بس کن رباب نیمهای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمهای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده
گهواره نیست٬ دست خودت را تکان نده
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست٬ دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمیکند
مادر نگفته است و زبان وا نمیکند
دیگر ز یادت این غم سنگین نمیرود
آب خوش از گلوی تو پائین نمیرود