مانده است. با توجه به کارکرد دیگر امضا‌کنندگان عهدنامه برجام، طرف مقابل برجام را به یک توافق برد- باخت تبدیل کرده است که بازنده ایران و برنده آنها شده‌اند. در این مقطع زمانی دیگر صحبت کردن از امتیاز دادن بیشتر کاملا بی‌معناست.
مهدی محمدی اقدام اخیر دولت راگامی کوچک درمسیری درست میداند.ازسستی دولت می گوید ومی خواهدمراقب باشیم دولت نلغزد والبته اینده مسیر رادرصورت تداوم این مسیر(کاستن تعهدات)راموفق می داند.گفتگوی جام جم باایشان رامی خوانیم:محمدحسن ربانی مهدی محمدی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با جام‌جم از افزایش مقطعی تنش‌ها نباید ترسید چهارشنبه گذشته همزمان با یکسالگی خروج آمریکا از برجام و تعلل اروپا در عمل به تعهداتش، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد برخی اقدامات خود در چارچوب برجام را متوقف می‌کند. ایران در اولین گام، یک فرصت 60 روزه به اروپا داده و اعلام کرده اگر اروپایی‌ها تعهداتشان در حوزه نفت و بانکی را عملیاتی کنند حاضر است به نقطه اول برگردد اما اروپایی‌ها با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند حاضر به پذیرش ضرب‌الاجل ایران نیستند. در گفت‌وگویی با مهدی محمدی‌، کارشناس مسائل بین‌الملل به بررسی اقدام ایران و واکنش اروپا پرداخته‌ایم. ارزیابی کلی شما از اقدام ایران در زمینه کاهش تعهدات برجامی‌اش چیست؟ من این اقدام را یک گام کوچک در یک مسیر درست می دانم. فشارهای آمریکا به ایران و عدم همکاری اروپا با ایران در یک سال گذشته، دو علت اساسی داشته است. اول این‌که آمریکایی‌ها تصور می کردند ترکیب گزینه های فشار ایران را ضعیف کرده، ایران قادر به پاسخ دادن به فشارها نیست و فشار به ایران اساسا هزینه ندارد. دوم اینکه تصور می شد دولت آقای روحانی درایران به برجام نیاز داخلی دارد و در نتیجه هرگز به تعهدات برجامی خود دست نخواهد زد. بنابراین آمریکا و اروپا می‌توانند با تقسیم کار پلیس بد و خوب فشار به ایران را برای گرفتن امتیازهای بیشتر یا سوق دادن ایران به سمت فروپاشی بیشتر کنند و خیالشان هم راحت باشد که برنامه هسته ای ایران همچنان تعطیل خواهد ماند. اقدام روز چهارشنبه این محاسبات را به چالش کشیده و مسیری را آغاز کرده برای اینکه به طرف های مقابل نشان بدهد ایران نه تنها ضعیف نیست بلکه در زمانی کوتاه می تواند شرایطی ایجاد کند که هیچ چیز از برجام باقی نماند. من فکر می‌کنم این آغاز یک راهبرد درست است که اگر هوشمندانه جلو برود روی محاسبات طرف مقابل اثر خواهد گذاشت. پس چرا می گویید این یک گام کوچک بوده؟ واقعیت این است که قدم اول می توانست بسیار قوی‌تر برداشته شود. نیازی هم به تعیین مهلت 60 روزه نبود. ما گزینه های زیادی مانند رفع محدودیت‌های تحقیق و توسعه ماشین‌های سانتریفیوژ، نصب ماشین‌های بیشتر و افزایش ظرفیت تولید، کاهش دسترسی ها و بازرسی‌ها و ... داشتیم که استفاده از آنها سیگنال بسیار قوی‌تری به غرب می داد. ضمن این‌که فراتر رفتن از سقف300کیلو برای اورانیوم کم غنی شده یا 130 تن برای آب‌سنگین، با ظرفیت تولید فعلی، حدودا به اندازه همین دو ماه طول می‌کشد. شروع کار از تعهداتی که اساسا اجرای آنها به دلیل تحریم‌های آمریکا غیرممکن شده سیگنال ضعیفی بود ولی از حیث راهبردی در مسیر درستی قرار دارد. الان آنچه مهم است این است که ایران قدم‌های بعدی را مصمم‌تر بردارد. همه چیز باید طبق آن جمله کلیدی در بیانیه شورای عالی امنیت ملی پیش برود که می گوید ایران خروج گام به گام از برجام را آغاز کرده است. ظاهرا اروپا از همین حالا ضرب‌الاجل ایران را رد کرده. دیگر آیا نیازی به پایبندی ایران به ضرب‌الاجل 60 روزه هست؟ اروپا سعی خواهد کرد از این زمان 60 روزه برای فشار به ایران به منظور کنار گذاشتن تهدیدی که کرده و ضرب‌الاجلی که داده استفاده کند. در آغاز راه من مطلقا انتظار ندارم نه اروپا و نه آمریکا قدم جدی برای جبران خسارت اقتصادی ایران از تحریم‌ها یا کاهش فشارها بردارند. برعکس، آنها چون می دانند در ایران جریانی هست که اساسا دلش با این کار نیست و تهدیدهای غرب را هم همیشه بزرگ‌تر از اندازه واقعی اش می‌بیند، سعی خواهند کرد تهدید بیشتری بکنند و با فشار روانی جدی‌تر عزم ایران را بشکنند. به نظر من اگر فشارها از حد معینی فراتر برود و اروپا حرف آخر را بزند اساسا نیازی نیست ایران منتظر 60روز دیگر بماند. اگر ما مصمم باشیم با توجه به نیاز امنیتی غیرقابل جایگزینی که غربی‌ها به برجام دارند، روند به‌تدریج متفاوت خواهد شد و درخواست‌ها برای مذاکره با ایران برای این‌که راضی به بازگشت به تعهداتش شود جدی‌تر می‌شود. از افزایش مقطعی تنش‌ها نباید ترسید. در واقع دیپلماسی پشتوانه پیدا می‌کند در حالی که مذاکرات یک سال گذشته با اروپا کاملا بی‌پشتوانه و ملتمسانه بوده است. ایران نیاز به یک عزم راهبردی دارد تا بتواند محاسبات دشمنان خودش را تغییر بدهد. این یعنی اگر لازم شد و اروپا کاملا تکلیف را روشن کرد، باید قبل از زمان 60 روزه بخش‌های کلیدی‌تری از تعهدات متوقف شود. واکنش‌ها را تا اینجا چطور تحلیل می‌کنید؟
بر خلاف کسانی که می‌گفتند اگر ایران دست به برجام بزند زمین و آسمان به هم می ریزد، روسیه و چین به آمریکا ملحق می‌شوند، تحریم‌ها یک شبه منفجر می‌شود و حتی ممکن است جنگ بشود، شما همین واکنش‌های دو روز گذشته را اگر با دقت تحلیل کنید می‌بینید همه از جمله آمریکا محتاطانه واکنش نشان داده‌اند. روس‌ها و چینی ها تلویحا از کار ایران دفاع کرده‌اند. از همه مهم‌تر این است که بحث‌ها دوباره برگشته روی این‌که چطور برنامه هسته ای ایران مهار شود و دیگر کسی از برنامه موشکی و منطقه ای حرف نمی‌زند. اگر ما جدی باشیم، به‌زودی می توان درباره بازگشت تحریم‌ها به عقب هم مذاکره کرد. فکر می‌کنید هدف واقعی دولت آقای روحانی چیست؟ در وهله اول من فکر می‌کنم دولت تصور می‌کند می‌تواند چیز مختصری از اروپا بگیرد، اعلام پیروزی کند و سر دو ماه به برجام پایبند بماند. این پیش‌بینی قطعا اشتباه است. اروپا نه می‌خواهد و نه می‌تواند چیز درخوری به ایران بدهد. هرچه هم که بدهد جبران خسارت‌هایی که ایران در یک سال خورده نیست. ثانیا دولت عادت دارد با توجیهات مبتنی بر اعتماد به غرب به‌ضرب‌الاجل ها و تهدیدهای خودش پایبند نماند. این یک تهدید بسیار جدی است. نباید با وعده ها فریفته شد. اگر غربی‌ها ذره ای حس کنند دولت عزم واقعی برای برداشتن گام های جدید در 60 روز آینده ندارد، هیچ پشتوانه واقعی برای دیپلماسی ایجاد نخواهد شد. همچنین کسانی در دولت ممکن است به دنبال باز کردن باب مذاکره مستقیم با آمریکا باشند. همه اینها ریسک های واقعی است. دولت نشان داده ذهنیت راهبردی پیشرفته ای ندارد و بنابراین باید گام به گام از وضعیت مراقبت کرد. آیا این احتمال وجود دارد که فشارها در اثر اقدام ایران خیلی سنگین تر شود؟ فشارها اکنون در سقف قرار دارد. همین تحریم فلزات چیزی است که آمریکایی ها قبلا هم یک‌بار دیگر اعمال کرده بودند. دیگر جز عملیات روانی چیزی برای آمریکا نمانده. می بینید اعزام ناوی را که از مدت ها قبل برنامه آن اعلام شده به عنوان فشار بر ایران مطرح می کنند. حتی اگر پرونده ایران به شورای امنیت بازگردد فشار اقتصادی عملی بیش از اینکه الان هست نمی‌تواند بشود. منتها نکته این است که ما الان اهرمی برای هزینه‌مند کردن فشارهای غرب و وادار کردن آن به محاسبه مجدد درباره هزینه گام‌هایش در اختیار داریم. این چیزی است که قبلا نبود و تفاوت اصلی است که ایجاد شده است.
انچه خواهیدخواندبرش های بسیار کوتاهی ازگزارش2300صفحه ای بانک مرکزی است که بیانگربخشی ازفاجعه ای است که تحت عنوان دلار4200تومانی وبه یغما رفتن ان برسر بیت المال و مردم امدوالبته خواندن اعداد زیادحوصله شمارا می طلبد.محمدحسن ربانی گزیده‌خوانی «فرهیختگان» از گزارش ۲۳۰۰ صفحه‌ای بانک مرکزی عجایب دلار جهانگیری مهدی عبداللهی یکی از چالش‌برانگیزترین تثمیمات دولت در اردیبهشت سال گذشته، موضوع تک‌نرخی شدن ارز بود. از آنجاکه به‌واسطه صادرات نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی شرکت‌های دولتی و خصولتی، بیش از 80 درصد درآمد ارزی ایران در دست دولت است، تصور اولیه دولتی‌ها بر این بود که تثبیت نرخ ارز به‌زودی خواهد توانست التهابات ارزی را مهار کند، اما اعلام این خبر که دولت برای همه واردکنندگان و مسافران و در یک کلام برای همه نیازهای ارزی، دلار 4200 تومانی می‌دهد، منجر به شکل‌گیری تقاضای بی‌رویه و کاذب برای ثبت سفارش کالا و مسافرت‌های خارجی شد که درنهایت این ریخت‌و‌پاش‌های ذخایر ارزی کشور، خیلی زود تصمیم ارزی دولت را دچار بحران کرد. بر این اساس دولت مجبور شد در خرداد و تیرماه سال گذشته تصمیماتی را برای تخصیص بهینه ارز اتخاذ کند که یکی از این موارد، محدود شدن اختصاص ارز 4200 تومانی به واردات کالاهای اساسی، اقلام واسطه‌ای و مواد اولیه بود. در این زمینه بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال 97 بیش از 42 میلیارد دلار انواع کالا به ایران وارد شده که واردات حدود 28 میلیارد دلار آن با ارز 4200 تومانی انجام شده است. بر این اساس حدود 14 میلیارد دلار از کالاهای وارداتی به کشور با ارز نیمایی یا ارز آزاد وارد کشور شده که اگر حدود هفت‌میلیارد دلار آن را اقلام مصرفی فرض کنیم، بازهم هفت‌میلیارد دلار از اقلام مورد نیاز صنایع کشور (در قالب اقلام سرمایه‌ای و واسطه‌ای) با ارز دولتی وارد نشده‌اند. در اینجا بحث این نیست که چرا به همه کالاهای وارداتی ارز دولتی داده نشده است، بلکه بررسی‌های آماری نشان می‌دهد دولت در تخصیص ارز مطابق نیازهای ضروری عمل نکرده و بخش قابل‌توجهی از ارز 4200 تومانی را به‌جای آنکه به بخش تولید بدهد یا اصلا مصرف نکند، به واردات اقلامی همچون غذای سگ و گربه، مکمل‌های غذایی، زغال، آدامس، تورهای مسافرتی و مواردی از این دست داده است. همچنین یکی از نکات قابل‌تاملی که در لیست دریافت‌کنندگان ارز دولتی دیده می‌شود، اختصاص ارز 4200 تومانی به خیریه‌هاست که اساسا فعالیت آنها کوچک‌ترین قرابتی با تجارت و آن‌هم تجارت خارجی ندارد. نامی میان غول‌های واردات کشاورزی بررسی‌ها نشان می‌دهد میان واردکنندگان بخش کشاورزی، خانواده مدلل، جهاد کشاورزی و شرکت پشتیبانی امور دام بیشترین میزان واردات محصولات کشاورزی را در ایران دارند، اما بین واردکنندکان محصولات کشاورزی، نام شرکت فواکه نیز دیده می‌شود که در سال 1397 نزدیک به 175 میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است. واردات این شرکت عمدتا جو دامی است. ارز دولتی برای غذای سگ و گربه بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال 1397 بیش از سه‌هزار و 857 تن غذای سگ و گربه با ارز 4200 تومانی وارد شده است. در این زمینه از آنجاکه در لیست دریافت‌کنندگان ارز 4200 تومانی عنوان کالای وارد شده درج نشده است، بر این اساس سراغ برخی از واردکنندگان فرآورده‌های غذای سگ و گربه رفته‌ایم که بررسی آماری نشان می‌دهد شرکت نستله ایران 32.5 میلیون دلار، شرکت ساعی‌گل تهران 1.6 میلیون دلار، شرکت بهین‌طعام ملل نزدیک به 53 هزار دلار، شرکت کاراوت پرشیا نزدیک به 46 هزار دلار، شرکت مانوک سبزدشت 32 هزار دلار و شرکت آرادسامان طب نیز 18 هزار و 900 دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده‌اند. قابل ذکر است به‌جز شرکت نستله که علاوه‌بر غذای حیوانات خانگی در حوزه‌های دیگر نیز فعالیت دارد، همه واردات سایر شرکت‌ها عمدتا مربوط به واردات غذای حیوانات خانگی است. خیر ارز جهانگیری به خیریه‌ها هم رسید
یکی از نکات قابل‌تامل پرونده ارز 4200 تومانی، دریافت 9 میلیون و 207 هزار دلار ارز 4200 تومانی توسط یک خیریه به‌نام خیریه تعلیماتی و تحقیقاتی علمی و دینی مکتب امیرالمومنین است. با یک جست‌وجوی ساده از نام و نشانی این خیریه به‌نام موسسان مشهور آن می‌رسیم. براساس آنچه در وبسایت این خیریه آمده است مرحوم موسوی‌اردبیلی به‌همراه چند شخصیت مذهبی از موسسان اولیه این خیریه بوده‌اند. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد مدیرعامل این خیریه در حال حاضر میرسعید موسوی، فرزند آیت‌الله موسوی‌اردبیلی است که در زیرمجموعه دارایی‌های خود دانشکده مفید را دارد. البته فرزند آیت‌الله موسوی‌اردبیلی چندین شرکت ازجمله شرکت شیمیایی فرآیندسود، سیناسود، سبلان‌ثمین، مفیدشیشه و... را در مالکیت خود دارد که موضوع این بحث نیستند. اینکه چرا در شرایط محدودیت ارزی، 9.2 میلیون دلار ارز 4200 تومانی به یک خیریه داده می‌شود، خود جای سوال است، چراکه قرار بود دولت ارز 4200 تومانی را به واردات کالاهای اساسی و در مرتبه بعد به واردات کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه اختصاص دهد. همچنین موسسه بین‌المللی مشکوه‌الرسول دیگر موسسه فرهنگی است که نزدیک به 90 هزار دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است. بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد مشکوه‌الرسول یک موسسه خیریه، انتفاعی و عام‌المنفعه است که براساس قراردادی که با آموزش و پرورش داشته است، مقرر شده مدل مدرسه در تراز سند تحول بنیادین را طراحی کند. واردات آبمیوه‌گیری با ارز 4200 با وجود اینکه واردات اقلامی همچون دستگاه‌های آبمیوه گیری، آسیاب و مواردی از این دست در لیست ۱۴۰۰ قلم «واردات‌ممنوع‌ها» قرار داشت اما بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال ۹۷ به مقدار قابل توجهی ارز ۴۲۰۰ تومانی به اینگونه اقلام داده شده است برای مثال فقط شرکت مهرسام درخشان تندیس پارسه در سال 1397 نزدیک به پنج‌میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است. بررسی لیست دریافت‌کنندگان ارزی که در تابستان 97 ارائه شد، نشان می‌دهد این شرکت واردکننده دستگاه آسیاب و مخلوط‌کن موارد خوراکی است. براین اساس مشخص نیست که چرا اقلام ممنوع شده در شرایط محدودیت ارزی هم ارز ۴۲۰۰ تومانی می‌گیرند و هم به مقدار قابل توجهی وارد می‌شوند. 816 میلیون دلار گوشت قرمز دست کیست؟ بررسی آمارهای گمرک ایران نشان می‌دهد در سال 1397 بیش از 816 میلیون دلار ارز 4200 تومانی به واردات گوشت قرمز اختصاص پیدا کرده است. اگرچه در این زمینه هیچ شفافیتی وجود ندارد که این میزان واردات گوشت به دست چه کسانی رسیده، اما براساس اظهارات یکی از مسئولان وزارت جهاد کشاورزی، در سال 97، 63 شرکت در واردات گوشت گوسفندی ارز دولتی دریافت کرده‌اند. در این زمینه بررسی‌ها نشان می‌دهد فقط شرکت آریامحتشم شرق که زمینه فعالیت واردات آن مربوط به واردات گوشت قرمز است، در سال 97 حدود 77 میلیون و 243 هزار دلار ارز دریافت کرده است. همچنین اگرچه از جزئیات واردات شرکت سهامی پشتیبانی امور دام کشور اطلاعی در دست نیست، اما این شرکت در سال 97 نزدیک به 569 میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است. واردات 4500 تن مکمل غذایی با ارز دولتی بررسی آمارهای گمرک ایران نشان می‌دهد در سال 97 بیش از 4500 تن مکمل غذایی (به ارزش 118 میلیون دلار) با ارز 4200 تومانی وارد کشور شده است که به جهت عدم شفاف‌سازی آماری، معلوم نیست در شرایط محدودیت ارزی این میزان کالای مصرفی توسط چه کسانی وارد کشور می‌شود. نکته قابل‌تامل این است که بخش قابل‌توجهی از واردات مکمل‌های غذایی از کشور آمریکا بوده است. پس از آمریکا، کانادا، اسپانیا، ایتالیا، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی مبدأ عمده واردات مکمل‌های غذایی با ارز 4200 تومانی بوده‌اند. در این زمینه بررسی لیست دریافت‌کنندگان ارز 4200 تومانی بانک مرکزی نشان می‌دهد فقط شرکت مکمل‌های غذایی حیاتی کارن 3.6 میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است که براساس اطلاعات وبسایت شرکت، این شرکت واردکننده مکمل‌هایی غذایی از کاناداست. سفر با ارز 4200
21 فروردین در تاریخ اقتصادی ایران به‌عنوان یک تصمیم تلخ همیشه ماندگار خواهد بود، چراکه در آن زمان دولت برخلاف مصالح ملی، اعلام کرد به همه درخواست‌های ارزی، ارز 4200 تومانی اختصاص خواهد داد و هیچ محدودیتی در این زمینه نیست. بر این اساس یکی از اولین بازخوردهای اختصاص ارز 4200 تومانی به هرگونه نیاز ارزی، دریافت ارز 4200 تومانی برای مسافرت‌های خارجی بود، به‌طوری که در همان زمان گفته می‌شد اغلب شرکت‌های گردشگری و برگزارکنندگان تورهای مسافرتی خارجی اشتهای عجیبی برای دریافت ارز 4200 دارند. فقط در یک مورد، بررسی‌ها نشان می‌دهد شرکت «کاروان هوایی 2000» در یک‌سال اخیر حدود 48.2 میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده است. پس از شرکت کاروان هوایی، شرکت‌های کاروان گردشگری آپادانا، گردشگری حیران و گردشگری بابلسر نیز درمجموع 8.2 میلیون دلار ارز 4200 تومانی دریافت کرده‌اند.
سیدیاسرجبرائیلی میکوشد به این شبهه پاسح دهد که(چرارهبری کاری نمی کند؟)اوپاسخ رامعطوف به بیانات رهبر ونیز نبودخلاء نهادی در نظارت ولی فقیه می کند والبته راه حل هم ارائه میدهد ودودسته راهم مانع می داند:محبان غال رهبری ومبغضان غال رهبر...محمدحسن ربانی: خلأ نهادی در نظارت ولی‌فقیه سیدیاسر جبرائیلی پژوهشگر اقتصاد سیاسی در برهه‌های مختلف، به‌ویژه بزنگاه‌هایی که افکارعمومی درگیر یک مساله ملی می‌شود، طیف‌های مختلف مردم فارغ از اینکه در انتخاب مسئولان اجرایی و تقنینی خود چه رفتاری داشته‌اند، این مطالبه را دارند که «رهبری باید کاری بکنند» یا فراتر از آن، سوال می‌کنند که «چرا رهبری کاری نمی‌کنند؟» اما یک سوال اساسی پیش از این پرسشی که بر افواه جاری است، وجود دارد و پاسخ به آن، مقدمه‌ای ضروری برای پاسخ به سوال یا مطالبه مردم است: رهبری چه اختیاراتی در نظام جمهوری اسلامی دارند و آیا این اختیارات به‌صورت کامل اعمال می‌شود؟ پندار و انتظار برخی این است که هرگاه ضعفی یا کم‌کاری و خطایی در دستگاهی حادث می‌شود رهبری باید مداخله کرده، به اصلاح امور بپردازد و حتی عنداللزوم، مدیریت امور را برعهده بگیرد. این تصور درباره نقش و جایگاه ولی‌فقیه باعث شده است حتی برخی نخبگان از ضعف قانون اساسی در حوزه اختیارات ولی‌فقیه و ضرورت تجدیدنظر در این ‌باره سخن بگویند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، تعریف دقیقی از نقش و جایگاه ولی‌فقیه در نظام دارند که همه این تصورات و انتظارات را اصلاح می‌کند: «رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورت‌ها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیرلازم یا غیرجایز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیت بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرایی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست دارند همین‌طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، این‌طور نیست. مسئولان در بخش‌های مختلف، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخش‌های خودشان، مسئولان قوه‌ قضائیه در بخش خودشان، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در همه‌ اینها رهبری نه می‌تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلا امکان ندارد. خیلی از تصمیم‌های اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی‌کند؛ مسئولانی دارد، مسئولانش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج‌شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا می‌کند. در تصمیم و عمل رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقع‌بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها قرار بگیرد... دستگاه‌های گوناگون -قوه قضائیه، قوه مجریه و قوه مقننه- مثل همه دنیا، کارهای موظف قانونی خودشان را دارند انجام می‌دهند، با اختیارات کاملی که در قانون اساسی معین شده؛ اما حرکت کلان و کلی نظام اسلامی به سمت آن آرمان‌ها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبری را گرفت، او را بایستی مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد.» حال ناظر به همین تعریف دقیق از وظایف و اختیارات رهبری، این پرسش مطرح می‌شود که غیر از برهه‌هایی که ولی‌فقیه ورود موردی و مصداقی برای جلوگیری از انعطاف‌های غیرلازم و غیرجایز مدیریت‌های گوناگون دارند، کدام ابزار نظام‌مند در اختیار رهبری قرار دارد که از حرکت کلان و کلی نظام اسلامی به سمت آرمان‌های خود صیانت کنند؟ در قانون اساسی، این ابزار نظام‌مند عبارت است از «تعیین سیاست‌های کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام» که موضوع بند یک اصل 110 است و اهمیت آن به اندازه‌ای است که حضرت‌آقا آن را «مهم‌ترین وظیفه رهبری در قانون اساسی» می‌دانند. بلاتردید، اگر وظیفه رهبری منحصرا تعیین سیاست‌های کلی باشد و ضمانت اجرا برای تحقق این سیاست‌ها وجود نداشته باشد، شأن سیاست‌های کلی به توصیه‌های ارشادی و غیرالزام‌آور تقلیل خواهد یافت. این است که در بند دوم اصل 110، «نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی» به‌عنوان ضمانت اجرای سیاست‌ها پیش‌بینی شده است. رهبر انقلاب نیز به استناد اصل 110، اعمال این اختیار ولی‌فقیه را به هیات عالی نظارت که 15 عضو منتخب از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، تفویض کرده‌اند. مساله نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی در دهه‌های اخیر با چالش‌هایی مواجه بوده که اعمال نظارت رهبری، یعنی ضمانت اجرای مهم‌ترین وظیفه رهبری در قانون اساسی، آن‌گونه که باید انجام نشده است؛ تا جایی که رهبر انقلاب بعضا در سخنرانی‌های عمومی از رعایت ‌نشدن سیاست‌های کلی در برخی دستگاه‌ها انتقاد کرده‌اند اما با وجود این، دستگاه مخاطب همچنان راه بی‌اعتنایی به سیاست‌ها را پیموده است.
مردادماه سال 1396 که رهبر انقلاب حکم اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای یک دوره پنج‌ساله صادر فرمودند، با اشاره به تجربه‌های ارزنده موجود، تغییراتی در ساختار و محتوای مجمع تشخیص مصلحت نظام را ضروری دانستند که یکی از موارد این تغییرات ضروری، «سامان بخشیدن به مساله نظارت بر اجرای سیاست‌ها» بود. در دوره جدید مجمع تشخیص، مساله نظارت رهبری بر حسن اجرای سیاست‌های کلی به شکل جدی‌تری نسبت به قبل دنبال شد و در موارد مشهوری چون لوایح تکلیفی FATF یا اصلاح قانون انتخابات، دیدیم که هیات عالی نظارت نقش موثری ایفا کرد. با وجود این اما به‌نظر می‌رسد سامان‌بخشی مورد نظر رهبر انقلاب درباره نظارت بر اجرای سیاست‌ها با صرف تشکیل 20، 30 جلسه هیات عالی نظارت در سال و بررسی معدودی از مصوبات مجلس از نظر انطباق با سیاست‌ها، محقق نخواهد شد. اولا مخاطب سیاست‌ها صرفا قوه مقننه نیست و همه دستگاه‌ها مکلف به رعایت سیاست‌ها و در نتیجه مشمول نظارت هستند؛ ثانیا نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی صرفا یک مساله سلبی نیست که محدود به اعلام مغایرت یک تصمیم با سیاست‌ها باشد، بلکه ممکن است سیاست‌های کلی مورد غفلت و بی‌اعتنایی قرار گیرد و لذا دستگاه نظارتی باید مطالبه تحقق سیاست‌ها را نیز داشته باشد؛ ثالثا ظرفیت و امکانات هیات عالی نظارت بسیار محدود است و حتی اگر این هیات اراده بررسی تمامی تصمیم‌ها در تمامی دستگاه‌ها از نظر انطباق با سیاست‌ها و نیز پیگیری تحقق سیاست‌های مغفول را داشته باشد، امکان عملی آن را ندارد (بودجه کل مجمع تشخیص مصلحت نظام حدود یک‌سوم بودجه خبرگزاری دولتی ایرنا است!) و اساسا ایجاد یک دستگاه عریض و طویل در مجمع تشخیص با بودجه و نیروی انسانی بیشتر برای امر نظارت، مطلوب هم نیست. برای حل این مساله، راقم این سطور پیشنهادی عملیاتی دارد و آن، پر شدن خلأ نهادی موجود در دستگاه‌ها در رابطه با تحقق سیاست‌های کلی نظام است. ما‌به‌ازای اصول مختلف قانون اساسی، در ساختار نظام نهادهای مرتبط و مقتضی شکل گرفته است، از قوای سه‌گانه تا نیروهای مسلح تا وزارتخانه‌ها و نهادها و سازمان‌های مختلف. اما در رابطه با تحقق مهم‌ترین وظیفه ولی‌فقیه در قانون اساسی، خلأ نهادی وجود دارد و سازوکار مناسبی برای اجرای سیاست‌های کلی نظام ایجاد نشده است. به‌عبارت روشن‌تر، ما سازوکاری قانونی برای اجرای سیاست‌های کلی پیش‌بینی نکرده‌ایم، اما می‌خواهیم بر حسن اجرای سیاست‌ها نظارت کنیم. طبیعتا منظور از خلأ نهادی، یک نهاد مستقل نیست که اگر مراد این بود طبیعتا باید ایده بسط کمی و کیفی حوزه عمل هیات عالی نظارت ارائه می‌شد. مراد ما از ضرورت ایجاد نهاد مقتضی برای تحقق سیاست‌های کلی، سازوکارهایی است که باید درون دستگاه‌های کشور شکل می‌گرفت. در ساختار هر دستگاهی که ماموریت‌های ملی دارد، باید سازوکاری قانونی برای پیگیری تحقق سیاست‌ها و ممانعت از اقدامات مغایر با سیاست‌ها وجود داشته باشد؛ یعنی به‌واسطه چنین سازوکاری، اجرای سیاست‌های کلی در ابتدا باید دغدغه قانونی خود دستگاه باشد و نظارت بر حسن اجرا، در مرحله بعدی اتفاق بیفتد. این سازوکار درون‌دستگاهی می‌تواند شورایی متشکل از مدیران ارشد آن دستگاه باشد که تصمیمات دستگاه مربوطه را از نظر انطباق با سیاست‌های کلی بررسی کنند یا پیگیر انجام تکالیف سیاست‌های کلی در دستگاه خود باشند. پس از ایجاد شوراهای درون‌دستگاهی مذکور، هیات عالی نظارت در مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تواند پنج نقش مهم ایفا کند؛ نخست طراحی متدولوژی تحقق سیاست‌های کلی و مکلف کردن دستگاه‌ها بر عمل طبق این متدولوژی؛ دوم معرفی نمایندگانی برای حضور در «شورای تحقق سیاست‌های کلی» در دستگاه‌ها؛ سوم نظارت بر رعایت دقیق متدولوژی تحقق سیاست‌ها و همچنین نظارت بر حسن عملکرد شوراهای مذکور از طریق گزارش‌گیری از دستگاه مربوطه و ارزیابی آن (هیات عالی نظارت مراقبت کند سازوکار درون‌دستگاهی ایجادشده برای تحقق سیاست‌ها، دقیق و صحیح عمل کند)؛ چهارم اخذ گزارش‌هایی تقویم‌شده از دستگاه‌ها در رابطه با سیاست‌های کلی با هدف ارزیابی عملکرد خود دستگاه و نیز کارآمدی و اثربخشی سیاست‌ها؛ و پنجم ورود مستقیم به مسائلی که جنبه راهبردی دارند و بررسی انطباق تصمیمات دستگاه‌ها با سیاست‌های کلی، نظیر ورودی که هیات عالی نظارت به مساله FATF داشت. در حال حاضر، هیات عالی صرفا نقش پنجم را ایفا می‌کند که هرچند مهم و موثر، اما بسیار محدود است و تضمین‌کننده تحقق کامل سیاست‌های کلی نظام نیست.
ایجاد سازوکاری که شرح آن رفت، محاسن فراوانی دارد. نخستین حسن این است که وقتی خود دستگاه‌ها سازوکار تحقق سیاست‌های کلی نظام را دارند، مفروض ذهنی منفک‌بودن دولت از نظام و انجام نظارت برای مچ‌گیری کاملا از بین می‌رود. حسن دوم این است که سیاست‌های کلی تعیین‌شده از سوی ولی‌فقیه به‌صورت نظام‌مند در دستورکار دستگاه‌ها قرار می‌گیرد. حسن دیگر اینکه یک شاخص مهم برای التزام عملی مسئولان به قانون اساسی و ولایت‌فقیه به دست می‌آید. در توضیح حسن اخیر باید گفت در جریان بررسی طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات در مجلس شورای اسلامی، نمایندگان نتوانستند شاخص و ملاک دقیقی برای شرط «التزام عملی به قانون اساسی و ولایت‌فقیه» برای احزار صلاحیت افراد در انتخابات مجلس شورای اسلامی تعریف کنند و نهایتا به همان عبارت کلی «التزام» کفایت کردند؛ با اینکه در بند 10 سیاست‌های کلی انتخابات، تعیین دقیق این شاخص‌ها تکلیف شده بود. اگر مکانیسم تحقق سیاست‌های کلی نظام درون دستگاه‌ها ایجاد شود و گزارش‌های تقویم‌شده‌ای از عملکرد هر دستگاه تهیه شود، سنجش التزام عملی مسئولان به ولایت‌فقیه و قانون اساسی نیز مقدور خواهد بود. افرادی که نامزد تصدی مناصب نظام می‌شوند یا هیچ موضع‌گیری و عملکرد ثبت‌شده‌ای ندارند که این صورت قاعدتا صلاحیت آنها نباید احراز شود، یا اینکه مواضع و عملکرد آنها مشخص و نسبت آنها با سیاست‌های کلی نظام روشن است و باید ملاک احراز یا عدم احراز صلاحیت قرار گیرد. دو جریان که نگارنده آنها را «محب غال» و «مبغض غال» می‌دانم، تلاش کرده‌اند اختیارات رهبری را صرفا محدود به تعیین سیاست‌های کلی کنند و با از دور خارج کردن مساله نظارت، از ولی‌فقیه مسئولیت‌زدایی کنند. دوستداران اهل غلو، با این نیت خیر که قداست ولی آسیبی نبیند، می‌خواهند هیچ مسئولیتی در قبال مسائل کشور متوجه رهبری نشود -که موضع حضرت‌آقا دراین‌باره کاملا روشن است- کینه‌توزان نیز با این نیت پلید که جایگاه ولی‌فقیه را به یک مقام تشریفاتی نظیر پاپ تقلیل دهند که صرفا شأن ارشادی در نظام داشته باشد، هرگاه بحث نظارت پیش آمده با قیل و قال، جنجال به‌پا کرده‌اند تا اختیارات ولی‌فقیه، اعمال نشود. از هیات عالی مجمع تشخیص مصلحت نظام انتظار می‌رود در بازنگری آیین‌نامه نظارت که از تکالیف رهبر انقلاب در حکم انتصاب اعضای جدید است، برای برطرف کردن خلأ نهادی تشریح‌شده در این نوشته، تدبیر کنند.