eitaa logo
متی ترانا و نراک
312 دنبال‌کننده
43.5هزار عکس
16.2هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ ⭐حقارت قلمم در نگاشتن برای تو   چه افروخته هویدا می شود! ❄ بند بند واژه هایم در وصف تو چه عاجزانه منفک می شوند! 🥀مولای مهربانی! ساده و بی پیرایه گویمت «««    مرا دریاب    »»» تا یار که را خواهد و میلش به که باشد الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج ✋سلام برقطب عالم امکان☀️ سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر 🖤
خورشیدِ فروزانِ به محراب نشسته🏴 ای ماهِ هلالی شده ی فرق شکسته🏴 امروز نظر کن به فقیری که همه عمر ...🏴 دل را به در چوبی ایوانِ تو بسته🏴  🏴🏴🏴شهادت امیرالمومنین،حضرت علی(علیه السلام)تسلیت باد🏴🏴🏴
•🌱 💠 "لیله القدر" مقدر بنما یا الله 💠 اربعین پای‌پیاده حرم ثارالله 🚩حسین جان
در باز کن که خسته ترین نوکر آمده تنها و سر به زیر و سر افکنده آمده همراه با امید به آینده آمده با این که دیر آمده شرمنده آمده   شرمنده اش نکن که گرفتار میشود خط و نشان نکش که دلش زار میشود غرق گناه آمده ام میکنی قبول؟ با اشک و آه آمده ام میکنی قبول؟ ما بین ماه آمده ام میکنی قبول؟ رویم سیاه آمده ام میکنی قبول؟   مثل همیشه مطمئنم رد نمیکنی با اینکه من بدم تو به من بد نمیکنی حالا تو هستی و دل بی عار نوکرت شرمندگی و خجلت غم بار نوکرت آشفته حالی و دلِ بیمارِ نوکرت تنها تو هستی با خبر از کار نوکرت   پس لطف کن بیا و مرا بی خبر ببخش در خلوت شبانه و وقت سحر ببخش السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا ..
آقا معلمی که فرمانده شد ... تصویری که می بینید .... در سال ۱۳۵۹ در کردستان گرفته شده است. محمد ابراهیم همت، معلمی از اهالی شهرضا (شهرستانی در استان اصفهان ) از طریق عضویت در سپاه پاسداران ، داوطلبانه در مناطق کُرد نشین حاضر شده و و به آموزش کودکانِ محروم کُرد مشغول شده است یاد شهدا ذکر صلوات 🌷😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*درخواست شهید مدافع حرم 👇👇 # شهیدسجاد_مرادی هر کسی اذیت نمیشه و پیام منو میشنوه یک روز برا ما نماز بخونه، ممنون میشیم زیباترین قسمتش فقط اونجا س که میگه : ان شاءالله اونور جبران بکنیم.*🌹 هرکس از اعضا ی بزرگوار می تونن یک روز به نیت این شهید عزیز نماز قضا بخونن یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
گام برداشتن در عشق هزینہ میخواهد! هزینہ هایے ڪہ انسان را عاشق... و بعد.. میڪند.. 🌷 🌹🍃صلوات
امر به معروف ونهی از منکر به سبک شهیدهمت همیشه طوری به نیروها تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.☺️ سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند. یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.🍒🍒 ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم، آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.🤦‍♂️ در همین حین، حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند، پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود. وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت: برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!😊 گفتم: اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم. کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم، بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت: خسته نباشید، فقط یک سوال داشتم؟! گفتم: بفرمایید حاج آقا. گفت: چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟؟ گفتم: آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم! در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت: برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری!! بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم... بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود...🌹 🌹🍃صلوات