#یا_زینب_س
از #ماجـرای_کوچه که آرام بگـذریـم
#زینب مدام خیره به در گریه میکند 😭💔
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴ذکر مصیبت حضرت زهرا (س) توسط حاج قاسم سلیمانی و اشک های رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل من از تو حسین قدری دوا میخواهد💔
#اللهم ارزقنا کربلا 🤲
1_2016128760.mp3
1.33M
👈دیگه وقتشه رهاکنیم
بازیهای کودکانه رو
من و توئی هایِ خودخواهانه رو!
وآنچه که جمعِ مونو می پاشونه!
⭕️یه دست صدا نداره!
بایدهمدل شیم
تا به لحظه ظهور برسیم
#امام_زمانم 😭
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا میدانید اصل مطالبه حضرت زهرا(س) در ماجرای فدک چه بود؟
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚
پس زمزمه کن ✨
#اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ🍃☘
#خاطرات_شهدا
او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت میکند :
علیرضا لباس نو نمیپوشید ...
میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و می گفت:
مگر شهدایما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او میپرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
میگفت : جاروکشم ...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میڪند....
#جستجــوگر_نـور
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی😭🌷🍃
🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
🔹️ دوست داشت گمنام باشد و همیشه به رفایش میگفت: « آی نمیدونی چه لذتی داره آدم برای خدا تکهتکه بشه و هیچی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش! »
#شهید_جاوید_الاثر_محمدرضا_کارور😭🌷🍃
🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
ترکش به سرش خورده بود. او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !»
هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل !»
به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.»
ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛ بـرو به کارهایت بـرس ..»
#شهید_احمد_کاظمی🌱🕊
#اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃