eitaa logo
جهادنگار | صادق مفرد
228 دنبال‌کننده
559 عکس
201 ویدیو
15 فایل
جهانگار | صادق مفرد "روزهای جهاد، تنها روزهای زنده زندگیست." برای ارتباط با ادمین و مشاهده سایر صفحات مجازی، به این لینک مراجعه کنید: https://zil.ink/jahadnegar
مشاهده در ایتا
دانلود
. سال گذشته وقتی از دستاوردهای جهادی صحبت می کردیم چندباری آقا اشاره داشتن که کارهاتون رو هنرمندانه به اطلاع مردم برسونید یه بارش یادمه فرمودن اصلا یه عده تون همین کار رو بکنید ترجمه اش می‌شه تشکیل گروه جهادی هنری و رسانه ای خب الحمدلله در یکی‌دو سال گذشته توجه بچه های جهادی به موضوع رسانه بیشتر شده اما معدود گروهی داریم که کلا بر اساس این رسالت شکل گرفته باشه بچه های رسانه عهد چندسالی است دارند تلاش‌می کنند روایت گر این جریان اصیل و انقلابی باشند و به لطف خدا جمع شون بزرگ تر، تخصص شون بیشتر و اثرگذاری شون ملی تر شده عقبه برخی از تولیدات پایگاه جهادگران در این سالها بچه‌های عهد هستند و حتما کارهاشون رو دیدید چند روز پیش که دوستان رو در کرمان دیدم از خدا خواستم شاهد روزی باشیم که در هر استان چند گروه جهادی رسانه ای داشته باشیم ان شالله بعد عید یه تلاش هایی رو در این زمینه آغاز می کنیم خداقوت به برادرهای خوبم محمود و مسعود بناحقدوست، مظفری و حبیب و ...
. چند روز‌پیش‌ جنوب کرمان بودیم، سیدحسام ما رو برد یه سر به گروه بومی و فعال استان در راسک بزنیم همین روستایی که این طلبه عزیز و بچه های‌کرمان سخت درحال فعالیت بودن و ما هم اتفاقی خدمت شون رسیدیم بعد اون سفر کوتاه یه سر رفتیم میانکوه شرقی در استان لرستان یه منطقه دورافتاده ای که هیچ زیرساختی نداشت نه جاده ای، نه آبی، نه برقی و نه قاعدتا آنتن موبایل روز دوم نزدیک یه ارتفاعی یکم آنتن وصل شد و پیامک ها سرازیر شد: طلبه جهادی جنوب کرمان راسک... پی‌نوشت اول: واقعا نظام سرمایه های ارزشمندی داره که باهاش می‌تونه به قول آقا به قله های عزت و عظمت برسه ولی متأسفانه هنوز باورش نشده قطعا گره های‌بزرگی‌به دست این‌جنس‌آدم‌های با اخلاص باز می‌شه که از دست هزاران‌مسئول برنمیاد پینوشت دوم: الحمدلله اخیرا مسئولین زیادی در پی شهادت بچه های جهادی پیام تسلیت می دن امیدوارم موضوع شهید محسوب شدن هم با اهتمام بیشتری توسط‌این بزرگواران پیگیری بشه و زیرساخت ها و پشتیبانی ها بگونه ای بشه که کمتر شاهد این حوادث باشیم
. یه جایی نوشته‌بود : زندگی درک همین اکنون است تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست! بعدشم‌توصیه کرده بود که لذتش رو ببر و بخند که دو روز دیگه می ری زیر خاک و حسرتش رو می‌خوری 😄 . این آخرین عکس دسته جمعی نوروز امساله نوروز هزار و چهارصد، نوروز ویژه ای بود برام بودن در بین بچه های جهادی از استان های مختلف و با حال و هوای مختلف واقعا تلخی ها و فشارهای سال قبل رو از دلم برد و برای شروع سال جدید انرژی فوق‌العاده ای داد نشد از همه لحظات خوب و از همه گروه های جهادی که مزاحم شون شدم بنویسم و نشد به خیلی از رفقای خوبم سر بزنم لذا از همین تریبون هم عذرخواهی می کنم هم به تک تک رفقای جهادیم خداقوت می گم وآرزو می کنم سال پر برکتی داشته باشید و نه تنها امسال که "حیات" تون‌مبارک باشه به مجاهدت و از خدا می خوام به برکت داشتن رفقای خوبی مثل شما دست ما هم بگیره علی یارتون
. کتاب تشکیلات بهشتی، مجموعه ای از نظرات تشکیلاتی در جهت رسیدن به اهداف و کارآمدشدن است که با تلاش برادر محسن ذولفقاری از بچه‌های خوب جهادی مشهد جمع آوری شده شهید بهشتی، در فهم اهمیت، جایگاه و نقش تشکیلات پیشتاز بودند و صحبت های ویژه را در این خصوص در جمع های مختلف بویژه حزب جمهوری اسلامی و اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا داشتند. تجربیات عملی ایشان درزمینه فعالیت‌ های دسته‌ جمعی و تشکیلاتی از قبل انقلاب تا شهادت ایشان، در کنار صحبت های ویژه ای که در این کتاب جمع آوری شده از ایشان شخصیتی ساخته که او را به‌ عنوان مدیری مدبر، دوراندیش، نهادساز، برنامه‌ ریز و پایبند به اصول معروف و مشهور کرد. به کسانی که دنبال کار تشکیلاتی و اثرگذاری اجتماعی به صورت جمعی هستند پیشنهاد می کنم این کتاب رو تورق کنند. البته از کتاب انتظار آموزش گام به گام و متناسب با تشکیلات در سایز یه مجموعه کوچک نمی شه داشت چون عمده صحبت ها در مورد حزب جمهوری اسلامی است اما قابل الگوبرادری است. ممنون از آقا محسن‌بابت هدیه‌خوبشون لابلای سفرهای جهادی نوروز فرصت شد از خوندنش‌لذت ببریم ان شالله کتاب های جدید..
. کسایی که اسناد شکل گیری جریان بعداز ادغام جهادسازندگی رو مطالعه کردند با این بیان آقا در سال ۷۹ آشنا هستند: «یك چیز دیگری به ذهن من آمد كه گفتیم آقای و آقای سعیدی كیا شاید بتوانند آن كار را راه بیاندازند، نمی‌دانم حالا به كجا رسیده، «طرح بسیج سازندگی» یعنی این سه ماه تابستان بچه‌ها بیكارند عده‌ای بعد از تابستان هم بیكارند. پشت كنكوریها و ... اینها را سازماندهی كنید. سازماندهیش با شما، سازماندهی و اعزام با شما، شناسائی‌های قبلی با جهادسازندگی و دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری و بقیه جاها، بودجه هم با دولت، پول بگذارند بروند روستاهای فراوانی را پیش بینی كنند». خیلی مشتاق بودم با ایشان در مورد اون روزها صحبت کنم اما خیلی زود دیر شد! رحمة و رضوان خدا بر سردار حجازی عزیز
جهادنگار | صادق مفرد
. در جایی‌می خوندم اردوهای عمران ملی، از تابستان سال 1353 زیر نظر نخست ‌وزیر وقت به بهانه پرکردن اوقات فراغت دانشجویان در طول مدت تعطیلات تابستان و آشنایی آنان با واقعیت‌های طبیعی و اجتماعی روستاها در استان‌های مختلف کشور برگذار می‌شد. در آن سال‌ها، سهمیه هر استان، به صورت سراسری از طریق ستاد این اردوها مشخص و تعدادی از متقاضیان، امکان شرکت در اردو را پیدا می کردند. به این ترتیب که در تعطیلات تابستان، دانشجویان دختر و پسر به اردوگاه که معمولا در محل یکی از مدارس روستایی بود، منتقل می‌شدند. صبح تا ظهر کار می کردند و بعد از آن فعالیت‌های فوق‌برنامه مثل تماشای فیلم در سینمای سیار، ورزش، نمایش، سرود و موسیقی، مشاعره و شب شعر داشتند هزینه های اردو هم به عهده ستاد اردوها بود و یه مبلغی هم به عنوان دستمزد به شرکت کننده ها می دادند . در جایی هم می خوندم جهاد یعنی مبارزه جهاد وقتی شکل می گیره که در مقابل یه دشمنی باشه هر تلاش و کوششی جهادی نیست و از این دست مطالب که نشون می ده اگر جهادی ما فرقی با این فعالیت ها نداشته باشه حتی حکومت شاه هم حاضره براش ستاد بزنه و خرج کنه! . پس‌به نظر شما فرق اساسی اردوهای جهادی با اردوهای عمران ملی چیه؟ قاعدتا جو فرهنگی متفاوتی داشتن این طرح خیلی فراگیر نبوده دانشجو تلاش نمی کرده کمک جمع آوری کنه و حتی دستمزد می گرفته مطالبه گری نداشتن حتی بعضا کمک دست کارکنان در ادارات دولتی بودن و ... اینها همه هست اما فرق اساسی رو دوست دارم شما اینجا یادداشت کنید.. (کامنت ها رو بخونید حتما و مشارکت کنید)
جهادنگار | صادق مفرد
. حاج عبدالله والی، مردی است که این روزها بچه های جهادی ازش به عنوان یه الگو یاد می کنند مردی که در دوران جوانی به دستور امام، جبهه رو رها می‌کنه و مقیم بشاگرد می شه و جهادش به یه هجرت و دو هجرت ختم نمی شه و زندگیش رو وقف منطقه می‌کنه . اقا در دیدار با خانواده حاج عبدالله تعابیر جالبی رو به کار می‌بره : "شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه‌ی اینها را  گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی‌سروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضیها هستند، هر کاری میخواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را میزنند! مدتها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضیها هم نه، کار را انجام میدهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوعِ دوم است، یعنی بی‌تابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. شما بدانید، اینجور کارهای بی‌سروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست میکند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر میگذارد، مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و آنرا مستحکم کنند" و باز در تاکید کار خالصانه و بدون هیاهو می فرمایند؛ "وقتی در گوشه و کنار کشور، در بین مردم، کسانی هستند که کار را برای خدا میکنند، کار را مخلصانه انجام میدهند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این، بنا را مستحکم میکند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند." . شاید بعد از حاج عبدالله خیلی ها به همین میزان عمرشون رو درگیر کار جهادی کرده باشن و حتی خدمات بیشتر و موثرتری ارائه کرده باشن اما اون چیزی که یکی‌ رو از میون جمع بلند می کنه و می نشونه تو دل آدم ها، اخلاصه تازه کار وقتی سخت می شه که آقا تاکید دارن کارها و موفقیت ها رو هنرمندانه به اطلاع مردم برسونید! تا هم مردم امیدوار بشن و هم به جمع جهادی ها بپیوندند یعنی باید روایت کنی، باید توجه همه رو جمع کنی، باید همه رو دعوت کنی ولی مراقب باشی که این دعوت ها به خودت نباشه و الا نه چیزی برای تو می‌مونه و نه بنای انقلاب مستحکم می شه . تابلو رنگ روغن عید فطر سال ۱۴۴۲