#گزارش_تصویری
از زیباییهای دورهمیِ امروز😍
کوثر خانمِ مهربونمون نقاشی کشیدن و مادر هنرمندشون در جلسهی «نویسنده شو» متنِ خودشون رو ارائه دادن🖋📃
@jahannama_life
#دکوپاژ | #نقد_فیلم
🎬 سیـجهانـنما
💢 اکران، تحلیل و بررسی فیلم سینمایی مرد آزاد (انگلیسی: Free Guy)
با حضور:
▫️ استاد صادق مهدیان
(پژوهشگر و کارشناس #هوش_مصنوعی)
◾️ سید محمدمهدی موسوی
(مجری و کارشناس)
⏱ زمان: دوشنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۲
🔻 ۱۶ الی ۱۸ اکران فیلم سینمایی (حضوری)
🔻 ۱۸ الی ۱۹ تحلیل فیلم (حضوری و مجازی)
📍مکان: قم، صفاییه، کوچه ۳۷، پلاک ۱۱
برای شرکت در دورهمی به شناسه زیر پیام دهید:
@Mostafagoodarzi
@jahannama_life
جهان نما 🌍
#دکوپاژ | #نقد_فیلم 🎬 سیـجهانـنما 💢 اکران، تحلیل و بررسی فیلم سینمایی مرد آزاد (انگلیسی: Free Gu
🎬 سیـجهانـنما
🏡 به افق #جهان_نما
✔️ اینجا باهم فیلم نگاه میکنیم!
@jahannama_life
47.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗺️ #جهان_نما
«خانهی دوست کجاست؟»
در فلَق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد.
رَهگُذر شاخهی نوری که به لب داشت به تاریکیِ شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت،
کوچهباغی است که از خوابِ خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازهی پَرهای صداقت آبی است؛
میروی تا تَهِ آن کوچه که از پُشتِ بُلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمتِ گُل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گُل،
پای فوارهی جاویدِ اساطیرِ زمین میمانی
و تُو را تَرسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیتِ سیّالِ فضا، خِشخِشی میشنوی.
کودکی میبینی،
رفته از کاجِ بلندی بالا، جوجه بردارد از لانهی نور
و از او میپُرسی:
«خانهی دوست کجاست؟»
✏ #سهراب_سپهری
🎬 این کلیپِ زیبا رو یکی از اعضای #خانواده «جهان نما» درست کردن و برامون فرستادن. 💯
🏡 اینجا #باهم زندگی میکنیم.
@jahannama_life
✔️ امام هادی (علیه السلام):
بحث و جدلِ بیهوده، دوستیهای قدیمی و اعتمادها را از بین میبرد و کمترین بدیِ آن غلبه بر دیگری است که جداییها را به دنبال میآورد.
📚 بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۹
🏡 اینجا #باهم زندگی میکنیم.
🌐 اینستاگرامِ «جهان نما»
@jahannama_life
☕ تا این موقعِ شب نشستیم و نوشتههای شما رو یکی یکی میخونیم و پیامهاتون توی فضای مجازی رو هم جواب میدیم.
💢 انگار نه انگار که از ۸ صبح باید شروع به کار کنیم و میزبانِ شما باشیم!
🏡 اینجا باهم زندگی میکنیم.
@jahannama_life
🕔 ساعتِ ۵ عصر
🗺️ خودمونی جمع میشیم و شعر میخونیم.
❤️ با حضورتون، دورهمیُ گرم کنید.
🌹 این پیامُ برا دوستای اهلِ شعرتون بفرستید.
@jahannama_life
❤️ دوست دارید برا #عید_غدیر از #جهان_نما چی عیدی بگیرید؟ 🤔
👈🏻 پیشنهاداتون رو برامون بفرستید؛👇🏻
@Nsanm3
🤳 یه مجموعه عکسِ غدیری هدیه به شما
@jahannama_life
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت
حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت
مژهات تیر کجی بود و برای پرتاب
چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت
همه انگار که ناخواسته لبخند زدند
نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت
حفرهای بود پر از خون وسطِ سینهی من
مِهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی
اَشهداَنّ علی گفت، اذان شکل گرفت
مثل خونی که به رگهایِ بدن جریان داشت
شیعهگی نیز پس از این جَرَیان شکل گرفت
@jahannama_life
🔮 وقتی خانم و آقا برا برداشتنِ هدیشون از گوی جهاننما به هم تعارف میکنن و منتظرن!
👨👩👧👦 خانوادهی جهاننما
🌍 عیدِ «جهاننما» مبارک. 🌹
@jahannama_life
✨عید «جهاننما» مبارک
🎁از گوی «جهاننما» عیدی بگیرید
❤️جالبه که مهمونهامون هم عیدی رو با عیدی جواب میدن؛ یک خانم خوش سلیقه شیرینی خونگی آوردن و یک آقای خوش قریحه هم ۲۰ نفر از جهاننمایی هارو امروز چای دعوت کردن
خوش آمدید ☺️
مبارک باشید 💐
@jahannama_life
#اسنک تو را میخواند...
#سیب_زمینی هم فلوت میزنه 😐😄
@jahannama_life
میخوای وسط تابستون گرم
زمان و مکان و فصل و.... رو تغییر بدی؟؟
#موکتل ❄️👌
نوش جانت✨
سفر خوبی داشته باشید🚀
@jahannama_life
🎁 برنامه ویژه برای یکشنبههای «نویسنده شو!»
✔️ امروز میخوایم یه تمرین #دورهمی تو #فضای_مجازی داشته باشیم:
#باهم بنویسیم
📸 سه تا عکس براتون میذاریم، شما از یه جمله تا یه بند برامون از صحنهای که میبینید بنویسد.
✍🏻 با هم بنویسیم...
راستی
هدیهای هم برای عزیزان #نویسنده_شو در نظر گرفتیم. 😉🥰
@jahannama_life
جهان نما 🌍
🎁 برنامه ویژه برای یکشنبههای «نویسنده شو!» ✔️ امروز میخوایم یه تمرین #دورهمی تو #فضای_مجازی داشت
🖼️ برای عکسها بنویس
@jahannama_life
🌍 عزیزان جهاننما
💐 بابتِ متنهای زیبایی که میفرستید از صمیم قلب سپاسگزاریم؛
📝 همهی نوشتههاتون رو مشتاقانه میخونیم و پاسخ میدیم.
✍🏻 دوستانی که هنوز دست به قلم نشدن هم زودتر دست بجنبونن؛ منتظر متنهای شما هستیم.
🏡 اینجا #باهم زندگی میکنیم.
@jahannama_life
27.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکند رهایت
این فیلم توضیح داره همراهِ یه خبر خوب برای جهاننماییها😍
فعلا فیلمو ببینید لذت ببرید تا خبرشم منتشر کنیم.❤️🌹
#جهان_نما
#اینجا_باهم_زندگی_میکنیم
@jahannama_life
جهان نما 🌍
🎁 برنامه ویژه برای یکشنبههای «نویسنده شو!» ✔️ امروز میخوایم یه تمرین #دورهمی تو #فضای_مجازی داشت
سلام جهاننمایی های عزیز🌺
روز همگی بخیر✨
امروز، متنِ برگزیدهی #نویسنده_شو که به صورت مجازی تشکیل شده بود، انتخاب شد☺️
البته دیروز انتخاب شد🙄
از عزیزان دیگه ای که در #نویسنده_شو شرکت کردن و متنهاشون رو ارسال کردن متشکریم🌹
ما تازه فهمیدیم تو جهاننما، کلی نویسندهی ماهر زندگی میکنن😍
ولی از اونجایی که برنده قرعهکشی فقط یک نفر میتونست باشه، جایزه ما به ایشون تعلق گرفت🍃
امیدواریم در برنامههای بعدی، شما برندهی جهاننما بشید ☺️
@jahannama_life
#نویسنده_شو
#اینجا_باهم_زندگی_میکنیم
جهان نما 🌍
روبه روی آیینه می ایستم.
گندم توی دستم است. بغلش کرده ام.
چشم های مشکی درشتش را گرد میکند و دهانش باز میماند.
متعجب توی آیینه نگاه میکند دخترم.
نگاهم به زن بچه به بغل توی آیینه عمیق تر میشود.
آنقدر عمیق که میکشاندم به آنروز.
خسته با چشم هایی پف کرده و خیس از مرکز مشاوره بیرون میآیم.
میخِ نوشته روبه رویم میشوم.
_شما هم حق زندگی دارید!
چیزی شبیه به همین جمله بود.
چرا موقع آمدن ندیده بودمش؟!
میخواهم توی پوسته بی تفاوتی ام فرو بروم و مسیر خانه را پیش بگیرم.
نمیتوانم.
بیشتر به آن مکان ناشناخته که حق زندگی میدهد نزدیک میشوم.
در باز است. سَرکی میکشم.
کمی از حیاط را میبینم، نیمی از حوض، کمی هم گلدان و پله.
پر میشوم از حدس و گمان. مثلا شاید مرکزی برای زنان بدون مرد باشد که دست سازه هاشان را میفروشند.
شاید هم برای آدم های معتادْ قبلی باشد!
یعنی تارکان اعتیاد.
دورهم جمع میشوند توی حیاط و میگویند: من فلانی ام و چند روز است که پاکم.
شما هم حق زندگی دارید، یعنی آنهایی که معتاد قبلی بودن هم حق دارند زندگی کنند.
شاید هم برای از زندان آزاده شده ها باشد!
دریای تخیلات غرقم میکرد که علی زند وکیل غریق نجات شد!
مردی با ریش های بلند که بی شباهت به علی زند وکیل نبود از پله ها پایین آمد.
رفت به طرفی از حیاط که از دم در نامعلوم بود.
فکر گندم و حنا که در خانه بودند و بابایشان که الان حتما مو به سرش نمانده بود آژیر اخطار مغزم را فعال کرد.
میخواستم برگردم اما حق زندگی مرا به داخل فرستاد.
وارد که شدم تازه فهمیدم حق زندگی یعنی حق ورود به آنجا.
آنجا خودِ زندگی بود.
زیبا، چوبی، پر گل و حوضی که میگفت بیا و دمی کنار من نفس تازه کن.
آرامش بود. بی وزن بودم و سبک. انگار جایی بودم که باید باشم.
فکر گندم، حنا و همسرم نگذاشت بیشتر از این پیش بروم.
به داخل بهشت کوچک نرفتم.
بیرون آمدم اما به دلم قول دادم که دوباره سهمی از این آرامش به او بدهم.
امشب که توی آیینه چوبی و سنتی جهان نما به خودم نگاه کردم دیدم درست وسط زندگی ایستادم.
با صدای محمد از زن درون آیینه دست میکشم.
همسرم محمد، حنا را هم میدهد توی بغلم.
یک دستم حنا و یک دستم گندم.
میگوید عکس بگیریم؟!
لب هایم به بالا کشیده میشوند.
صدای دوقلو ها حیاط کافه را پر کرده است.
کسی بد نگاه نمیکند. کسی نمیگوید مزاحمید. که بچه دار را چه به این جا.
عکس میگیریم.
بعد از آمدن دوقلو ها فکر میکردم هیچ کجا پذیرای ما و سر و صدای مان نباشد.
کافه کتاب که هرگز!
اما اینجا ماهم حق داشتیم زندگی کنیم.
✍یک نومادر.
۱۸/تیر/۱۴۰۲
🌹 #ساعت_۵_عصر چهارشنبهها رو فراموش نکنید.
❤️ امروز تو دورهمی #شاعرانه از #کاظم_بهمنی و زندهیادان #نجمه_زارع و #نادر_نادرپور میخونیم.
💯 منتظرِ دوستانِ #شاعر هم هستیم تا شعرای خودشون رو برامون بخونن.
@jahannama_life
رنگین نما
نه🙄
جهان کمون
ای بابا🤦♀
رنگین کمونِ جهاننما🌈🌎
#اینجا_باهم_زندگی_میکنیم
#جهان_نما
@jahannama_life