eitaa logo
متی ترانا و نراک
331 دنبال‌کننده
43.7هزار عکس
16.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1_697204566.mp3
9.69M
💕 ✨در زمان غیبت، خواندن این دعا از وظایف منتظران امام عصر (عج) است✨ 🎤باصدای 🌼✨همانا برترین کارها، کار برای امام زمان است✨🌼
1_394907045.mp3
788.6K
دعای روز جمعه
🌷 دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم جز دعا نیسٺ دگر راه مرا ، ناچارم بہ تنـم درد فـراق حرمٺ افتاده هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم ❤️
🍃🌸🍃 هر صبحدم که سر زند از مشرق امید اول به زائر تو نظر دارد آفتاب جانم
سحر هفدهم..... ✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود... بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است... ❄️هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود.. چاره ای ندارد... جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد.... و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دایما بر گستره دلم، سنگینی می کند .... ❄️سنگین شده ام.... دلبرم اصلا دیگر دلی برایم نمانده... که تو دلبرش باشی.. و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند... ❄️تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم.. و تازه میفهمم... که فاصله من تا تو ... فقط همیییییین یک قدم است...؛ خود خود خودم... پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید. ❣سحر هفدهم... عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است... میدانی..!؟ انقدر دلم را قرص کرده ای.. که هرگاه دلم بیمار می شود.. هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند.. زیرا به اعجاز سرانگشتان طبیبم، ایمان دارم... ❄️امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم.. تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم.... اما، یادم می آید... تمام سطر سطر نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سرک می کشند. ❣طبیب من... درد دلم را... سامان می دهی...؟ یا طبیب من لا طبیب له
دعای روز هفدهم ماه 🌙 اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ، وَ اقْضِ لِي فِيهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ، يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ وَ السُّؤَالِ، يَا عَالِماً بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. 🔹خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى شایسته 🔹و برآور در آن حاجات و آرزوهاى مرا اى کسى که نیازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا 🔹و آگاه بدانچه در دل مردم جهانیان است درود فرست بر محمّد و آل پاکش
بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 «» در 21 رمضان 1346 در ساری به دنیا آمد. کودکی بیش نبود که والدینش از هم جدا شدند و او تحت سرپرستی مستقیم مادرش قرار گرفت. پس از مدتی، به همراه مادر به تهران نقل مکان کرد و دوره ابتدائی را در مدرسه ملی تهران به پایان رساند. با شروع انقلاب اسلامی، با وجود سن کمش، به همراه مادر در راهپیمائی‌هایی که علیه رژیم پهلوی صورت می‌گرفت، شرکت می‌کرد. پس از مدتی، دوباره به ساری بازگشتند و دوره راهنمائی را در مدرسه «فردوسی» ساری سپری کرد. در همین دوران بود که بر اثر ارتباط مستقیمی که با دائی‌اش «محمودنیک‌دوست» داشت، از نظر شخصیتی متحول شد. به‌طوری که دائماً برای خواندن نماز و نوحه سرائی برای اهل بیت، در مسجد حضور پیدا می‌کرد. سیدعلی پس از پایان سال سوم راهنمایی به خاطر اعزام به جبهه، ترک تحصیل کرد. او معتقد بود که باید به جبهه رفت و از دین و کشور دفاع کرد. می‌گفت: «اگر زمان امام حسین(ع) بود، حتما به یاری‌اش می‌شتافتم.» او با چنین تفکری بود که در سال 62، در حالی که شانزده ساله بود، به جبهه‌های نبرد اعزام شد. سیدعلی، در بهمن 66، به عضویت رسمی سپاه در آمد و مدتی در ساری، به عنوان نیروی پرسنلی سپاه مشغول به کار شد؛ اما نتوانست دوری از منطقه و هم‌رزمانش را تحمل کند. بنابراین بار دیگر عزم رفتن کرد. یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃