eitaa logo
آکادمی جریان
611 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
ارائه دهنده دوره های علمی_اموزشی و برگزار کننده رویداد های فرهنگی و جهادی #روانشناسی #زبان_های_خارجه #ورزشی #علمی #تحصیلی #قرآنی #هنری #فناوری #درآمدزایی برداشت مطالب و دلنوشته ها فقط با ذکر منبع🙏 🍀🌻در جریان باشید🌻🍀 @jaryan_ins
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 🍓 اشک در چشمانش دو دو می زد. دستانم را کشید و به سمت پله ها برد. _طبقه سوم. مرضیه و لاله جلوتر و ما هم پشت سرشان پله ها را بالا رفتیم. تيمور پاهایش را به سختی با خود می کشید و دانه های اشک را مدام از صورتش پاک می کرد. _راضیه برگ گلم، راضیه .... بابایی... به طبقه سوم که رسیدیم پاهایش دیگر توان ایستادن نداشت و پشت در اتاق عمل خَمید. _مرضیه بابا تو که این جا بودی نفهمیدی رآصیه چِش شده؟ مرضیه با نگرانی جلو آمد و کنار پدرش نشست. _فقط گفتن لگنش شکسته ان شالله خوب میشه بابا. به پاهایش کوبید و آرام زمزمه کرد:《 وای! یعنی پای راضیه ام شکسته.》 هر لحظه آرام و قرارم آب می ش. هیچ چیز بی سامانیم را سامان نمی داد جز دیدن راضیه. مرضیه دستان تیمور را گرفت و با دلسوزی گفت:《 بابا حتما قراره برای شما بمونه که الان توی اتاق عمله ان شاالله خوب میشه.》 سرگردان اطرافم را نگاه و به ایستگاه پرستاری رفتم. باورش برایم سخت بود که راضیه پشت آن درها باشد. _ببخشید خانم تروخدا بگین اون کسی که توی این اتاق عمله بچه‌ی منه؟ _بله خانم مگه اسم دختر شما راضیه کشاورز نیست؟ _چرا! ولی خب شما از کجا می شناسیدش؟ _خودش گفته. حس کردم برای دلخوشی ام این حرف را زد. به سمت اتاق عمل برگشتم و در راهرو به نماز ایستادم. دعاهای شفا که روی دیوار بیمارستان بود را چند بار خواندم و ناگهان ...
🦋 🌎 و ناگهان به سمت مرضیه که کنارم نماز حاجت می خوانده بود برگشتم. _شما خودتون راضیه رو دیدین؟ مطمئنین راضیه این تو هست؟ لاله گفت:《 ما راضیه رو ندیدیم.》 _پس از کجا می دونین لگنش شکسته؟ _ما وقتی رسیدیم اینجا اون آقایی که با نگهبانا صحبت می کرد و شما اومدین داخل ما رو هم آورد و این جا و گفت راضیه توی اتاق عمله. بلند شدم از این راهرو یه آن راهرو و از این اتاق به آن اتاقی دیگر تا آن مرد آبی پوش را پیدا کردم. بالای سر مجروحی ایستاده بود. _ببخشید آقا! شما مطمئنین راضیه من اینجاست؟ چهره اش را برگرداند‌ دستانش را باز کرد. _خانم کشاورز مطمئن باشین. من راضیه رو خودم روی همین دستام آوردم اینجا. _حال بچم چطور بود؟ شما که گفتین فقط لگنش شکسته اما حالا هرچی صبر می کنیم از اتاق عمل بیرون نمیاد _نه طوریش نیست. فقط طحالش رو هم برداشتن! _طحالش؟ باز نفهمیدم چه طور خودم را پشت اتاق عمل برسانم. سردرگم کنار تیمور نشستم. _وای راضیه ام! سوختم مریم. سوختم. چه به سرمون اومد. چرا راضیه رو نمی یارن؟ مگه چِش شده؟ راضیه ام چِش شده؟ تیمور می گفت و من بی صدا اشک هایم را راهی چادر می کردم. نمی دانم در آن لحظه ها چقدر به راضیه سخت گذشته بود؟ هم باید درد را حتما می کرد و هم معذب بودن جلوی دیگران را. آخر راضیه حاضر نبود با دبیرش هم به خانه بیاید. همان روزهایی که من منتظر بودم بعد از ورود آقای بهرامی راضیه را هم ببینم. یک روز وقتی نیم ساعت بعد از ورود ایشان راضیه به خانه رسید در اتاق ازش پرسیدم:《 چرا با آقای بهرامی نیومدی؟ اصلا ایشون می دونن تو و مرضیه خواهرین؟》 ادامه دارد....
جز اول⁦http://j.mp/2b8SiNO ☞ صوت جز اول قرآن کریم 🌿🍃 ما رو هم دعا کنید☺️
برام مهمه شما مؤنث هستین يا مذکر . . سلام گفتم که مهم فعالیته این مطالب رو یک دختر یا یک پسر بفرسته برای شما مهمه؟شما که با ما چت نمی کنید آخه داریم مطلب رو به شما ارائه میدیم نه چت ،پس فکر کنم زیاد مهم نباشه جنسیت 🌺🍃
خوب دوستان عزیز می خوایم یک برنامه بریزیم باید از قبل میزاشتم ولی خوب بازم دیر نیست✅🌺
سنگر شهدا قراره توماه مبارک رمضان‌چیکارکنه؟!🧐 1⃣روزمون رو بایک شهید شروع میکنیم طبق روال گذشته بعد نماز صبح دعای عهد بخونیم 2⃣زمان استفاده از گوشی رو کمتر میکنیم 3⃣به پدرومادرمون کمک میکنیم 4⃣هرروز به نیت امیرالمونین ۱۱۰بار ذکر لااله الاالله رومیگیم چرا؟این ذکر با دهان بسته هم گفته میشه انرژی زیاد نمیگیره به رفع تشنگی و رفع عصبانیت هم کمک‌مکنه 5⃣عصر زیارت عاشورا میخونیم باهم 6⃣حواسمون به قرانمونم هست 7⃣از مناجات ها و اذکار غافل نمیشویم☺️تا جایی که بتونم داخل کانال قرار میدم قراره بترکونیم😍😁
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام باقر علیه السلام فرمود: امام باقر عليه السلام فرمود: اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولايت.✨  ↷↷   ♡{@kjsjauuwouy}♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا