eitaa logo
رویدادها و تحلیل‌ها
3.7هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @azizghazan رویدادها و تحلیل‌ها https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مشاهده در ایتا
دانلود
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 نمایش لحظه شهادت شهید روح الله عجمیان 💔😔 گمان نمیکردیم روزی بیاید روضه مجسم شده را ببینیم... سالها در روضه های سیدالشهدا اشک ریختیم و قاتلین حضرت را نفرین و لعن کردیم و هر بار با خودمون گفتیم چطور ممکن است یک انسان به درجه ای رسد که این جنایات را انجام دهد! افسوس؛ روزی رسید که دسته ای دور هم جمع شدند و قتلگاهی جدید درست کردند!! و تو هم غریب بودی و تنها... و چه کردند با تو... با بدن تو... با پیراهن تو ... با پهلوی تو... و شاید از آنها هم میپرسیدیم چرا این کارها را میکنید میگفتند کینه... کینه روح الله ... روح الله خمینی... 📹 قسمتی از نمایش لحظه شهادت شهر ساری_استان مازندران .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔰هشدار امام حسین علیه‌السلام درباره تبعات‌ترک امر به معروف و نهی از منکر:تحریف دین و انحراف و تفرقه در جامعه - بخش‌ دوم امر به معروف و نهی از منکر و حفاظت از حدود الهی از کارویژه­‌های آحاد مردم در جامعه­‌ی اسلامی 🔸چرا امام حسین این حرکت را شروع کردند و بر چه مبنایی خودش و زن و فرزند را وسط میدان آوردند؟ «أنا من حسین» که پیامبر می‌فرماید به این خاطر است که امام حسین آمد و دین پیامبر از انحراف حفظ کرد. یک جا شما دعوت به خیر دارید، اما این دعوت نیست، بلکه امر است. این به‌عنوان یک وظیفه‌ و کارویژه‌ مهم در جامعه دینی است. اگر بیان می‌شود «الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ»، اگر جامعه‌ای یا یک حکومتی تشکیل دادید، فقط یکی از مسائل آن «أَقامُوا الصَّلاةَ» است و مسائل دیرگی هم هست که بیان می‌کند که آحاد جامعه «أَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنكَرِ». یعنی اگر در جامعه مستقر شدید و مناسباتی که خواستید را شکل دادید، یکی از مناسباتی که شکل پیدا می‌کند، بحث امر به معروف و نهی از منکر است. در تعبیری بیان می‌شود «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ» هر کدام نسبت به یکدیگر چنین نقشی دارند. بعد توضیح می‌دهد «يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ يَنهَونَ عَنِ المُنكَر» حتی نماز را بعد از این تعبیر بیان می‌کند «وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ» و آخر می‌فرماید «وَيُطيعونَ اللَّهَ وَرَسولَهُ». یکی از مصادیق اطاعت از خدا، انجام مأموریت و مسئولیت‌هایی‌ست که خداوند تعریف می‌کند. اینجا نباید گفت این به من چه ربطی دارد و همان‌طور که اقامه نماز در جامعه­ی دینی بیان شده است، امر به معروف و نهی از منکر هم باید انجام داد. «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ» می‌فرماید شما اینجا مسئولیتی دارید. حضرت امیر علیه‌السلام در زمان حکومت خود به همه‌ی مردم می‌فرمایند «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ»؛ شما اینجا وظیفه‌تان این است که از زدن یک حرف حق یا از مشورتی در موضوع عدل خودداری نکنید. لذا این­گونه نیست که بگویید من رأی داده‌ام و دیگر چیزی به من مربوط نیست. اهمیت شناخت ابعاد احکام امر به معروف و نهی از منکر 🔸یکی از تعابیری که بعضاً مطرح می‌شود این است که در صورت امر به معروف و نهی از منکر هرج و مرج می‌شود و جامعه دچار تفرقه می‌گردد. البته این به معنای تایید هرج و مرج نیست؛ اگه گفته می‌شود نماز، نماز احکامی دارد، ظرایفی دارد، لطایفی دارد، دقت‌هایی دارد که باید آن‌ها را انجام داد و اگر آن‌ها را انجام ندهید، کل نماز باطل است. این­طور نیست که هر کسی، هرکاری بکند. کار فقه و فقاهت همین است که این ابعاد احکام را دقیق و روشن کند که این کار امثال من نیست؛ کار فقهاست. 🔸یکی از قوت‌ها و امتیازات همین است که می‌فرماید « لَا تَجَسَّسُوا» تجسس نکنید، «لايَعتب» غیبت نکند، یعنی با این ملاحظات، خروجی یک کار پاکیزه و تمیز می‌شود. پیرایه‌های غلط را باید برداشت. اینگونه نیست که کار غلطی به اسم امر به معروف انجام گیرد. نه، این امر معروف نیست، مثل نماز که احکامی دارد و اتفاقاً یکی را هم که انجام ندهید، همه نماز باطل است. در امر به معروف، ابعاد خیلی مهم است. ‌دکترسعیدجلیلی .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔰هشدار امام حسین علیه‌السلام درباره تبعات‌ترک امر به معروف و نهی از منکر:تحریف دین و انحراف و تفرقه در جامعه - بخش سوم امر به معروف، مانع تفرقه و اختلاف 🔸بحثی که وجود دارد این است که زاویه‌ی جایگاه امر به معروف در نظام هستی و نظام حکمرانی اندیشه‌ی دینی چیست؟ یکی از بحث‌های مهم برای یک جامعه‌ی دینی، همین وحدت و همبستگی و عدم­تفرقه و پراکنده شدن جامعه است. تعبیر «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» تاکید دین است. بلافاصله بعد از این بیان می‌فرماید نعمتی که خدا به شما داده این است که در جامعه دچار دشمنی با هم بودید «إِذ كُنتُم أَعداءً»، اتفاقاً دین آمد که قلب‌ها را به هم نزدیک کند «فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم». حالت‌های پراکندگی تبدیل شد به یک نوع برادری «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا». وقتی صحبت از یک جامعه و حکومت دینی می‌شود، برای این است که بتوان، جامعه را از تفرقه و دشمنی خارج کرد و دل‌ها را بهم نزدیک کرد «إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم». قلب‌ها به هم نزدیک شود، برادری شکل بگیرد. بلافاصله بعد از همین آیاتی که بیان می‌کند که وحدت باید باشد و تفرقه نباید باشد، می­فرماید «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» وقتی در موضع امر به معروف قرار می‌گیرید باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. این موضوع را ادامه‌ی آیه‌ای می‌گوید که باید وحدت داشته باشید، باید بین آحاد جامعه دوستی باشد، دشمنی تبدیل به برادری شود «إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا». بر خلاف این که بعضی می‌گویند امر به معروف جامعه رو بهم می‌ریزد و دو قطبی درست می‌کند، اتفاقاً بیان می‌کند امر به معروف وقتی می‌آید، مانع تفرقه و اختلاف می‌شود، مانع دشمنی‌ها می‌شود. چرا که اگر گفته می‌شود یک حقیقتی یا صداقتی خوب است، این معروف است، اگر جامعه همه نگهبان آن باشند، نتیجه‌اش باعث دوستی بیشتر می‌شود. اگر جامعه‌ای مرتب مراقب باشد که مثلاً صداقت در جامعه تضعیف نشود، این آیا باعث تفرقه می‌شود یا باعث تقویت می‌شود؟ امر به معروف و نهی از منکر عامل رستگاری جامعه 🔸دقیقاً در ادامه همین آیه بیان می‌فرماید اگر می‌خواهید رستگاری و نیک‌فرجامی داشته باشید، لازم است که این مناسبات در روابط بین جامعه شکل بگیرد که همدیگر را دعوت به خیر کنند، امر به معروف کنند، نهی از منکر کنند، «وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». در ادامه در آیه‌ی بعد می‌فرماید « وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ» کسانی که می‌گویند امر شخصی‌ست، هرکس به دین خود، اتفاقا در اینجاست که تفرقه، چندگانگی، دوگانگی، دوقطبی، چندقطبی شکل می‌گیرد. آن چه موجب یگانگی جامعه می‌شود، موجب برادری در جامعه می‌شود «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا»، محور وحدت «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» می­گردد، امر به معروف است. محور «حَبلِ اللَّهِ» آن چیزی باید باشد که معروف است و می‌تواند یک جامعه را انسجام بدهد؛ نه موضوعات گذرای دنیوی که حالا فعلأ با هم اختلاف نداشته باشیم و هرکس کار خود را انجام دهد. چون رب العالمین می‌داند که آن‌موقع اختلاف از جای دیگر بروز پیدا می‌کند. وقتی که از «معروف» فاصله گرفته شود یعنی مثلاً اگر صداقت را معروف می‌دانید، ممکن است کسی با چند دروغ باعث شود اختلافی شکل پیدا نکند اما بعد آثار آن از جای دیگر بیرون می­زند. 🔸«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» می‌فرماید اتفاقاً امتیاز شما به همین است که «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ». اگر مناسبات اجتماعی جامعه‌ای بر این مبنا شکل گرفت، این ویژگی را خواهد داشت. اینکه امام حسین می‌فرماید چرا ادیان قبل دچار انحراف شدند، چون یک واجب اساسی را که می‌توانست جامعه را حفظ کند و رستگاری را شکل دهد، ترک کردند. با همین بازی‌هایی که مطرح می‌شود که در حریم دخالت نکنید، هرکس به دین خودش، مگر شما چه کاره‌اید؟ می‌خواهید به زور بهشت ببرید؟ این حرف‌ها همیشه با ادبیات مختلف مطرح می‌شود، فکر نکنید این حرف‌ها ابداعات یا شاهکارهایی‌ست که جدید مطرح می‌شود، حتی با ادبیات‌های بعضاً متنوع‌تری در دوران جاهلیت بوده است. دکترسعیدجلیلی .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌱‏احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا. 🌹شهید ‎سیف‌الله شیعه‌زاده» از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و... ‏با سن کم سخت‌ترین کار جبهه یعنی «بیسیم‌چی» بودن را قبول کرده بود سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند!! ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد ...! یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشسته‌ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است🌹 .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
هیئت حسینی به معنای یادوتبیین است. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم بَابُ حُدُوثِ الْأَسْمَاءِ 1- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوَّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِیهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْ‏آخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ الْمَخْزُونُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِی ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلَاثِینَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا فَهُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَكِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْجَلِیلُ الْكَرِیمُ الرَّازِقُ الْمُحْيِی الْمُمِیتُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَى حَتَّى تَتِمَّ ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ سِتِّینَ اسْماً فَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ الثَّلَاثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ الِاسْمَ الْوَاحِدَ الْمَكْنُونَ الْمَخْزُونَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ اصول کافى جلد 1 صفحه: 151 روایة 1 ترجمه : امام صادق علیه السلام فرمود: خداى تبارک و تعالى اسمى آفرید که صداى حرفى ندارد، بلفظ ادا نشود تن و کالبد ندارد، بتشبیه موصوف نشود، برنگى آمیخته نیست، ابعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حس توهم کننده باو دست نیابد، نهانست بى‏پرده، خداى آن را یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار جزء مقارن که هیچ پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند هویدا ساخت و یک اسم آن را نهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزونست، و آن سه اسمى که هویدا گشت ظاهرشان (((الله))) تبارک و تعالى است، و خداى سبحان براى هر اسمى از این اسماء چهار رکن مسخر فرمود که جمعاً 12 رکن مى‏شود، سپس در برابر هر رکنى 30 اسم که به آنها منسوبند آفرید که آنها، رحمن رحیم، ملک، قدوس، خالق بارئى و مصور، حى قیوم، بى‏چرت و خواب و علیم، خبیر. سمیع، بصیر حکیم، عزیز، جبار، متکبر، على، عظیم، مقتدر، قادر، سلام، مؤمن، مهیمن، منشى، بدیع رفیع جلیل، کریم، رزاق: زنده کننده، مى‏راننده، باعث، وارث، مى‏باشد، این اسماء با اسماء حسنى تا 360 اسم کامل شود فروع این سه اسم مى‏باشند و آن سه ارکانند و آن یک اسم مکنون مخزون بسبب این اسماء سه‏گانه پنهان شده، اینست معنى قول خداوند (110 سوره 17) بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام را بخوانید نامهاى نیکو از اوست. توضیح مرحوم مجلسى ره گوید: این حدیث از احادیث متشابه و اسرار غامض است که جز خدا و راسخین در علم تأویل آن ندانند پس بهتر اینستکه نسبت به آن سکوت کنیم و اقرار نمائیم که فهم ما عاجز از درک آن است. ولى با وجود این مى‏فرماید بواسطه پیروى از دیگران که در این حدیث سخن گفته‏اند سخنى بر سبیل احتمال مى‏گوئیم. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم ادامه👆👆 2- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى بْنِ عُمَرَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع هَلْ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَارِفاً بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ يَرَاهَا وَ يَسْمَعُهَا قَالَ مَا كَانَ مُحْتَاجاً إِلَى ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَسْأَلُهَا وَ لَا يَطْلُبُ مِنْهَا هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ قُدْرَتُهُ نَافِذَةٌ فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ يُعْرَفْ فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ لِأَنَّهُ أَعْلَى الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا فَمَعْنَاهُ اللَّهُ وَ اسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِیمُ هُوَ أَوَّلُ أَسْمَائِهِ عَلَا عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 2 ترجمه : ابن سنان گوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم: آیا خداى عز و جل پیش از آنکه مخلوق را آفریند بذات خود شناسائى داشت؟ فرمود: آرى عرض کردم: آنرا مى‏دید و مى‏شنید؟ (خودش نام خود را مى‏گفت و خودش مى‏شنید؟) فرمود نیازى به آن نداشت زیرا نه از آن پرسشى داشت و نه خواهشى، او خودش بود و خودش او قدرتش نفوذ داشت پس نیازى نداشت که ذات خود را نام ببرد ولى براى خود نامهائى برگزید تا دیگران او را به آن نامها بخوانند، زیرا اگر او به نام خود خوانده نمى‏شد شناخته نمى‏شد و نخستین اسمى که براى خود برگزید: على عظیم بود، زیرا او برتر از همه چیز است، معناى او الله است (یعنى کلمه الله دال است و ذات خدا مدلول) و اسم او على عظیم است که اول نامهاى اوست و برتر از همه چیز است (پس کلمه الله باعتبار ذاتست و اسماء دیگر باعتبار صفات). 3- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الِاسْمَ مَا هُوَ قَالَ صِفَةٌ لِمَوْصُوفٍ‏ اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 3 ترجمه : ابن سنان گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم: اسم خدا چیست؟ فرمود: صفتى است براى موصوف (اسماء خدا بر صفاتیکه بر خدا صادق آید دلالت کنند (((مرآت))) اسم چیزیست که بر ذاتیکه صفت معینى دارد دلالت کند چه آنکه لفظ باشد یا حقیقت موجودى پس تمام موجودات از نظر صاحبدلان زبانى گویا بیگانگى خدا هستند. وافى) 4- مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ يَزِیدَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اسْمُ اللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلَا اللَّهَ فَأَمَّا مَا عَبَّرَتْهُ الْأَلْسُنُ أَوْ عَمِلَتِ الْأَيْدِی فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اللَّهُ غَايَةٌ مِنْ غَايَاتِهِ وَ الْمُغَيَّا غَيْرُ الْغَايَةِ وَ الْغَايَةُ مَوْصُوفَةٌ وَ كُلُّ مَوْصُوفٍ مَصْنُوعٌ وَ صَانِعُ الْأَشْيَاءِ غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى لَمْ يَتَكَوَّنْ فَيُعْرَفَ كَيْنُونِيَّتُهُ بِصُنْعِ غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَا يَزِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً وَ هُوَ التَّوْحِیدُ الْخَالِصُ فَارْعَوْهُ وَ صَدِّقُوهُ وَ تَفَهَّمُوهُ بِإِذْنِ اللَّهِ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ فَهُوَ مُشْرِكٌ لِأَنَّ حِجَابَهُ وَ مِثَالَهُ وَ صُورَتَهُ غَيْرُهُ وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ فَكَيْفَ يُوَحِّدُهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ وَ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَ الْمَخْلُوقِ شَيْ‏ءٌ وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ كَانَ وَ اللَّهُ يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ وَ هُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ‏ اصول کافى جلد 1 صفحه: 153 روایة 4 .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اصول کافی جلد یکم ادامه👆👆 ترجمه : امام صادق علیه السلام فرمود: اسم خدا غیر خود اوست و هر آنچه نام (((چیز))) بر آن صادق آید مخلوقست جز خدا و اما آنچه بزبان تعبیر شود (کلمه الله که بزبان آید) یا بدست انجام گیرد (وقتى بخط نوشته شود) آن مخلوق است و خدا مقصودى از مقاصد او است (یعنى آنکه لفظ (((الله))) را گوید یا نویسد مقصودش ذات خداست که بوسیله لفظ و خط باو متوسل مى‏شود) (لفظ (((الله))) یکى از علامات بسوى خداست) و صاحب غیر توصیف مى‏شود و هر چیز که توصیف شود مصنوع است ولى صانع همه چیز بهیچ حدى که قابل ذکر باشد توصیف نشود، پدید آورده نشده تا چگونگى پدید آمدنش از روى مصنوعى جز او شناخته شود (از روى ساختن سازنده‏اش شناخته شود) و مردم در شناسائى او بهر نهایتى که رسند او غیر از آنست، کسیکه این حقیقت را بفهمد هرگز نلغزد، اینست توحید خالص، با اجازه خدا آنرا بجوئید (نگهدارید) و باور کنید و درست بفهمید. هر که گمان کند خدا را باحجاب یا صورت یا مثال شناخته است مشرکست زیرا که حجاب و مثال و صورت غیر خود اوست زیرا او یگانه است و یکتا دانسته پس چگونه او را شناخته باشد کسى عقیده دارد او را بغیر او شناخته، کسیکه خدا را بخدا شناسد او را شناخته است و کسى که او را بخود او نشناسد او را نشناخته است بلکه غیر او را شناخته، میان خالق و مخلوق چیز دیگرى نیست (چیزى نیست که نه خالق باشد نه مخلوق) خدا خالق همه چیز است بدون ماده و مایه، و خدا باسماأش نامیده و خوانده شود، او غیر اسماأش باشد و أسماء غیر او. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
جنگ نرم در حوزه انقلاب اسلامي، آرمان‌ها و ارزش‌هاي آن جنگ نرم و مباني نظري انقلاب اسلامي قسمت سوم در اين جنبش‌ها جواناني كه با ارزش‌هاي سرمايه‌داري و نظام تمدن مدرن راضي نشده و احساس سرخوردگي و ناكامي مي‌كردند، دست به شورش‌هاي خياباني زدند، در گيرودار همين جنبش‌ها بود كه معنويت‌هاي نوظهور جوانه زد، و مفاهيمي نظير عشق، تجربه جهان نامرئي، شيطان، ماري جوانا، ال اس دي و غيره، وارد فرهنگ جوانان غربي شد. معنويت‌هاي نوظهور مردم را سربه‌زير و ظلم‌پذير بار مي‏آورد و روحيه عزت و آزادگي را در قلب‌ها مي‌ميراند. اين معنويت‌ها مي‌كوشند مردم را تسليم نظم موجود و مطيع قدرت‌هاي حاكم گردانند و سكوت در برابر ستم را به آنها مي‌آموزند و به عنوان يك ارزش اخلاقي و معنوي تعليم مي‌دهند. مثلاً در فالون دافا اعتقاد بر اين است كه هر كس كه مورد ظلم واقع مي‌شود، در حال تصفيه روحاني و جبران ظلمي است كه در زندگي پيشين بر ديگري روا داشته است كه با روح آموزه‌هاي اسلامي در تناقض كامل است. امروزه، معنويت‌گرايي و عرفان‏هاي نوظهور از طريق ترجمه‏هايي چون مجموعه كتاب‏هاي «مراقبه اشو»، «مراقبه تعالي بخش»، معروف به تي ام (TM)، مهاراشي ماهش يوگي، «عرفان سرخپوستي و اكنكار»، پل تويچل، «عرفان يوگا»، «فالون دافاي» لي هنگجي، «موسيقي ديوانه‌وار بلك متال» مرلين منسون، «عرفان دارويي»، استعمال قرص‌هاي روان‌گردان و توهم‌زا مثل پيوت و مسكالين و اسيد ليزرژيك و در قالب رمان‌هاي نويسندگاني چون پائولو كوئيلو و داستان‌ها و خاطره‌ها به صورت مكتوب و الكترونيك در حال اشاعه و توزيع است. و گاه حتي به صورت نادانسته توسط رسانه‏ها و جريان‏هاي اسلامي و ديني هم ترويج مي‏شود. (مظاهري سيف، 1387: 14) اگر چه يكي از زمينه‏هاي عوامل پيدايش معنويت‏هاي نوظهور را مي‏توان تمناي فطري انسان دانست كه فطرت شيفته عاشق شدن و دل‌بستن است، اما معنويت‌هاي نوظهور، معنويتي انسان‌ساخته، غيرديني و غيروحياني را براي اين خلأ انسان معاصر پيشنهاد مي‌كنند. راه مقابله با عرفان‌هاي كاذب اين است كه ابتدا بايد فلسفه بروز و ظهور اين عرفان‏ها خوب تبيين شود. سپس مؤثر نبودن آنها در زندگي امروزه انسان‌ها بيان، سپس اهداف و نيت اشاعه‌دهندگان آنها و همچنين تبعات گسترده آنها در زندگي فردي، خوب تحليل و بررسي شود. از لحاظ ايجابي هم به تبيين عرفان اسلامي و سازماندهي معنويت توحيديِ متناسب با زندگي امروز انسان‌ها پرداخت، تا خلأ معنويت در زندگي فردي و جمعي آنها به شكلي صحيح پر شود. تأمل رسانه‏اي متناسب با هجوم و تهديد نرم در حوزه انديشه و باورها و نگرش‏ها، بايد دانست كه در اين جا بهترين سازوكار مقابله نيز فكري و انديشه‌ورزانه خواهد بود. به نظر مي‏رسد بهترين راهكار براي خنثي‌سازي تأثيرات رسانه‏هاي غربي و همچنين ديگر رسانه‏هاي معاند با مباني نظري انقلاب اسلامي موارد زير باشد: تأكيد بر آسماني بودن و تحريف نشدن تعاليم، آموزه‏ها و دستورات مكتب شيعه؛ توجه دادن به انساني بودن تعاليم شيعي و منطبق بودن با فطرت و نياز انسان در عصر معاصر؛ تاكيد بر عقلاني بودن و منطقي بودن آموزه‌هاي شيعي و انتقال آن به جوانان به ويژه با استدلال و برهان منطقي و عقلي؛ توجه و تاكيد بر اصول اعتقادي و باورها پيش از مناسك و اعمال و فروعات ديني؛ پرهيز از هرگونه احساس‏گرايي در انتقال مفاهيم ديني و تعاليم شيعي؛ پاسخ‏گويي مستدل و جامع به شبهات پيرامون مذهب تشيع، نظريه ولايت فقيه، معنويت و عرفان اسلامي و ... با ادله عقلي و نقلي به تناسب مخاطب؛ توجه و تأكيد بر تهاجم دشمن به وجوه تمدن‏ساز و متمايز مذهب تشييع به دليل برجستگي و وجه تمايز بودن؛ تببين مباني عقلي و نقلي موضوع ولايت فقيه به تناسب مخاطب، به ويژه ادله عقلي؛ بررسي و تحليل مباني، آموزه‏ها و رفتار در معنويت‏هاي بشرساخته و همچنين اهداف، رويكردها، آثار و پيامدهاي اعتقاد و رفتار به آنها؛ تبيين عرفان و اخلاق شريعت‌مدارانه و آثار و نتايج آن در فرد و جامعه؛ تبيين ضرورت عقلي و نقلي تعبد و بندگي و تقيد به احكام وحياني دين و مذهب و بررسي علل و عوامل ترويج اباحه‌گري و بي‌ديني و مبارزه با اين عوامل؛ بررسي ريشه‏ها، عوامل و دلايل ايجاد و ترويج خرافه و التقاط و همچنين انگيزه اشاعه‌دهندگان آن و تلاش براي افزايش سطح آگاهي و بينش مردم نسبت به خرافات و التقاط‏ها؛ ايجاد بصيرت و قدرت تجزيه و تحليل مذهبي، سياسي و فرهنگي در مخاطب براي جلوگيري از تأثير تهديدات نرم در اين حوزه مهم با ارتقاي دانش و نگرش مخاطب. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی قسمت بیست و یکم ✅روحیات رضا خان یکی از خصوصیات اخلاقی رضاخان نظم شدید او بود که ناشی از تربیت قزاقی اش بود او دقیقاً و از قبل می‌دانست که در فلان ساعت چه باید بکند همیشه یک پیش خدمت مخصوص چه در کاخ و چه در خارج از کاخ باید کمی دور می‌ایستاد و به علائم دست و نگاه می‌کرد آن علامت برای پیش خدمت کافی بود که بداند چه می‌خواهد رضاخان ساعت ۱۲ ناهار می‌خورد ساعت ۶ بعد از ظهر یک جوجه کباب با یک گیلاس کنیاک می‌خورد و ساعت ۸ شام می‌خورد شب‌ها بالای سرش یک لیوان شراب قرمز و یک لیوان شراب سفید بود که هرگاه خوابش نمی‌برد مصرف می‌کرد, شراب را یک نفر متخصص در سعدآباد تهیه می‌کرد و ۵ سال بعد مصرف می‌شد , سر میز غذا همه فرزندانش دختر و پسر باید حضور داشته باشند اگر لحظه‌ای دیر می‌رسیدند حق حضور بر سر میز نداشتند تنها نسبت به محمدرضا و شمس رعایت بیشتری می‌کرد و از آنها توضیح می‌خواست و هر توضیحی می‌دادند می‌پذیرفت ، غذایش پلو و خورشت با یک وجب روغن و کباب بود همیشه باید از قاشق روغن که بچکد، خود او زمانی به محمدرضا گفته بود که من برنج را اینطور دوست دارم که وقتی می‌خواهم قاشق را به دهانم فرو کنم از آن روغن بچکد ، این نیز عادت دوران قزاقی‌اش بود شام او نیز همین برنج خورشت بسیار چرب بود ولی البته مختصرتر از ناهار، به محض اینکه شام می‌خورد لباس راحت به تن می‌کرد و به اتاق خوابش می‌رفت تنها می‌خوابید و در اتاق برایش روی زمین تشک پهن می‌کردند قبل از خواب حدود دو ساعت قدم می‌زد فکر و مطالعه می‌کرد رضاخان در هیچ یک از مهمانی‌های رسمی شرکت نمی‌کرد گاهی محمدرضا و من را برای خود با خود به کاخ گلستان می‌برد چون مهمان‌هایی که به افتخار او برگزار می‌شد در کاخ گلستان بود ، در تاریکی شب از پشت درختان میهمان‌ها را تماشا می‌کرد و به ما می‌گفت این زن‌های فرنگی را تماشا کنید خودشان را چه ریختی درست کرده‌اند و تک تک آنها را نشان می‌داد و مسخره می‌کرد ظاهراً منظور او از این بازدیدهای مخفیانه این بود که ببیند آیا مهمانی خوب برگزار شده و میهمانان با لباس مرتب آمده‌اند یا نه؟سپس کمی نزد دسته موزیک که در باغ می‌نواخت متوقف می‌شد و بعد مراجعت می‌نمود رضاخان پس از سلطنت مطالعه تاریخ علاقمند شد ، روزی محمدرضا به من گفت که پدرم از دین زرتشت تمجید می‌کند اگر فردی در مقابلش نامی را با عناوین قاجار مانند سلطنه ، دوله ، میرزا و غیره به کار می‌برد شدیداً بدش می‌آمد و اشخاص نیز تلاش می‌کردند این اشتباه را نکنند رضاخان تریاک می‌کشید ولی ظاهرا حالت تجویز و معالجه داشت گویا شخصی به او گفته بود که اگر هر روز این مقدار معین تریاک بکشی از همه مرض‌ها مصون می‌مانی به شرطی که منظور لذت بردن از تریاک نباشد او نیز همیشه این برنامه را به دقت انجام می‌داد و متصدی کار نیز فرد مشخصی بود به محض وقوع حوادث شهریور ۱۳۲۰ رضاخان دیگر آن رضاخان سابق نبود راجع به هر کاری با رده‌های پایین مشورت می‌کرد و کارهای ضد و نقیض انجام می‌داد، در ظرف چند روز وضع ظاهری و جسمانی او به شدت خراب شد به نحوی که چشمگیر بود با سرعت خود را به بندرعباس رسانید و با یک کشتی انگلیسی ایران را ترک کرد در دوران اقامتش در جزیره موریس و ژوهانسبورگ روی به لاغری گذاشت به طوری که پس از یکی دو سال با قدی در حدود یک متر و ۹۶ سانت ، بیش از ۳۵ کیلو وزن نداشت در این دوران با عناوین کامل خطاب به محمدرضا برای او نامه می‌نوشت ولی در محل امضا فقط« رضا »دیده می‌شد محمدرضا همیشه جواب نامه‌هایش را به احترام خاصی می‌نگاشت یک بار از پدرش خواست که خاطرات خود را بنویسد, حاضر نشد محمود جم مدت زیادی نزد او بود, در مراجعت جم به ایران رضاخان برای محمدرضا نامه نوشت و از جم تعریف کرد و سفارش او را نمود جم هم نامه را قاب گرفت و همیشه در اتاقش بود روزی ارنست پرون مقداری خاک ایران را در جعبه‌ای ریخت و نزد او برد از این ژست پرون به حدی خوشش آمد که علی رغم نفرت پیشینش ازاو ، او را به گرمی پذیرفت و گفت تو هر وقت بخواهید می‌توانید نزد من بمانید ولی پرون پس از مدتی تقاضای مراجعت به ایران نمود و بازگشت رضاخان در نامه‌ای به محمد رضا از این حرکت پرون خیلی تعریف کرده بود 👇ادامه دارد .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی قسمت بیست و دوم ✅همسران رضاخان رضا خان قبل از ازدواج با مادر محمدرضا زمانی که واحدش در همدان مستقر بود با زنی ازدواج می‌کند به نام صفیه و از او صاحب یک دختر بود به نام حمد السلطنه که اگر زنده باشد گویا پس از انقلاب در ایران مانده است، رضاخان با این زن همدانی یک سال بیشتر زندگی نکرد و او را طلاق داد همسر بعدی او تاج الملوک مادر محمدرضا بود که خانواده او از مهاجرین بودند و پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان به ایران آمدند بودند پدر او میرپنج (سرتیپ) بود و آن زمان برای رضاخان افتخاری بود که با دختر یک میرپنج ازدواج کرده است ، رضاخان از این زن چهار فرزند داشت شمس محمدرضا و اشرف (دوقلو) و علیرضا رضا شاه در سال ۱۳۰۶ با زنی از خانواده قاجار ازدواج کرد به نام ملکه توران که غلامرضا از اوست این زن را با وجودی که جوان و زیبا و سفید و موبور و بلند قد (برخلاف مادر محمدرضا) و با تربیت و مودب بود پس از یک سال طلاق داد، در همین یک سال همیشه میان مادر محمدرضا و توران به علت حسادت مادر محمدرضا دعوا و جنجال بود ،یکی دو سال بعد با دختری که او هم از خانواده قاجار بود (دختر مجلل الدوله) به نام عصمت ازدواج کرد و از او صاحب چهار پسر و یک دختر شد رضاخان پس از تولد علیرضا شاید از حدود سال ۱۳۰۱ دیگر با مادر محمدرضا رابطه زناشویی نداشت و علت شاید خشونت مادر محمدرضا بود که پس از رسیدن به مقام سلطنت برای رضا تحمل ناپذیر بود ، رضاخان گاهی به اندرون می‌آمد من هم بودم از مادر محمدرضا احوالپرسی می‌کرد و کمی در سالن که مادر محمدرضا نشسته بود، قدم می‌زد ولی نمی‌نشست که زود برود این زن تا زمان انقلاب زنده بود و حدود ۷۸ سال داشت محمدرضا پس از سفر سوئیس روزی به من گفت که پدرم می‌گوید از سن ۳۵ سالگی نسبت به زن بی‌تفاوت بودم این حرف به نظر من صحیح است و او ارتباطات جنسی محدودی داشت ، در زمان کودتا احتمالاً ۴۰ ساله بود و پس از آن شنیده نشد که زنی به عنوان معشوقه داشته باشد و مادر محمدرضا نیز با آن حسادتی که داشت هیچگاه از این بابت گله‌ای نمی‌کرد یا حداقل من نشنیدم در زمانی که تنها زن رضاخان مادر محمدرضا بود اوضاع دربار آرام بود یک سالی که توران همسر رضا شد همیشه جنجال و دعوا بود و پس از آن دسته‌بندی و جنجال بین مادر محمدرضا و عصمت بود رضا هیچ وقت با زن زندگی نمی‌کرد روزهای پنجشنبه ساعت نیم بعد از ظهر نزد عصمت می‌رفت و علت آن را استحمام ایرانی (خزینه و دلاک ) بود که بدان علاقه داشت ، ۵ بچه‌ای که از عصمت پیدا کرد در همین ساعات بود و لاغیر این امر حسادت مادر محمدرضا را به اوج می‌رساند مادر محمدرضا تعدادی زن به عنوان ندیمه داشت که از خانواده ناظر( از خانواده‌های معروف مشهد) بودند اعضای این خانواده به علت اطاعت و حرف شنوی زیاد توانستند نزد محمدرضا و شمس و اشرف بهترین موقعیت را پیدا کنند آنها به دلیل این موقعیت از کوچک‌ترین اسرار خانواده سلطنتی مطلع بود بودند حالا یا این اطلاعات را به جایی می‌دادند یا خیر دانستن آن برای من غیر ممکن بود چون بسیار تودار بودند. 👇 ادامه دارد .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
روضه علی اکبر برگرفته از مقتل لهف چون همه اصحاب به شهادت رسيده و جز اهل بيت امام به جاى نماندند، علىّ بن الحسين عليه السّلام- كه از همه مردم زيباروى تر و از نظر اخلاق از همه نيكوتر بود- از پدرش كسب اجازت كرد و امام وى را رخصت داد. امام نظر نوميدانه اى به فرزند افكند و چشمان مباركش فرو هشت و بگريست. سپس فرمود: (اللّهم اشهد، فقد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلّى اللَّه عليه و آله، و كنّا إذا اشتقنا إلى نبيّك نظرنا إليه) ، «خداوندا! گواه باش، به تحقيق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته كه اشبه الناس از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه عليه و آله مى باشد. هر گاه اشتياق زيارت پيامبرت را مى يافتم او را مى نگريستم». بعد صيحه برآورد و فرمود: «اى پسر سعد خدا رحمت را قطع كند آن گونه كه قطع رحم كردى». على به ميدان شتافته، و جنگ سختى بنمود و جمعى كثير از كفار را روانه دار البوار كرد. و آنگاه به نزد پدر بازگشت و عرض كرد: پدر جان، تشنگى مرا كشته، و سنگينى آهن- سلاح- توان را از من برده، آيا شربت آبى به هم مى رسد؟ حسين بگريست و فرمود: «وا غوثاه اى پسر جانم. از كجا آب بيابم، اندكى مقاتله نما، چقدر نزديك است كه جدّت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله را زيارت كنى و او تو را با جامى سرشار از آب سيراب كند كه بعد از آن هرگز تشنه نگردى». على به ميدان بازگشت و بزرگترين قتال را به راه انداخت، منقذ بن مرّه عبدى بسويش تيرى انداخت كه على را از پاى در آورد، ندا در داد: پدرا، از من به تو سلام باد- خدا حافظ- اين جدّ من است كه به تو سلام مى گويد و مى فرمايد: با شتاب نزد ما آى، وانگه شهقه اى زده زندگى را بدرود فرمود. حسين عليه السّلام آمد تا در كنار بدن مبارك فرزند بايستاد، صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود: (قتل اللَّه قوما قتلوك، ما أجرأهم على اللَّه و على انتهاك حرمة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، على الدّنيا بعدك العفاء) ، «خداوند بكشد قومى را كه تو را كشتند، چه چيز آنها را بر خدا و بر دريدن حرمت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله جرى كرده، بعد از تو تفو بر دنيا». راوى گويد: زينب دخت على عليه السّلام از خيمه بيرون شده و ندا مى داد: اى حبيب من. اى برادرزاده ام و آمد و خود را بر جسد او افكند. حسين عليه السّلام آمد و او را سوى زنان باز گردانيد. پس از آن از اهل بيت امام يكى پس از ديگرى به ميدان شتافته و به شرف شهادت نائل آمدند، امام در آن حال بانگ برآورد: «اى عموزادگانم، اى اهل بيتم! شكيبايى كنيد، صابر باشيد، به خدا از امروز ديگر هوان و خوارى نبينيد.» .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95