eitaa logo
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
316 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
21.9هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ نگاهے به شهر بیندازیم چه غریبانه و مظلومانه از کنار ما میگذرید و نظاره گرید که چگونه شما را فراموش کردیم و از بهار عبور کرده و به تابستان رسیده ایم فصلها بےمعنےاند بے شما پدر مهربانم. آقا جان در گذر عبور ثانیه ها و ساعت ها و روزها و سالها بےشما پیرشدیم اے کاش تمام میشود روزهاے سخت نبودنتان اے کاش از راه مےرسیدید و بهار را مهمان همیشگے قلبهاے فراموشکارمان میکردید شرمنده ایم که هیچ گاه شبیه منتظران واقعے ات نبودیم ...😔 السَّلاَمُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ ٖدر افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
♥️ اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند اینجا گدا همیشه طلبکار می شود اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
بسم رب الشهدا شهید مهدی ذاکر حسینی تاریخ تولد : 1363/06/27 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1395/03/26 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : جاوید الاثر صلوات 🌷🍃👇👇👇
343.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دم اذان صبح بود .چشمهای خواب آلود بسیجیان،که دیگر تاب و توان باز ماندن را نداشت حاکی از شب زنده داری میداد. به دستور حاج محمود تعدادی برای محافظت شب را بیدار بودند . مهدی مثل همیشه خواب به چشمانش ،نمی آمد . با همان قدم های آرام ،بطوری که صدای کوتاهی از لخ لخ کشیده شدن کفشش با سطح زمین به گوش می رسید ، به درب حسینیه نزدیک شد . یکی از نیروها،از شدت خستگی پلکهایش،تاب و توان باز ماندن را نداشت .مهدی با دیدن این صحنه ،مثل همیشه مودب و مهربان ،با لبخند همیشگی ،گفت : داداش خوابت میاد ، برو بخواب ،من هستم . بنده خدا انگار منتظر چنین پیشنهادی بود ،تشکر کردو رفت تا آبی به صورتش بزند و بعد هم بخوابد . بعداز این که دست و صورتش را شست ،صدای از پشت درب حسینیه توجهش را جلب کرد. انگار صدای گریه و ناله کسی بود .بی صدا به پشت حسینیه لشگر رفت . مهدی باصدای نسبتا آرام در آن موقع صبح به پهنای صورت اشک می ریخت . شاید مهدی مزد شهادتش را آن شب گرفت . _حسینی صلوات 🌷🍃