eitaa logo
جهادگران تبیین بسیج
3.7هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
کانال تحلیلی ویژه هادیان ، اساتید و سخنرانان بسیج سراسر کشور پل ارتباطی با ادمین @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معیار
98- پرسمان_6_.pdf
706.9K
نسخه pdf پرسمان سیاسی(6) 1- شورش یهودیان فالاشه در سرزمین‌های اشغالی 2- فرمان ۱۰ بندی نخست‌وزیر عراق در مورد حشد الشعبی 3-دلایل خروج نظامیان اماراتی از یمن هادیان و مسئولان سیاسی بصیرتی شهید کمالی
چرا ترامپ به برجام علاقه‌مند شده؟ مهدی محمدی: این روزها حرف‌هایی درباره برجام از جانب مقام‌های دولت آمریکا شنیده می‌شود که شاید به نظر برخی عجیب باشد. دونالد ترامپ گفته ایران باید به سبب عدم پایبندی به تعهداتش در برجام تحریم شود. یا برایان هوک - که فعلا بی‌توجه به «مسؤولیت شخصی»‌ای که در آینده متوجه او خواهد بود، به میدان‌دار شر علیه ایران تبدیل شده- گفته همه جهان باید برای عمل ایران به تعهداتش در برجام تلاش کند. کسانی در داخل ایران در واکنش به این قبیل سخنان، که از زمان آغاز عملی کاهش تعهدات برجامی ایران با بسامد بالا از سوی مقام‌های آمریکایی تکرار شده، گفته‌اند مقام‌های آمریکایی به تناقض‌گویی افتاده‌اند و چطور می‌شود کشوری که همواره گفته برجام یک توافق بد است و بیش از یک سال قبل، به طور یکجانبه از توافق خارج شده، حالا نگران عمل نکردن ایران به برجام شده باشد. این دیدگاه، از این جنبه که می‌گوید آمریکا در واقع صلاحیت اظهارنظر درباره عمل یا عدم عمل ایران به تعهدات برجامی‌اش را ندارد، در واقع نادرست نیست اما حقایق مهمی را نادیده می‌گیرد که ریشه در یکی از اشتباهات تحلیلی بسیار جدی تیم سیاست خارجی دولت آقای روحانی دارد. بیش از 2 سال است مقام‌های دیپلماتیک دولت آقای روحانی تلاش می‌کنند از اینکه ترامپ ظاهرا مخالف برجام است نتیجه بگیرند پس برجام توافق خوبی است. من اکنون به هیچ وجه مایل نیستم به مشاجره داخلی درباره خوب یا بد بودن برجام بپردازم یا به آن دامن بزنم، لیکن فکر می‌کنم این موضوعی است که اشتباه تحلیلی درباره آن یکی از عوامل اصلی فرصت‌سوزی دولت در یک سال مابعد خروج آمریکا از برجام و در نتیجه عقب افتادن استراتژی «اقدام راهبردی برای تحمیل هزینه به آمریکا» بوده، که اگر به جای 3 ماه قبل یک سال قبل آغاز می‌شد، چه‌بسا بسیاری از آنچه اکنون می‌بینیم اساسا رخ نمی‌داد. اشتباه دولت آنجا بود که 2 حقیقت کم‌و‌بیش روشن را نادیده گرفت و در مقابل استدلال‌های متنوع در دفاع از آنها سرسختانه مقاومت کرد. حقیقت اول این بود که آمریکا برجام را نه بد، بلکه کم می‌دانست و هدف آن از خروج از برجام هم نه منتفی کردن آن، بلکه توسعه آن به سایر حوزه‌های نگرانی راهبردی آمریکا از ایران (آنگونه که در فهرست دوازده‌گانه پمپئو آمده) و جایگزین کردن آن با یک «برجام پلاس» یا «برجام بزرگ‌تر» بود - و هست- که با همان مدل برجام، سایر برنامه‌های امنیت ملی ایران را نیز مانند برنامه هسته‌ای متوقف کند. بنابراین، دولت آمریکا اساسا هرگز در پی منتفی کردن برجام نبوده، بلکه دنبال آن بوده که با انباشت گزینه‌های فشار علیه ایران، برجام‌های موشکی و منطقه‌ای را هم از دل برجام هسته‌ای بیرون بکشد. حقیقت دوم هم که متاسفانه بی‌جهت نادیده گرفته شد این بود که آمریکا وقتی از خروج از برجام سخن می‌گوید، مقصودش در واقع این است که خودش از برجام خارج شود- چنانکه گفتیم با هدف بازگشت به یک توافق بزرگ‌تر- اما ایران را به امید اروپا، یا به سبب نگرانی از تبعات خروج از برجام یا به هر دلیل دیگر در برجام نگه دارد و متقاعد کند که به اجرای تعهدات هسته‌ای‌اش ادامه بدهد. به عبارت دیگر، خروج آمریکا از برجام یا انتقاد آن از محتوای توافق، هرگز به این معنا نبوده که برای آمریکا مهم نیست ایران به تعهدات برجامی‌اش عمل بکند یا نه بلکه چنانکه در هفته‌های گذشته آشکارا دیده‌ایم دولت آمریکا، اروپایی‌ها و حتی اسرائیل شدیدا از اینکه ایران محدودیت‌های برجامی بر برنامه هسته‌ای‌اش را کم کند نگرانند و هر گام ایران که در این مسیر برداشته می‌شود آنها را آشفته‌تر می‌کند. بنابراین خروج آمریکا از برجام به معنی «بی‌اهمیت بودن تعهدات برجامی ایران» نیست، بلکه برعکس دقیقا مبتنی بر این محاسبه انجام شده که ایران به دلایل سیاست داخلی یا دلایل دیگر، هرگز به چارچوب برجام آسیب نخواهد رساند. طبیعی است بهترین وضعیت برای آمریکا و حتی اروپا این است که خود از برجام خارج شده و زیر بار هیچ تعهدی نروند اما در عوض ایران مفت و مجانی در توافق باقی بماند و یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های راهبردی آنها را که تداوم یک برنامه غنی‌سازی فعال در ایران است، مرتفع کند. اظهارات فعلی مقام‌های دولت آمریکا به هیچ وجه عجیب نیست. مدت‌هاست روشن است که دولت آمریکا وابستگی راهبردی و اطلاعاتی جایگزین‌ناپذیری به برجام دارد و کاهش تعهدات برجامی از جمله موثرترین اهرم‌هایی است که می‌تواند به تغییر محاسبات آمریکا درباره تحریم‌ها منجر شود. اکنون که آمریکایی‌ها می‌بینند ایران واقعا به سمت تخریب چارچوب برجام در حرکت است، طبیعی است که نگران شده و به هر شیوه ممکن برای جلوگیری از تداوم این روند تلاش کنند؛ همچنان که مضمون اصلی همه دیدارهای دیپلماتیک در هفته‌های گذشته نیز همین بوده است.
درک درست از محاسبات آمریکا درباره برجام پیش‌شرط هر نوع سیاست‌گذاری نتیجه‌بخش در وضعیت فعلی است. 2 حقیقتی که از آن سخن گفتیم، متاسفانه تنها حقایق مرتبط با برجام نیست که نادیده گرفته شده است؛ مثلا یک حقیقت دیگر این است که از دید آمریکا برجام هرگز ابزاری برای کاهش تحریم علیه ایران نبوده، بلکه به تعبیری که در همان ماه‌های اول پس از توافق مطرح شد ابزاری برای جلوگیری از پاسخ هسته‌ای ایران به تداوم تحریم‌ها بوده است. یا یک حقیقت دیگر که باید در آینده به تفصیل درباره آن بحث کرد این است که مطلوبیت برجام برای آمریکا و حتی اروپا صرفا تا زمانی است که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کند و درست از زمانی که برجام به «تاریخ‌های انقضا» نزدیک شده و از توان آن در محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران کاسته شود، برجام مطلوبیت خود را به‌سرعت برای غربی‌ها از دست خواهد داد و چنانکه خود گفته‌اند آن زمان بهانه‌ای پیدا کرده و از توافق- بدون توجه به سال‌ها پایبندی یک‌سویه ایران- خارج خواهند شد. ما با این وضعیت زمان زیادی فاصله نداریم و این بازی احتمالا بزودی از اکتبر 2020 یعنی وقتی که بناست تحریم تسلیحات متعارف ایران مطابق قطعنامه 2231 برداشته شود، آغاز خواهد شد. آسیب‌پذیری‌های آمریکا و کشورهایی که بتازگی در حال چشیدن طعم ملایمی از ابزارهای قدرت ملی و منطقه‌ای ایران هستند، بسیار بیش از چیزی است که در تصویر بیرونی آنها دیده می‌شود. همچنین برنامه‌های آینده آنها هم دیگر چندان پنهان نیست. برای کشوری مانند ایران که در یک رویارویی تاریخی وارد شده، تمرکز روی آسیب‌پذیری‌های دشمن بدون هراس از بلوف‌هایی که در واقع تنها ابزارهای بازدارندگی باقی‌مانده در سبد گزینه‌های آمریکاست، می‌تواند زمان تنش را کوتاه‌تر و تغییر محاسبات دشمن را سریع‌تر کند. منتها نکته این است که این آسیب‌ها را باید خود ببینیم و بشناسیم والا بعید است کسی در این جهان، خود به فهرست ترس‌ها و آسیب‌هایش اعتراف کند. کار این دنیا عموما برعکس است.
محرمانه های شهرک لاکچری تهران صحبت از شهرک سوپر لوکس در محله باستی شهرستان لواسان است. جایی که با دیوارهای ۷ متری محاصره شده و تحت شدیدترین تدابیر حفاظتی قرار دارد. حتما شما هم این روزها نام این شهرک به گوشتان خورده، همان شهرکی که به تازگی گیت ورودی اش با پیگیری نمازگزاران شهر لواسان و به دستور رئیس حوزه قضایی این شهر جمع آوری شد و ویدئوهایی از ویلاهای لاکچری اش در فضای مجازی دست به دست می چرخد. شهرک باستی هیلز کجاست؟ شهرک باستی «یکی از محلات پرجمعیت لواسان بوده و از مقصدهای اقامتی و گردشگری لوکس استان تهران محسوب می شود. ساخت و سازهای لوکس با معماری و طراحی باور نکردنی که بعضی آن را هم ردیف خانه های سلبریتی های هالیوود در منطقه مرفه نشین بورلی هیلز کالیفرنیا می دانند» سبب شده تا این منطقه لواسان شهرت جهانی پیدا کند. مسائلی که درباره شهرک ویلایی ثروتمندنشین باستی هیلز در شبکه های اجتماعی منتشر شده است نشان می دهد که تغییر کاربری زمین در این منطقه به قصد ساخت ویلاهای سوپر لوکس دوبلکس کار سختی نیست. داستان یک توافق نامه جنجالی ۱۲۸ هزارمتر مربع زمین متعلق به آقای «غ. م» با موافقت شهرداری وقت لواسان وارد محدوده این شهر شد. طی این توافق نامه که به تایید شورای شهر لواسان هم رسید مالک یکی از شرکت‌های پتروشیمی شناخته کشور در ازای واگذاری هشت هزار و ۵۰۰ متر زمین و بخش کوچکی از همین زمین‌ها به علاوه پرداخت ۳۳۰ میلیون تومان به شهرداری اجازه تفکیک ۵۰ قطعه دو هزارمتری را به دست آورد. آقای «غ. م» از قضا از فعالان باسابقه اتاق بازرگانی است و چند شرکت بزرگ پتروشیمی را هم مدیریت می‌کند. دقیقا در همان روز یعنی ۲۳ خرداد سال 80 این توافق نامه به تایید شورای شهر لواسان هم رسید، تا ظاهرا همه چیز قانونی باشد! ناگفته پیداست با این موافقت نامه که ظاهرا هیچ مشکل قانونی هم نداشت، ارزش این زمین چندبرابر شد. امام جمعه لواسان، اما روایت جالبی از شکل گیری شهرک اشرافی باستی هیلز دارد. به گفته حجت الاسلام لواسانی، این شهرک علاوه بر نماد اشرافیت، خلاف قانون است چراکه این قطعه زمین اساسا خارج از محدوده شهری بوده، اما با موافقت مسئولان شهری این زمین تبدیل به یکی از لوکس‌ترین شهرک‌های اطراف پایتخت شده است: «پس از انعقاد این تفاهم نامه سازمان بازرسی به این پرونده ورود کرد. شورای شهر لواسان منحل شد و شهردار هم از کار برکنار و جلوی تفکیک زمین‌ها هم گرفته شد. کار به دادگاه کشید و در نهایت دادگاه هم حکم بر غیرقانونی بودن این اقدام داد.» اما در نهایت با اعمال ماده ۱۸ قطعه بندی‌های این زمین ۱۲ هکتاری انجام شد. مجوز‌های ساخت یکی پس از دیگری صادر و پروانه‌های لازم دریافت شد و ویلا‌ها یکی پس از دیگری از دل زمینی که تا چند سال پیش بخشی از کوه‌های شمالی لواسان بود، سر برآورد. این همه در حالی بود که در هیچ کدام از این مراحل به ظاهر قانونی هیچ استعلامی از اداره محیط زیست استان تهران دریافت نشد و اعتراض‌های این سازمان هم در این خصوص به نتیجه‌ نرسید. ویلای ۱۵۰ میلیاردی در باستی هیلز اصلا نگران محدودیت قیمت‌ها نباشید، قیمت ویلا در شهرک لاکچری باستی هیلز هیچ محدودیتی ندارد. یکی از لاکچری‌ترین ویلا‌های این شهرک تقریبا دو هزار و ۵۰۰ متر زیربنا دارد. پارکینگ، انباری، بالکن، سونا، استخر، جکوزی، سالن ورزشی و خلاصه هرچه که دلتان بخواهد در آن پیدا می‌شود. تازه این ویلا نوساز است و همین پارسال ساخت آن تمام شده و یکی از ویلاهای سوپرلاکچری در باستی هیلز است.
گزارشی درباره همکاری و همفکری روشنفکران با رضاخان قلم روشنفکران؛ پشتوانه سرنیزه رضاخانhttp://farsi.khamenei.ir/others-report?id=41354
پاسخ مستند نیازی به پورمحمدی: دفاع شما از همفکران خود در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای قابل فهم است رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای با صدور اطلاعیه‌ای به‌صورت مستدل به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی پاسخ داد و در پایان گفت: دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد نیازی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای در پاسخ به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی درخصوص قتل‌های زنجیره‌ای اطلاعیه‌ای صادر کرد. در متن این اطلاعیه آمده است: «1ـ این گفته آقای پورمحمدی که آقای عالیخانی از بچه‌های سپاه بود، صحت ندارد. (منظور مهرداد عالیخانی، معروف به صادق، متهم ردیف دوم در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به 4 فقره حبس ابد محکوم شد.) البته عالیخانی تلاش کرد وارد سپاه شود ولی موفق نشد. طبق سوابق موجود، وی در شهریور ۱۳۶۲ برای استخدام در کمیته انقلاب اسلامی اقدام کرد و سپس از این طریق به واجا [وزارت اطلاعات] وارد شد. 2ـ ایشان می‌گوید: «حتی این داستان قتل‌های زنجیره‌ای در سیستم اتفاق افتاد و عوامل آن خودسر نبوده‌اند» و برای اثبات این ادعا می‌افزاید: مدیر این پروژه جانشین معاون امنیت بود. (منظور آقای مصطفی کاظمی، معروف به موسوی، متهم ردیف اول در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به 4 فقره حبس ابد محکوم شد.) چند سؤال از جناب آقای پورمحمدی: اولاً، اگر قتل‌ها در سیستم اتفاق افتاد و عوامل اصلی این جنایت خودسر و محفلی نبودند، چرا در پروژه‌ای با این اهمیت جانشین معاون امنیت آن را مدیریت کرد نه خود معاون امنیت؟ اگر تصمیم سیستم بود چرا مسئول اصلی، یعنی معاون امنیت، از اجرای آن بی‌اطلاع بود؟ (هرچند معاون امنیت وقت نیز از این جهت زیر سؤال است.) ثانیاً، چرا عناصری از برخی معاونت‌های دیگر، از جمله معاونت اطلاعات مردمی، درگیر قتل‌ها شدند بدون آن‌که معاونت مربوطه در جریان قرار گرفته باشد؟ ثالثاً، آقای مصطفی کاظمی در جلسه دادگاه اعلام کرد که سوژه‌ها را خودم انتخاب می‌کردم و قتل همسر فروهر را همان زمانی که نیروها برای اجرای عملیات رفته بودند، و چند ساعت قبل از شروع عملیات، تصمیم گرفتم. جناب آقای پورمحمدی! آیا سیستم این‌گونه برای قتل انسان‌ها تصمیم می‌گرفت؟ آیا این اتهامی بزرگ به وزارت اطلاعات نیست؟ 3ـ جناب پورمحمدی، درباره انگیزه‌ عوامل اصلی جنایت مطالب عجیبی بیان کرده‌اند از جمله اینکه آنان براساس تحلیل خودشان فکر می‌کردند باید به نظام خدمت کنند و اصلاح‌طلبان را از ورطه خطرناک نجات دهند و نگذارند که ضد انقلاب به آنان بچسبد و ما ناچار باشیم حوادث سال 60 و جنگ‌های خیابانی را تکرار کنیم و ما عملیات پیش دستانه انجام دادیم.... و اتفاقاً مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند. آیا آقای پورمحمدی خودشان به‌وجود چنین انگیزه‌ای باور دارند؟ اگر پاسخ مثبت است به این سؤال پاسخ دهند که چگونه از طریق قتل آقای داریوش فروهر با آن وضعیتی که از نظر جسمی و نقش سیاسی داشت و با قتل همسر او، آن هم شبانه و با وضع بسیار فجیع (کارد آجین)، چگونه اصلاح‌طلبان از ضد انقلاب جدا می‌شدند؟ یکی از عوامل اصلی جنایت در پاسخ به سؤال یکی از مباشرین قتل‌ها که چرا باید با این شیوه به قتل برسند و این مسئله مشکل ایجاد خواهد کرد، گفته بود باید قتل‌ها به گونه‌ای انجام شود که در دنیا صدا کند. چگونه با این قتل‌های جنایت‌آمیز، که برای نظام و امنیت ملی ما چالش‌ساز شد و ضربه جبران‌ناپذیر بر پیکر وزارت اطلاعات وارد کرد، خدمت به نظام صورت می‌پذیرد؛ آن هم از سوی کسانی که به قول آقای پورمحمدی اهل تحلیل بودند و علی‌الاصول پیامد‌های خطرناک این جنایات را می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند؟
در این‌جا مناسب است بیانات مقام معظم رهبری در زمینه انگیزه قتل‌ها آورده شود تا وزن توجیه جناب آقای پورمحمدی سنجیده شود: «... اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش آدم‌های نانجیبی نبودند حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می‌کشد آیا می‌تواند دوست نظام باشد؟! می‌تواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمی‌کنم. آشنایی من با مسایل سیاسی این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی با‌اشخاص، جریانات سیاسی و با توطئه‌های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم ـ اجازه نمی‌دهد که من باور کنم، این کارِ عناصری است که با نظام مسئله‌ای ندارند و نمی‌خواهند علیه نظام کار کنند... بعضی از این دو، سه نفر نویسنده‌ای هم که متأسفانه در این حادثه کشته‌ شدند اسمشان را بنده هم نشنیده بودم... آن دستی که به فکر می‌افتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند ـ یا در داخل خانه‌هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان ـ مگر می‌تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده نباشد؟!...» 4ـ جناب پورمحمدی نقش آقای سعید امامی را به مشاور عوامل اصلی جنایت کاهش داده است. درباره نقش نامبرده در قتل‌های زنجیره‌ای سال 1377 (صرف‌نظر از اتهامات دیگر وی که موضوع بحث ما نیست) توضیحات زیر ارائه می‌شود: الف: آقای پورمحمدی حداقل پذیرفته‌اند که سعید امامی به عوامل اصلی جنایت برای انجام آن مشورت داده است. البته آقای پورمحمدی قبلاً گفته بود: «سعید امامی از جریان قتل‌ها خبر نداشت حتی من خودم به او گفتم اگر تو هم دست داری بگو تا شر این غائله کنده شود. او جواب داد نقشی نداشته‌ام. از موسوی هم پرسیدم گفت نقشی نداشت و اطلاع هم نداشت ولی شاید حدس بزند». (روزنامه انتخاب 31/2/79. جالب است که ایشان برای اثبات ادعای خود به اظهارات سعید امامی و موسوی قبل از دستگیری آنان استناد می‌کند.) ب: چرا آقای سعید امامی، که حداقل به قول آقای پورمحمدی طرف مشورت برای انجام قتل‌ها بود، در روز اول در دادسرا و در پاسخ به سؤال دادستان که به نظر شما چه کسی این قتل‌ها را مرتکب شده، اظهار داشت: اگر خودی‌ها انجام داده باشند کار سپاه پاسداران است و اگر ضد انقلاب انجام داده باشد کار باند سیدمهدی هاشمی است. (اظهارات کتبی آقای سعید امامی در این زمینه موجود است.) ج: اما واقعیت مطلب درباره نقش سعید امامی در قتل‌ها از منظر حقوقی: نامبرده در آن زمان چون سمت اجرایی نداشت نمی‌توانست دستوردهنده باشد و آمر قتل تلقی نمی‌شود. او در اجرای قتل‌ها نیز دخالت نداشت پس مباشر قتل تلقی نمی‌شود. بلکه او با توجه به زمینه‌چینی، تحریک، ترغیب دیگران و تسهیل امر معاون در قتل‌ها محسوب می‌شود. در پرونده نیز همین اتهام به او تفهیم شد و با همین اتهام برای او قرار نهایی صادر شد؛ البته معاونی که محور عمل و اقوی از مباشر است. اظهارات کتبی او در مرجع قضایی وجود دارد که در زمان مناسب منتشر خواهد شد. ان‌شاءالله 5ـ توضیحات درباره مسایل دیگرِی که جناب پورمحمدی مطرح کردند، از جمله مسئله بسیار مهم نفوذ، را به فرصت مناسب دیگری موکول و تنها به یک جمله بسنده می‌کنم: چه ایشان بپذیرند یا رد کنند فتنه‌ قتل‌های زنجیره‌ای و فتنه 18 تیر 78 و فتنه سال 88 تردیدی باقی نگذاشت که نفوذ دشمن در دهه‌های گذشته قطعی است و غیرقابل انکار. 6ـ درباره مسایل طرح شده، اسناد و مدارک کافی و غیرقابل انکار در پرونده محاکماتی در سازمان قضایی نیروهای مسلح وجود دارد. به جناب آقای پورمحمدی توصیه می‌کنم هر زمان که خواستند درباره ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای سال 1377 اظهارنظر نمایند حداقل اطلاعاتی از پرونده محاکماتی و صورتجلسات دادگاه آن تحصیل فرمایند، هر چند دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی سلام علیکم ضمن تبریک میلا با سعادت آقا ابالحسن علی بن موسی الرضا (علیهما آلاف التحیة والثناء)، نماز با فضلیت و موکد و مجرب روزهای یکشنبه ماه ذالقعده فراموش نشود. سيّد ابن طاووس براي روزيكشنبه ماه ذو القعده نمازي با فضيلتبسيار از رسول خدا (صلّي الله عليهو آله) روايت كرده، مختصرآن فضيلت اين است كه،هركه آن را بجا آورد، توبهاش پذيرفته حق، و گناهشآمرزيده مي شود، و طلبكاراناو در قيامت از وي راضي گردند،و با ايمان از دنيا برود، وايمانش از او گرفته نشود، وقبرش وسيع و نوراني گردد، وپدر و مادرش از او راضي شوند، وآمرزش حق نصيب پدر و مادر وفرزندان و نژاد او گردد، وروزي او توسعه يابد، و فرشتهمرگ در وقت مردن با اومدارا كند ، و جانش را به آسانيبستاند. كيفيت آن نماز چنين است:روز يكشنبه غسل بجا آورد، ووضو بگيرد، و چهار ركعتنماز بخواند ، در هر ركعتسوره <حمد> را يك مرتبه وسوره <توحيد> را سه مرتبه، وسوره < فلق > را يك مرتبه، وسوره <ناس> را يك مرتبهبخواند، و پس از نماز هفتادمرتبه اسغفار كند ، و پس از آن بگوید :《 لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّالْعَظِيمِ 》سپس بگوید : 《يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَإلاَّ أَنْتَ 》. التماس دعا
اقتصاد نفتی و فرهنگ کار| بنیانیان: ۱۲۰ سال است مرض نفتی گرفته‌ایم/ درس بخوان تا کار نکنی! حسن بنیانیان می‌گوید: یک مدیریت نفتی در کشور شکل گرفته که هرمشکلی را می‌خواهد حل کند، سراغ رئیسش می‌رود و درخواست منابع تازه می‌کند. ممکن است بگویید این که طبیعی است؛ چون ما خودمان هم بیماری نفتی گرفته‌ایم!https://www.farsnews.com/news/13980422000078/%7