eitaa logo
متی ترانا و نراک
312 دنبال‌کننده
43.5هزار عکس
16.2هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان نماز لیلا الدفن بر شهید بزرگوار فراموش نشه ، خدا خیرتون بده 🤲🌹 ان شاءالله فدایی عمه سادات دعاگوتون باشه 🤲🌹🌹
پروردگارا از‌ من دور کن هر اندیشه ای را که به ذکرت، مزین نیست... ای نوای بینوایی من ! خیری که در شر نهفته‌ را ، بر من معلوم کن‌‌ .... ای قادر مطلق ! نقل های معجزه هایت را، ‌بر دامن ما بریز ... تو که عاشق ترینی و وعده هایت درست و شگفت انگیز است... و ای مهربانترین ! کسانیکه در دل مردم ، شمعی از امید روشن میکنند ، چراغ دلشان را همیشه نورانی بگردان... شبتون در پناه حق ____🍃🌸🍃___
** 🌸 وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَحَسْبُه و ڪسیڪه برخدا توڪل ڪند، خدا برایش ڪافے است. بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 الهے با توڪل به اسم اعظمت روزمان را آغاز مے ڪنیم الهے به امید تو نه خلق روزگار
◼️ امام صادق، چهار هزار شاگرد داشت ولی برای قیام، هفده یار هم نداشت... و تو ای صاحب الزمان در میان این همه مدعی چقدر تنهایی 😔 سلام پدر مهربان ما صبحت بخير❤️ 🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
✨♥️ ▪مـے دانـے ▪دنیا ایستاد ▪دقیقا ▪زمانـے ▪ڪ روبه روے حرمت ▪ایستادم💔
1_272275677.mp3
1.71M
تحدیر سوره یس
🍃🌸🍃 یا غریب الغربا ما همه انصار توایم تو شه عالم و ما سائل دربار توایم سفره‌ی جود تو گسترده و ما محتاجیم لطفی ای یوسف زهرا که خریدار توایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💶اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به اهدا میکنند که همین اسکناس باعث شهید میشه 🌹🍃🌹🍃صلوات
ازمیلہ هاے این نگاهم میرسدبہ تـ♥️ــو تویے ڪہ رهاشده اے🕊 ازهمہ تیروترڪشهاے جداشده اے💕 ازاین تن خاکی را یادم بده اے پرستوے عاشق🕊🌷 🌹صلوات 🌷🍃
🔰در ستاد لشگر بودیم. شهید زین الدین یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی خودمانی با او صحبت می کرد. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست. 🔰آن برادرم دائم تندی می کرد و جوش می زد. آقا مهدی با نرمی و ملاطفت آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی ضامن دارد از جیبش درآورد، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: «حرف حساب یعنی این!» و چاقو را نشان داد. 🔰خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم آقا مهدی می خندد. با مهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش کشید و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد. 🔰ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از همشهریانش داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند. 🔰بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد فرمانده یکی از گردانهای لشگر! 🌹🍃🌹صلوات