🔻 از "کجروایتهای عامدانه" تا "بدفهمیهای سهوی":
بازیسازیِ جریانِ تحریف برای قدرتنشینانِ بیقدرت
1⃣ آنچه که تاکنون از طرح صیانت به گوش مردم رسیده، "روایتِ جریانِ تحریف" از این طرح است، نه "خودِ طرح"! بهجای ارجاع به آمار "موافقت و مخالفت مردم با این طرح"، میزانِ "مواجهۀ مستقیم مردم با این طرح" را بسنجید! آنگاه، "نتیجۀ معکوس" خواهید گرفت!
2⃣ جریانی که منافع سیاسیِ خویش را در مخاطره میدید، پیشدستی کرد و از طریق "روایتسازیِ آغشته به تحریف"، ذهنیّتِ مردم را "دستکاری" نمود! جریان تحریف، دستِ "سازوبرگهای دولتِ ایدئولوژیک" را از پشت بسته! هنوز تجربۀ شومِ "روزنامههای زنجیرهای" را در ذهنیّتپردازیهای وارونه از یاد نبردهاند! میدانند چگونه میتوان از جای "خائن" و "قهرمان" و "ارزش" و "ضدّارزش" را تغییر داد!
3⃣ اضافه کنم: پای "اقتصادِ سیاسی" نیز در میان است! پشتپرده، خبرهاست! آیتالله خامنهای در سخنرانی اخیر خویش گفت: "حرامخوارسازیِ خواص"! درست است: گردش مالیِ حضرات، سر به فلک میکِشد!
4⃣ بهجای منافعِ "جریانِ ما" میگویند "مردم"! در این بازی، همهچیز برساخته است: "روایتهای برساخته"! "مردمِ برساخته"! "ذهنیّتهای برساخته"! "استدلالهای برساخته"! و ... . فقط یک چیز، واقعی است: "سیاست" و "اقتصادِ سیاسی"! یعنی "قدرت" و "ثروت"! و چه دستاویزی بهتر از "مردم" برای سنگاندازی؟! میبینید معرکۀ "اعتباریّات" را؟! به تعبیر آن فیلسوف پُستمدرن، ما با "کپیِ کپیِ کپیِ واقعیّت" روبرو هستیم....
5⃣ نه دولت و نه مجلس، بضاعت معرفتیِ و رسانهای برای دگرگونکردن این "بازیِ روایی" را ندارند و با "سکوت" و "عقبنشینی" و "انفعال" و "وادادگیِ" خویش، در عمل نشان دادند که "مردِ میدانِ روایت" نیستند! قافیه را باخته و از میدان گریختهاند. عُرضۀ اصولگرایی، بیش از این نیست.
6⃣ زین پس، "جریانِ تحریف" با جسارت بیشتری به میدانِ بازی وارد میشود و با "کجروایتهای عامدانه"، مردم را گرفتار "بدفهمیهای سهوی" خواهد کرد! بهعبارتدیگر، برای تصمیمسازی، نیازی به "حضور" در دولت و مجلس نیست، بلکه کافیست مسیر "بازیسازیِ روایی" در جایی بیرون از قدرتِ رسمی در پیش گرفته شود؛ آنگاه، "اصولگرایانِ منفعل"، همان خواهند کرد که "جریانِ تحریف" میخواهد! اینان، "قدرتنشینانِ بیقدرت" هستند....
✍ #مهدی_جمشیدی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔻بازیسازیِ هوشمندانه در برابر ضدّانقلاب:
دفاع از «حربههای دشمنسوز»
مهدی جمشیدی
[1]. باید "ادلّۀ فقهی" را برای حل مسأله به میدان بحث آورد و از "هیجانهای حقیقتستیز" و "سلیقههای بیمبنا" دوری گُزید. داور اختلافها، "شرع" است، نه اکثریّت و نه قدرتنشینان.
[2]. باید مسأله را در "چهارچوب بافتِ عینی" - که فتنه و انقلاب رنگی بود - فهم و تحلیل کرد، نه بهصورت "انتزاعی"؛ چراکه "موضوع" بر "حکم" سایه میافکند.
[3]. باید سازوکارِ "رخنه در سامانۀ جنگِ شناختیِ دشمن" و "ایجاد اختلالِ ساختاریِ معرفتبنیان" در آن را به کار گرفت. دنیای کنونی، دنیای "روایتها" و "برساختهها" و "تصویرها" است و "واقعیّتها"، همچون جزیرههای دورافتاده، متروک شدهاند. دشمن نیز در پی ایجاد "اختلال در دستگاهِ محاسباتیِ ما" است تا ناخواسته و غافلانه، آن کنیم که او میخواهد.
[4]. "جنگِ نرمِ هوشمندانه" یعنی بهکارگیریِ حداکثرِ خدعه (مشروع) بهجای "مواجهۀ مستقیمِ پُرهزینه یا کمبازده". خصوصیّت هوشمندی، یا به دلیل تکیه بر "استفاده از ظرفیّتهای برتر و نامتقارنِ دشمن به نفع خود" است، یا "کنشگریِ در بستر ضعفهای او". در طرّاحی هوشمندانه، ما نمیجنگیم، بلکه دشمن را اسیر ضعفهای خودش میکنیم؛ و اگر بجنگیم، قوّتهای او را به خدمتِ خویش میگماریم.
[5]. این خدعه، معطوف به "نیروهای ضدّانقلابِ معارضِ اصلیِ فضای توئیتر" بوده است، نه "خودیها" یا "مخالفانِ غیرمعارض". این همه قیودِ صریح، محدودکنندۀ "دامنۀ عملیّات" بودهاند، حالآنکه کسانی این "استثناء" را تعمیم میدهند و چنین وانمود میکنند که "رویّۀ غالب و رایج"، اینگونه بوده است.
[6]. این منطق، از قبیل نوعی "رهزنیِ رمز از بیسیمِ دشمن" یا "تشبّه به دشمن برای نفوذ" و یا "تخریبِ روانیِ جبهۀ دشمن" است که در جنگ نظامی، مشروع و مجاز است. ضدّانقلاب، بهواقع در حال "جنگ" با ماست و خدعه، "اصل" و "اساسِ" کنشگریِ رسانهای است؛ چنانکه "جریانِ تحریفِ داخلی" نیز بر همین مدار حرکت میکند.
[7]. همراهی "شبهاصولگرایانِ عملگرا" با منافقانِ قدیم (مجاهدین خلق) و جدید (جریان تحریف)، نشان از "وادادگیِ سیاسی" و "قدرتطلبیِ مشمئزکننده"شان دارد. همیشه در "موقع خطر"، این جماعتِ "حریصِ منصب و مقام"، خوشرقصی کردهاند و خنجری از پشت نشاندهاند. اینان "شبهانقلابیهای رسمی و مؤدب و عاقل" و "تشنۀ قدرت" و "طالب منزلت" هستند و ذلیلانه، "انشای قدرت" را روخوانی میکنند.
[8]. به توصیۀ آیتالله بهجت، در آنجا که درمیمانم و معرفت قطعی برایم حاصل نمیشود، دست به استخاره میزنم. دربارۀ شخص آقای روحالله مؤمننسب نیز که تنها ایشان را یکبار در برنامۀ گفتگوی خویش دیدم، چنین کردم. این آیات بر من عَرضه شدند: وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا (انبیاء: 57-58)؛ و [ابرهیم به قوم خویش گفت:] سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد، قطعاً در كار بتانتان تدبيرى خواهم كرد! پس آنها را جز بزرگترشان را ريز ريز كرد!
مبارک است. خوب نواختید "ضدّانقلابِ خیانتپیشه" را. بیش باد این "حربههای دشمنسوز". ضدّانقلاب بداند که اگر "بزند، میخورد"؛ آن هم از جایی که چندین سال بعد خواهد فهمید. حال که فهمیده، از داغ سوزش است که نعره میزند. بگذار چاک دهانش را بدرد؛ کار از کار گذشته است. احسنت.
✍ #مهدی_جمشیدی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔻آیا «دیکتاتور» اینگونه است؟!
🖋 مهدی جمشیدی
۱. بسیار اندک بودند، امّا میخواستند «وانمود» کنند که فراونند. میخواستند «گروهکهای مجازی» را به «لشکرهای خیابانی» تبدیل کنند. بااینحال، نتوانستند «مردم» را با خود همراه کنند. تصوّر میکردند که «جامعۀ ایران»، چونان «انبار کاه»، فقط محتاج یک «جرقۀ کوچک» است تا شعلهور شود. نهفقط «جرقه»، بلکه «آتشها» برافروختند امّا جامعه نخروشید و با آنها همصدا و همداستان نشد. این اقلیّت محض و مطلق، نعرههای بلند سر دادند، امّا جامعه به راهی رفت و اینان به راهی دیگر. «اقلیّت مطلق» بودند و «اقلیّت مطلق» ماندند. هرچه که دستوپا زدند و هوچیگری و روایتسازی و بازیپردازی کردند، نشد که نشد. و چون ناکام ماندند، در پی جبران برآمدند؛ با «آتش» و «خون» و «دروغ» و «فریب» در خیاباهای فضای مجازی و خیابانهای ایران. و تلختر و سوزانندهتر از همه، روایتهای دروغین بود. و از این جمله، متهمساختن آیتالله خامنهای به «دیکتاتوری».
۲. آیتالله خامنهای چه کرده است که چنین اتهامی را بر او روا داشتند؟! او در هیچ انتخاباتی دخالت نکرده است و همچون یک شهروند عادی، «یک رأی» به صندوق انداخته و سپس نظارهگر کنشگریِ آزادانۀ مردم بوده است. او رأی مردم را «محترم» دانسته است و در منطق حکمرانی، «دخالت مستقیم و جدّی» داده است. او همواره به «مشارکت حداکثریِ مردم در انتخابات»، توصیه کرده است و نتیجه را فرع بر حضور دانسته است. حتّی آنگاه که «گزینههای زاویهدار با او» به قدرت رسیدهاند، منطق مردمسالاری را کنار ننهاده و انتخابات را «ابطال» نکرده است. او در برابر این گزینهها، «کارشکنی» و «سنگاندازی» نکرده و جهتگیریهای شخصیاش را مبنای تعاملاتش قرار نداده است. همۀ تعاملات او بر اساس «اخلاق» و در چهارچوب «قانون» بوده است. آیا «دیکتاتور» اینگونه است؟!
۳. آیتالله خامنهای در وظایف قوا و نهادها دخالت نکرده و از مدیران و کارگزاران، «مترسک بیعمل» و «عروسکهای خیمهشببازی» نساخته است. او به جای «قانون»، به «خود» ارجاع نداده است و در دورۀ حاکمیّت، نظرش جایگزین قانون نشده است. او سلیقه و پسند خود را بر قانون ترجیح نداده است. هرچه که توانسته، کمتروکمتر مداخله کرده و حضور داشته است تا جریان امور، بهصورت طبیعی و در امتداد قانون پیش برود. او نه آشکارا و نه پنهانی، هیچ امری را از «مدار قانون»، خارج نکرده و «بدعت» نساخته است. حکومت ایران در چهارچوب قانون پیش میرود نه خواستههای شخص او. حضور و قدرت و عظمت او، کمترین سایهای بر سرِ قانون نیفکنده است. آیا «دیکتاتور» اینگونه است؟!
۴. آیتالله خامنهای، بسیار بر «فرهنگ» و «سبک زندگی» اصرار میورزد، امّا در پی «تحمیل» و «تحکّم» نبوده است. با اینکه «حاکم» و «در قدرت» است، امّا به زبان «زور» و «اجبار» سخن نگفته و «امر» و «فرمان» صادر نکرده است، بلکه همچون یک «عالِم دینی»، دردها و نگرانیهای فرهنگیاش را شفاف و صمیمانه بازگفته و «استدلال» کرده است. آری، «استدلال»! او برای اصلاح سبک زندگی، «بخشنامههای فاشیستی» صادر نکرده و از «موضع بالا» به جامعه نگاه نکرده است. او همواره خود را «از جامعه» و «در کنار جامعه»، انگاشته است. او «از مردم» بوده است نه «بر مردم». او «تربیت» و «فهم» و «اخلاق» و «گفتگو» و «تبیین» و «گفتمانسازی» را کنار نزده و «تحکّم» و «تحمیل» و «زور» و «خشونت» و «تعدّی» و «جبر» را حاکم نکرده است. زبان او، «زبان استدلال» بوده است؛ همچون تمام گذشتۀ فکریاش. «آیتالله خامنهایِ نظام جمهوری اسلامی»، همان «حجتالاسلام خامنهایِ طرح کلّیِ اندیشۀ اسلامی در قرآن» است؛ با همان حوصلۀ گفتگویی و اهتمام تبیینی و منطق تبلیغی. پس از پنجاه سال، و با وجود صدرنشینی در قدرت سیاسی، حالوهوای او دگرگون نشده است. آیا «دیکتاتور» اینگونه است؟!
۵. عدّهای از یک «اعتراض جزئی»، شعار ساختارشکنانۀ «مرگ بر دیکتاتور» ساختند و در خیابان، حرمت او را شکستند و حریمش را درنوردید، امّا او هیچ واکنشی نشان نداد. نهفقط توپ و تانک به خیابان نیاورد و چوبۀ دار برپا نکرد، بلکه گفت حساب «هیجانزدگانِ بازیخورده» را از «غرضورزانِ بازیساز» جدا کنید و همه را به یک چوب نرانید. او هیچ سخنی در دفاع از خود نگفت و زبان به انتقاد نگشود. او مرز میان «منتقد» و «معارض» را شعار «مرگ بر دیکتاتور» ندانست و خویش را محور و مبنای حقّ معرفی نکرد. آیا «دیکتاتور» اینگونه است؟!
۶. نه، او «دیکتاتور» نیست، او «مقتدرِ مظلوم» است. و مگر حاجقاسم سلیمانی در وصیّتنامهاش، آیتالله خامنهای را «مظلوم» نخواند؟! چه خوندلها که نخورده است در این سالها، و چه دردها و رنجها که پنهان نساخته است در عمق سینهاش ... . از چشمانِ قلمم، اشک میچکد و از حنجرهاش، فریاد برمیآید.
#مهدی_جمشیدی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 #گپی_با_نویسنده
🔰 #مهدی_جمشیدی نویسنده اثر #اندیشه_فرهنگی_آیت_الله_خامنه_ای از تجربه نگارش کتاب خود می گوید...
🔹 در واپسین ساعات سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران این کتاب را بخواهید...
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔴 بخش قابل توجهی از حزب اللهی های ما گرفتار التقاط فکری و جوگیر فضای مجازی شده اند؛ تصور می کنند عقلانیت انقلابی دارند اما در دام افکار لیبرالی افتاده اند؛ با مطهری و مصباح یزدی بیگانه اند و گرفتار ظواهرند.
امثال #مهدی_جمشیدی نباشند، شک نکنید که مذهبی های التقاطی، نظام را از درون نابود خواهند کرد.
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥کانال ما درپیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
🔹دست برتر #مهدی_جمشیدی در مناظره با #بیژن_عبدالکریمی بار دیگر ضعف استدلال و منطق طیف روشنفکر را مشخص کرد!
🔹اما چه کنیم که در مقابل هزاران کلیپ و ... که مستقیم و غیرمستقیم #حجاب را نشانه رفتهاند، جبهه حزبالله #اثر_هنری فاخر تولید نکرده تا گفتمان خود را به تمامی مخاطبان جوان و نوجوان منتقل سازد😔
✍دکتر محسن انبیایی
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥کانال ما درپیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
🗒 «موافقین چهل درصدی» که در انتخابات مشارکت کردند، همانها بودند که با تصمیم اولیهی خودشان، قصد مشارکت داشتند. جامعهی هدف نیروهای «جهاد تبیین» در عرصهی مشارکت حداکثری، «مرددین سی درصدی» بودند، اما نخواستیم یا نتوانستیم آنها را همراه کنیم. نخواستن به کنار، اما چرا نتوانستیم؟! ریشهی مشکل چیست؟!
،،،،،،،،،
🖇 حاشیه:
جهان مجازی ما، «جهان مجازی آنها» نیست. ازاینرو، ما حرفهایمان را برای خودمان تکرار میکنیم! آنها اینجا نیستند! از هر سو که مینگریم به فتنهی شبکههای اجتماعی غربی میرسیم که از ما، یارگیری کرده و میان ما، جدایی واقعی افکنده است. گویا ما یک جامعه نیستیم.
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان میگویند: «هممکانی»، تسهیلگر «هماعتقادی» است. پس تفاوت در «زیستجهان جغرافیایی»، تفاوت در «زیستجهان فرهنگی» را به دنبال دارد. ما و آنها، دچار گسستگی مکانی شدیم. اینستاگرام، «وطن دیگر» است و «هویت دیگر»ی هم میآفریند. تکهتکه شدهایم؛ استعمار با ما چنین کرده.
✍️ویراستی و نکته جالب توجه #مهدی_جمشیدی (پژوهشگر و نویسنده عرصه فرهنگی)
جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥پیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
🗒 نقص در «حجاب» به معنی نقص در «عفت» است، و «عفت زن» و «غیرت مرد»، دو روی یک سکه هستند. پس «زنان کمعفت»، «مردان کمغیرت» دارند. مرد کمغیرت، اجازهی مشاهدهی زیبایی مو و بدن ناموسش را به چشمهای لذتطلب خیابانی میدهد، اما حس شرمساری ندارد! بهراستی، «کمغیرتی مرد» از «کمعفتی زن»، سخیفتر است.
،،،،،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
روشن است مردی که به کشف حجاب ناموسش، راضی نیست و واکنش قاطع نشان میدهد، مصداق سخن نیست. کمغیرتی یا بیغیرتی، بیتفاوتی است؛ درحالی که او از این رفتار ناموسش، رنج میبرد و حس خجلت و سرافکندگی و حتی خشم دارد. اینجاست که باید حاکمیت ورود کند. باید به حال مردی گریست که اینچنین نیست.
✍ویراستی و تعلیقه #مهدی_جمشیدی
(نویسنده و پژوهشگر)
جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥پیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi