. توفیقی شد با جمعی از رفقای خوبمون خدمت خانواده شهدای جهادی مشهد برسیم اینجا اتاق شهید علی رحیمی است هنوز خانواده علی این اتاق رو با همون حال و هوا حفظ کردن مادرش وقتی می‌خواست صحبت کنه حال روحیش به گونه ای بود که انگار تازه جوان از دست داده حق داشت، خاطراتی که از این مرد خدا شندیدم و وصیت نامه ای که خوندیم گواه این بود که خدا از هرکسی رو برای خودش انتخاب‌ نمی کنه ان شالله برخی از آنچه شنیدیم‌ و دیدم رو منتشر می کنیم @jahadgaran_org قطعا در روزگاری که حرکت های #جهادی رو به گسترش و عمومی شدن‌هست به ستاره هایی نیاز داریم که راه رو گم‌ نکنیم پینوشت: به زودی دومین یادواره شهدای حرکت های جهادی کشور برگزار می شه ان شالله #جهادگران_آسمانی #جهادی #اردوی_جهادی #شهید

. امروز داشتم فایل های قدیمیم‌ رو می دیدم که چشم افتاد به این ویدیو این فیلم در نوروز هشتاد و دو در مدرسه محل اسکان مون در بشاگرد ضبط شده . هر روز بچه های مدرسه مون خاطرات شون رو می نوشتن و آخر شب چند خاطره برتر توسط مسئول گروه جهادی تو شب نشینی خونده می شد از شوق خونده شدن خاطره مون فضای رقابتی خوبی بینمون ایجاد می شد کسایی که تجربه نوشتن دارن می دونن‌ که نوشتن خاطره عموما معجزه می کنه هم یه اتفاق رو توی ذهن برا همیشه حک می کنه هم زوایای پنهان اتفاقات عادی اطراف مون رو اشکار می کنه یه جوری که بین نوشتن با خودت می گی عجب چیزی بود! کار جالبی بود بیشتر یاداوری می‌ کرد اگر‌ اردو جهادی اومدیم برا خودمون اومدیم و یاد می داد روزی چند دقیقه به خودمون فکر کنیم به خودِ خودمون این روزها که دائم در هیاهوییم و هر روز لابلاي هزاران اتفاق و خبر درحال دویدنیم و تا خلوت‌می شیم پیام هامون رو در فضای مجازی دنبال می کنیم، عموما خیلی از خودمون فاصله می گیریم این جور وقتا کندن از فضایی که توش زندگی می‌کنیم و رفتن به یه جای دورِ دور و انجام دادن کاری که لزوما تخصص مون نیست (عَملگی) فرصت می ده آدم‌به خودش یه سری بزنه اون قدیما مسئول گروه ها چنین فضایی هم‌ایجاد می کردن که همه مجبور شن هر روز چند خط درباره خودشون بنویسن یا صحبت کنن بعدها در اردوهای فارغ التحصیلی‌مون نمی نوشتیم ولی در شب نشینی هرکس باید چند دقیقه صحبت می کرد

#خاطره_بازی / قسمت دوم . روضه پای‌ ثابت اردوهای جهادی یادمه وقتی می خواستیم بچه های عمرانی رو دسته بندی کنیم سعی می کردیم در هر گروه یه نفر اهل خوندن و یه نفر شوخ و شنگ! بذاریم بماند که روضه خون هامون هم بعد چند دقیقه خوندن دچار نشاط بعد روضه می‌شدن! ولی اگر‌ در روستا می خواستیم هیئت بذاریم سعی می کردیم از اهالی استفاده کنیم آخه اون موقع سبک مداحی تهرانی ها در روستا حکم تهاجم فرهنگی داشت! نگاه به الان نکنید که به مدد فضای مجازی عموما همه به یه سبک می خونن! . این ویدیو فکر کنم برا سال ۸۴ باشه چوخون بودیم از توابع بشاگرد از محل کار که برمی‌گشتیم گفتن یکی از اهالی تو فلان روستا فوت کرده و خیلی کس و کاری نداره با بچه ها یه راست رفتیم‌ مزار کوچیک روستا مجلسی‌ برپا شد و هرکی هرچی بلد بود می‌خوند نمی دونم‌شاید اشک ها از ترس تنهایی شب اول قبر بود . بعدها که با حاج‌حسین عالمی آشنا شدم تعریف می‌کرد تو یه اردوی دانش اموزی، بچه ها در حین کار زیر حرارت آفتاب زیارت عاشورا رو با صد لعن و سلام می خوندن و عجیب‌تر مرام شون این بود که حین زیارت عاشورا کسی لب به آب نمی زد صلی علیک یا ابا عبدالله #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #جهادی #خاطره

. چندسال پیش روی مفهوم #جهاد کار می‌کردیم، قوی ترین تعبیر رو حضرت اقا به کار برده بودن: #جهاد_یعنی _مبارزه درجای دیگه گفته بودند به هر تلاشی جهاد نمی‌گن و باید در مقابل با یه #دشمن باشه یادمه در جلسات و نشست هایی که با رفقای جهادی رو این مفهوم صحبت می‌کردیم مثال شهدای جهادسازندگی رو در اوایل انقلاب و قبل از آغاز دفاع مقدس می‌زدم باورش برا خیلی ها ساده نیست اینکه عده ای برن در مناطق محروم برا #خدمت_رسانی و #منافقین اونها رو به طرز بدی بعضا به عنوان قربانی‌ جلوی پای عروس و داماد سر ببرن! شاید اگر امروز هم در کشور #امنیت برقرار نبود این اتفاق برای جمع بزرگ تری از خانواده جهادی می افتاد امام‌ در جمع بچه های #جهادسازندگی‌ می‌فرمودند کار شما پاشیدن بذر انقلاب در دل هر روستایی است و اونها رو سربازی می کنه برا امام‌زمان عج و در پیامی به سمینار #جهادسازندگی مرقوم کردن: #فرزندان_عزیز_جهادی_ام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام‏‎ ‎‏ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است. اسلامی که غرب، و در رأس آن‏‎ ‎‏امریکای جهانخوار، و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد‏‎ ‎‏نشاند. اسلامی که پرچمداران آن #پابرهنگان و #مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن‏‎# ‎‏ملحدان و #کافران و #سرمایه_داران و پول پرستانند پینوشت: ۱ از انتشار ویدیو عذرخواهم ۲ "شب چهارشنبه ‌۲۵ تیرماه‌ در اطراف روستای بلبر منطقه اورامان از توابع سروآباد جمال کریمی به همراه محمد کرمی از اهالی منطقه اورامان که در حال مردم‌یاری و کمک‌رسانی به اهالی منطقه در روزهای سخت مبارزه با ویروس کرونا بودند، از سوی عوامل گروهک‌های تروریستی وابسته مورد هدف قرار گرفتند به #شهادت رسیدند."