eitaa logo
« جــنـگـــِ‌تــرکیـبـی‌ »
784 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
12.9هزار ویدیو
66 فایل
مـا را بـه جــبر هـم کـه شـده سـر بـه راه کـن خـیری ندیـده ایـم از ایـن اخـتیـار هــا ... #درویش‌شدم‌که‌خود‌نمایی‌نکنم🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸ماجرای شفا گرفتن پدر مهران غفوریان از كفش جفت كردن هيات امام حسين در "مهلا"‌ 🔹سالهاست علامت كش هيات هستم 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
🔹و سلام بر او که می گفت: 🔸«خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک بر حسین فاطمه است» 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدئو را اصلا از دست ندهید کار ما با حسین"ع" تموم شدنی نیست...🏴 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به شدددددت توصیه میکنم ببینید و نشر دهید همین الان نیت کن محرم امسال تمامی اعمال از روضه و گریه و سینه زنی و خرج دادن فقط برای فرج مهدی زهرا عج تعالی فرجه الشریف باشه 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
1.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمریست محرم پدرم سَردرِ خانه ... حَک می کند این خانه عزادار حسین "ع" است... 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی بنی‌فاطمه و دمام‌زنی رضا هلالی در برنامه معلّی🚩 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجالس روضه امام حسین (علیه‌السلام) مستحب نیست، واجب است! 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
4.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیاه پوشی ضریح مقدس امام حسین(ع) در آستانه ورود به ماه محرم🏴 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
🚩روضه خوان مشهور شهر بود، یکی از شبهای محرم، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی امشب مستقیم مرا به خانه نبر،اول به لاله زار میرویم، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده میگفت: باتعجب ‏و حیرت به سمت لاله زار رفتیم، مدام بین راه باخود می‌گفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زنی منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن گذشتیم، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن، سرش را پایین انداخت، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن زن با لحن پدرانه ای گفت:این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. یکسال گذشت، سید مهدی عازم کربلا شده بود، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا ..آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست، زندگیم تغییر کرد خیلی مدیون شما هستم.. 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313