.
خُـوشا به حال هـر آنکس که مبتلای رضاسـت
تـمام دار و ندار مـن از دُعـاے رضـاسـت.
#أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا ع
#شهید_برونسی
#قسمتی_از_وصیت_نامه📝
✍من با #چشم_باز این را پیمودهام و ثابت قدم ماندهام☝️ امیدوارم این قدمهایی که در #راه_خدا برداشتهام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد🤲
✍و ما را از آتش جهنم🔥 نجات دهد. فرزندانم، خوب به #قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید👌 باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به #امام_زمان باشید.
✍همیشه آیات #قرآن را زمزمه کنید تا شیطان😈 به شما رسوخ نکند .
صلوات 🌷🍃
تا خدا هست مے توان شهید شد!
#شهدا از دست نمے روند بدست مے آیند!
#صبحتون_شهدایی
صلوات 🌷🍃
#خاطرات_شهیدفیروزآبادی
پای صحبت های یک همرزم..
به یاد #شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی
حاج رحیم آدم زحمتکشی بود و اگه یکی ازش چیزی میخواست تا توان داشت انجام میداد ..
هرکاری ازدستش برمیومد برای دوستانش واطرافیانش انجام میداد.. روراست و صاف و صادق بود..
اهل دروغ و ریا و ادا نبود ..
اگه میگفت عاشق شهادتم واقعا از ته دلش میگفت..
حاج رحیم خانواده دوست بود وعلاقه زیادی به بچه هاش داشت..
برای همه احترام قائل بود ؛ رابطه اجتماعی وبرخوردش با همه خوب بود..
دنبال هیچ پست و مقامی نبود و خودش اگه احساس می کرد که به درد فلان مسئولیت نمیخوره قبول نمیکرد یا اگر بدرد جای دیگه میخوره ومیتونه کاری کنه صادقانه میگفت و میرفت اونجا به نحو احسن کارمیکرد..ندیدم هیچ وقت از کار در بره واز زیر بار مسئولیت شونه خالی کنه..
بعد شهادت حاج رحیم...
یه روز محمدتقی اومد به من گفت : خانم رحیم خواب دیده که عبدالرحیم گفته دوستاش میخوان بیان پیشش ؛
من به شوخی به محمدتقی گفتم :کی ؟رحیم؟ منکه نمی شناسمش.. محمدتقی هم که دوست نزدیک حاج رحیم بود بشوخی گفت: منم که باهاش رفاقتی نداشتم ..باهم زدیم زیر خنده..
و خیلی زود حاج رحیم به عهدش وفا کرد و محمدتقی جان رو برد پیش خودش ..
وما موندیم و..حسرت و..دلتنگی..😔
#شهیدعبدالرحیم_فیروزآبادی
#شهیدمحمدتقی_سالخورده
•••✾•♥️صلوات 🌷🍃
یهبندهخدایےمیگفت:
همهمیگن: #شهدارفتن،
تامابمونیـم...!🌿
ولیمنمیگم:#شهـدا؛
رفتنتامادنبالشونبریم
راستمےڪَـفت!
جامـوندیـم...! :)💔
دلروبایدصافکرد..!
#شهید_جواد_محمدی
#ماه_رجب
🍃🌹صلوات