eitaa logo
متی ترانا و نراک
313 دنبال‌کننده
44.1هزار عکس
16.7هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 🍃 خـــداوندا 🌸🍃با نام تو روزم را آغاز می کنم روزی که بانام و یاد تو باشد 🌸🍃سراسر شادی است. سراسر عشق و مهربانی است.
❤️✨ ✨ 🔶مهدی جان 💕صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ ام ⚜اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه ❤️مي‌خوانمت آقاے من اما با زبانے كہ گناه لالش كرده سلام پدر مهربان ما صبحت بخير ✨ ❤️✨
🕌🌤 🍃 مےشود این روزها درد فراغـم بیشتر ✨ صبحها این بغض مےآید سراغم بیشتر 🍃 السلام اے در كنار آب مقطوع الورید ✨ آه نامٺ آمد و شد حسِ داغم بیشتر #از_دور_سلام_ارباب #صبح_بخیر
4_6035231299231285335.mp3
1.71M
🌼تحدیر سوره مبارکه یس
4_5979002270291853419.mp3
2.78M
زیارت عاشورا عربی
1_15128296.mp3
14.18M
دوستان چله روز پنجم ♦️هديه کنیم نثار روح پاک شهدا ويژه 🌷سجاد طاهر نیا برآورده شدن و عاقبت بخیری (راس حوائج فرج مولایمان )☘
༻﷽༺ و خدا خواست که از دست تو درمان برسد خواست تا عطر علی‌ اش به خراسان برسد یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها چه خبرها که رسید از دل این پنجره ها 【السلام علیک یا امام رضا(ع)】 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
ما را " تـو " به خاطری همه روز ؛ یڪ روز تو نیز یادِ ما ڪن ... #شهیدسردار_علی‌اکبر_حاجی‌پور #فرمانده‌تیپ‌عمار_لشکر27 #ایام_شهادت #یادش_باصلوات🌷🍃
💠عباس هادی،برادر شهید ابراهیم هادی: 🍃🌸پنج ماه ازشهادت ابراهیم گذشت. هرچند مادر از ما می پرسید:چرا ابراهیم مرخصی نمی آید؟ بابهانه های مختلف بحث راعوض می کردیم! می گفتیم:الان عملیاته،فعلانمی تونه بیاد و...خلاصه هرروز چیزی می گفتیم. تا اینکه یکبار مادر آمد داخل اتاق. روبروی عکس ابراهیم نشسته واشک میریخت!جلو آمدم. گفتم:چی شد!؟ گفت:من بوی ابراهیم روحس می کنم! ابراهیم الان توی این اتاقه! همینجاست... وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمانم که ابراهیم #شهید شده. ابراهیم دفعه اخر خیلی فرق کرده بود. چند روزبعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود وگریه می کرد. مابالاخره مجبورشدیم دایی رابیاوریم تابه مادرحقیقت را بگوید. 🍃🌸آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتی قلبی اش شدیدتر شد و درسی سی یو بیمارستان بستری شد! سال ها بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا(س) می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل وچهار برود. به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست. هرچند گریه برای او بد بود. اماعقده دلش را آنجا باز می کرد وحرف دلش را با شهدای گمنام می گفت. 📚کتاب سلام برابراهیم ۱،ص۲۲۱ ♻️پ.ن: بعد از پایان مبادله اسرا که مشخص شد ابراهیم اسیر نشده و شهید شد،مادر شروع کرد به خوردن یخ و برفک یخچال؛ ما فکر میکردیم قندِ مادر بالا رفته به همین دلیل مادر رو بردیم دکتر ؛ دکتر گفت : مادر شما هیچ مشکلی ندارند. بعد از من پرسید مادرتون ناراحتی دارد؟ گفتم: یکی از پسرهایش دو سه ماهی است مفقود شده ؛دکتر گفت این یخ و برفک یخچال میخورد چون جگرش دارد میسوزد دکتر گفته بود ممکنه قلبش از داخل منفجر بشه. همینطور هم شد. صلوات 🌷🍃
به وقت رفاقت... به وقت روز وصال... به وقت زمان عاشقی.... وقتی دو $رفیق،قرار عاشقانه اشان را در بهشت میگذارند.... این قصه،قصه رفاقت،رفیقی است که زودتر پر پرواز میگشاید و دنیا را به مقصد عشق ترک میکند😭😭 اما.‌‌‌‌.‌‌‌.. رفاقت را نا تمام نمیگذارد و برای رفیقش رفاقت را تمام میکند‌‌‌‌‌....‌ تمام خاطراتش را در زمین جا میگذارد تا رفیقش را به آرزویش برساند‌‌‌‌...‌ رفاقت شهدا در حق هم رفاقتی عادی نیست،رفاقتی است از جنس عشق..‌ تا ابد پای قول مردانه هم می ایستند و با تمام توان برای رسیدن به آرزوی هم تلاش میکنند.... و این رسم عجیبی است که هرکه با رسول دلها رفیق شد و شهادت را از او خواست دست خالی نماند.... و این مهر تایید راستینی بر قرار رفیق مثل رسول است.... وقتی #شهید روح الله پایش را جای پای #رسول_دلها میگذارد،وقتی با ایثاری وصف ناشدنی از همسر و زندگی عاشقانه میگذرد... وقتی تمام دغدغه اش میشود سربازی کردن برای امام زمانش.... خدا برای خودش گلچینش میکند و اورا به رفیق شهیدش و به دیدار امام زمانش میرساند‌‌‌... چهارمین سالگرد شهادتتون مبارررررک 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #شهید_روح_الله_قربانی #شهید_رسول_خلیلی #رفیق_مثل_رسول صلوات 🌷🍃
شخصی بدی بنده خدایی را می‌گفت و ناسزا بارش میکرد پسر همآن بنده خدا در مجلس حضور داشت و همه سخنان را می شنید . پسر بسیار ناراحت شد و مجلس را ترک کرد . خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیده‌ ها را برای او گفت پدر از جایش بلند شد و رفت و بعد از مدتی کوتاه برگشت . زیر بغل پدر یک ابریشمی گرانقیمت بود. دستی به شانه ی فرزندش زد و گفت برای تو ماموریتی دارم. برو این هدیه را پیش همان شخص ببر و از او تقدیر و تشکر کن فرزندش متعجبانه و امر پدر را اطاعت کرد. به نزد آن شخص رفت، هدیه را داد، از او تشکر کرد و برگشت. از پدر سوال کرد متحیر م چرا شما به جای این که عصبانی و ناراحت بشوید از او تقدیر و تشکر کردید... پدر زد وگفت پسرم امروز این شخص با چندین کلمه حاصل ساعت‌ها عبادت خود را به حساب من جاری کرد و مرا خشنود ساخت آیا من نباید بابت این همه نیکی از او تشکر کنم؟ 🌼🍂🌼🍂 🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌼🍂🌼🍂
🌷گویند سلام صبح 🌱طلایی ترین کلید برای ورود 🌷به تالار قلب هاست ... 🌱پس صمیمی ترین سلام 🌷تقدیم شما عزیزان 🌱امید که غروب دیشب 🌷پایان مشکلاتتون 🌱و طلوع امروز آغاز پيروزى 🌷و شادى هایتان بوده باشد 🌱صبح اول هفته تون بخیر 🌷دلتون شـاد لبتون خندون 🌱تنتون سـالم روزتون پر از 🌷اتفاقات قـشنگ و خوب