📃 زیارت مختصر امیرالمومنین علی علیه السلام منقول از امام هادی علیه السلام:
🌷 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَأَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلَكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ لِي ذُنُوباً كَثِيرَةً فَاشْفَعْ لِي إِلَى رَبِّكَ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَاماً مَعْلُوماً وَ إِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ جَاهاً وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لا يَشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضَى)
🌹 سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستين ستم ديده اى، و نخستين كسى كه حقّش غصب شد، صبر كردي و به حساب خدا گذاشتى تا به شهادت رسيدی،
شهادت مى دهم كه تو خدا را ملاقات كردى، درحالى كه شهيد بودى، عذاب كند خدا كشنده ات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه كند، به سويت آمدم، شناساى به حقّت و بيناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آن كه به تو ستم كرد.
ان شاء اللّه بر اين عقيده پروردگارم را ملاقات كنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زيادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت كن، كه تو را پيش خدا جايگاه معلومى است و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است و خداى تعالى فرموده است:
و شفاعت نكنند جز براى كسى كه او پسندد.
التماس دعا مهربانان
به امید شفاعت مولا علی ع 🎀
📚 خاطراتی سبز از حیات طیبه و نورانی امام خامنهای عزیز
✅ سفرهی ساده و بیتَکلُّف
🔸در سال 60 در زمان رياستجمهوريشان، يك شب در خدمتشان بودم و صحبت ميكرديم. صحبت طولاني شد و ايشان گفتند: شام پیش ما بمان! من تصور كردم مثل بقيهی جاها، ايشان زنگي ميزنند و ميزي در خور شأن رئيسجمهور چيده ميشود، ولی ديدم ايشان به منزلشان زنگ زدند و پرسيدند: «خانم! فلاني امشب مهمان ماست، شام چه داريم؟» من نشنيدم خانم چه جواب دادند، ولي حرف ايشان را شنيدم كه گفتند: «عيبي ندارد، هر چه هست،بگذاريد توي سيني و بفرستيد. اگر هم كم است، يك مقدار نان و پنير هم كنارش بگذاريد.» شايد خانمشان فكر ميكردند اين خلاف احترام مهمان است، ولي ايشان گفتند: «طوري نيست، نگران نباشيد.»
🔹تلفن كه قطع شد و گوشي را زمين گذاشتند، گفتند: «شام به اندازهی يك نفر بيشتر نداشتيم و خانم نگران بودند. گفتم اشكالي ندارد.»
🔸بعد از 10 دقيقه يك سيني آوردند كه در آن غذاي معمولي به اندازه يك نفر بود و كنار آن نان و پنير و مختصري مخلفات ديگر گذاشته بودند. اين وضعيت ذرهاي براي ايشان مشكل و مهم نبود و خيلي طبيعي و راحت برخورد كردند.
🔸من در دلم خدا را شكر ميكردم و الآن هم شكر ميكنم كه يك كسي به دنيا به اين شكل نگاه و اين طور زندگي ميكند.
✍ دکتر غلامعلی حداد عادل