eitaa logo
« جــنـگـــِ‌تــرکیـبـی‌ »
785 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
12.9هزار ویدیو
66 فایل
مـا را بـه جــبر هـم کـه شـده سـر بـه راه کـن خـیری ندیـده ایـم از ایـن اخـتیـار هــا ... #درویش‌شدم‌که‌خود‌نمایی‌نکنم🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
. کسی جز بنی هاشم با حسین(ع) نمانده بود.علی‌اکبر (ع) که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خو به رسول الله بود بیرون آمد واز پدرش اذن میدان گرفت.آن حضرت هم اجازه داد...آنگاه به او نگریستند؛ نگاه کسی که نا امید شده است. « ...ثُمَّ نَظَر اِلیهِ نَظَر آئس... » هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان،نبرد سنگین و تشنگی،همه و همه بر علی‌اکبرسخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیه‌السّلام) باشنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود:پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی ونتوانم آن را بر آورده سازم. امام انگشترشان را به ایشان دادند و فرمودند: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی... بعد از ضربتی که به فرق سر ایشان زدند؛ دست هایشان به گردن اسب افتاد و خون سر مبارک ،چشمان اسب را پوشاند و لذا اسب ،حضرت را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر هایشان قطعه قطعه کردند...!💔
☑️ سِرّی مخفی درباره شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) ⚫️ بعد از اینکه حضرت سیدالشهدا و قمر منیر بنی هاشم هر دو با هم به سمت آب رفتند (۱)، درگیری شدیدی بین این دو بزرگوار و یاران عمرسعد درگرفت و بین این دو جدایی افتاد تا اینکه حضرت ابوالفضل خود را به آب رساندند. 🔘 بعد از اینکه (در مسیر بازگشت،) دو دست مبارک قمر بنی هاشم را از بدن جدا کردند (و به علت تیرباران دشمن، مشک آب هم سوراخ شده بود)، در اینجا حضرت نه می‌توانستند به خیمه‌ها برگردند و نه دستی برای جنگ داشتند. اینجا تصمیم عجیبی گرفتند که کمتر در مرثیه خوانی‌ها و مجالس به آن اشاره شده است. 💠 حضرت ابوالفضل سوار بر اسب و با سرعت زیاد، به سمت خیمه فرماندهی (عمر سعد) حرکت کردند. ▫️ حال سوال اینجاست چرا؟ 💡 جواب سوال این هست که دشمنان در آن سمت، امام حسین (ع) را دوره و محاصره کرده بودند و با این حرکت حضرت ابوالفضل، همه فریاد زدند: 🔹 حسین را رها کنید؛ عباس به خیمه فرماندهی حمله کرده! بیایید این طرف. ▫️ و حضرت ابوالفضل با این رشادت امام حسین (ع) را از محاصره نجات دادند. حضرت همچنان به سمت خیمه فرماندهی (عمر سعد) حرکت می‌کردند و با اینکه دست نداشتند، کسی جرات نداشت با ایشان بجنگد. همه از چشمان قمر بنی هاشم می‌ترسیدند که ناگهان عمر سعد دید اوضاع دارد خیلی خطرناک می‌شود. به حرمله گفت: 🔹 چشمان عباس را هدف بگیر او به هر کس نگاه می‌کند، همچون روباه به گوشه ای می‌گریزد. 🩸 بعد از اصابت تیر به چشم مبارک حضرت ابوالفضل، ایشان لحظه ای توقف کردند تا تیر را بیرون بکشند. هر چه سر را به طرفین تکان دادند، تیر در نیامد. خم شدند و تیر را بین دو زانو قرار دادند تا تیر را بیرون بکشند. ⚫️ سر را که به پایین آوردند، کلاه‌خود از سر مبارکشان افتاد و در این لحظه حکیم بن طفیل با گرزی آهنین فرق مبارک را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد. 📜 "فسقط مخ راسه علی کتفیه" (۲) 🔴 مغز سر حضرت ابوالفضل بر روی دو کتفشان ریخت. 🔳 و سیعلم الذین ظلمو ای منقلبا ینقلبون. (۳) (و ستمکاران به زودی خواهند دانست که به چه مکانی باز می‌گردند.) ⬅️ (۱). در مورد اینکه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) با هم برای تهیه آب به سمت فرات رفتند ولی بین آن دو بزگوار جدایی افتاد، رجوع شود به «لهوف، صفحه ۱۰۳» و « الارشاد، جلد ۲، صفحه ۱۶۳ » و «اعلام الوری صفحه ۳۴۸» (۲). عین این جمله در کتاب‌های «کلمات الامام الحسین (ع) صفحه ی ۴۷۲»، «تاریخ امام حسین علیه السلام - موسوعه الامام الحسین علیه السلام جلد ۴، صفحه ۲۸۵ و جلد ۹، صفحه ۶۳۵» و «إکسیر العبادات فی أسرار الشهادات، جلد ۲، صفحه ۵۰۳» آمده است. (۳). آیه ۲۲۷ سوره شعراء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
66.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 روضه جانسوز حضرت قمر بنی‌ هاشم اباالفضل العباس علیه‌السلام ▫️ آیت‌الله‌‌ وحید‌خراسانی 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه آب را برسانی چه تشنه برگردی تو ، فتح میکنی آخر تمام دل ها را