4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فرازی از صلوات حضرت موسیبن جعفر علیهالسلام
اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ
حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛ اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته.
#شهادت_امام_کاظم علیهالسلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خادمین جهادی http://eitaa.com/jahadidalgan
امام کاظم(علیه السلام) - پایگاه اطلاع رسانی حاج مهدی سلحشور.mp3
زمان:
حجم:
2.91M
روضه امام موسی بن جعفر سلام الله علیهما از لسان مقام معظم رهبری دام عزه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خادمین جهادی http://eitaa.com/jahadidalgan
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیاده روی به سمت حرم امام موسی بن جعفر سلام الله علیهما - امسال
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خادمین جهادی http://eitaa.com/jahadidalgan
داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها!
هارون الرشید کنیزى خوش سیما به زندان امام موسى کاظم(علیه السلام) فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد. امام در این باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال او نیازى نیست.»
هارون از این پاسخ خشمگین شد و به فرستاده خویش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز بهدلخواه تو نگرفتیم و زندانى نکردیم و آن کنیز را پیش او بگذار و خود بازگرد.»
فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام موسى کاظم(ع) روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند. پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مىگوید: "قدوس سبحانک سبحانک".
هارون از شنیدن این خبر شگفتزده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید.
کنیز را که مىلرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : «این چه حالى است که دارى؟»
کنیز پاسخ گفت: «این حال، حال موسىبن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز مىگذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستادهاند. گفت: اینان چه هدفى دارند؟»
کنیز گفت: «پس نگریستم ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این بوستان جایگاههایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردىکه خوش سیماتر از آنها و جامهاى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این جایگاهها نشسته بودند. آنها جامهاى حریر سبز پوشیده بودند و تاجها و درّ و یاقوت داشتند و در دستهایشان آبریزها و حولهها و هرگونه طعام بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه پى بردم که کجا هستم . »
هارون گفت: «اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟»
کنیز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم . »
هارون به پیشکارش گفت: «این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.»
زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم علیه السلام) را چنین دیدم.»
وقتی هم از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را دیدم کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو . »
این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود.
📚بحارالانوار
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خادمین جهادی http://eitaa.com/jahadidalgan
ـ🍃🍀🍃🍀
ـ🍀🍃🍀 ﷽
ـ🍃🍀
ـ🍀
عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطّلب بن هاشم معروف به ابوطالب پدر امام علی(سلام الله علیه)، عموی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) و از بزرگان مکه و طایفه بنیهاشم بود.
ابوطالب در مدت کوتاهی، دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آبرسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت. وی بازرگان بود و عطر و گندم خرید و فروش می کرد.
بنابر روایتی از امیر مؤمنان(سلام الله علیه) و آنچه مورخان درباره ابوطالب گفتهاند: وی با وجود تهیدستی، عزیز و بزرگ قریش و دارای هیبت، وقار و حکمت بود. درباره جود و سخاوت او گفتهاند: روزهایی که او اطعام می داد، کسی از قریش اطعام نمی کرد.وی اولین کسی بود که در عصر جاهلی، سوگند را در شهادت اولیای دم بنا نهاد و بعدها اسلام آن را امضا نمود.بنابر نقل حلبی او بنا بر شیوه پدرش، شراب را بر خود حرام کرده بود.
سرپرستی پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم):
ابوطالب، به سفارش پدرش، کفالت پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم)، برادرزاده هشتسالهاش را بر عهده گرفت.ابن شهرآشوب میگوید: عبدالمطلب هنگام مرگ، ابوطالب را طلبید و گفت: ای پسرم! تو به خوبی شدت علاقه و محبت مرا نسبت به محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) دانستهای، اکنون چگونه وصیت مرا درباره او عملی خواهی کرد؟ ابوطالب پاسخ گفت: مرا به محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) سفارش نکن که او پسر من و برادرزاده من است. چون عبدالمطلب از دنیا رفت، ابوطالب، محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) را بر خود و همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم میداشت.
ابن هشام نیز مینویسد: وی توجهی ویژه به محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی می ورزید. بهترین غذا را برای وی فراهم میساخت و بسترش را در کنار بستر خود قرار میداد و می کوشید همواره او را همراه خود داشته باشد. ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود میگفت: صبر کنید تا پسرم محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) بیاید.
حمایت از پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم):
گزارشهای تاریخی از حمایتهای بی دریغ ابوطالب از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) حکایت دارد. وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسماً حمایت خویش را از او اعلام کرد. به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) گردیدند.
درگذشت
پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و می گریست، به امیر مؤمنان سلام الله علیه دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد.و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت میکنم که جن و انس دچار شگفتی شوند. پیکر وی را در مکه، کنار قبر پدرش عبدالمطلب و در قبرستان حُجون به خاک سپردند.
پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) در روز وفات ابوطالب فرمود: تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من واهمه داشت.شیخ مفید روایت میکند هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) نازل گردید و به ایشان گفت: از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری.پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) سال وفات ابوطالب و خدیجه(سلام الله علیها) را «عامُ الحُزْن» (به معنای سال اندوه) نامید.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
خادمین جهادی http://eitaa.com/jahadidalgan
🍀
🍃🍀
🍀🍃🍀
🍃🍀🍃🍀