👈بله آنچه که باعث این تکرار شود منحصر به موضوع داستانهاست. موضوعات در تمام دنیا مشترکند. همیشه نفرت در برابر عشق می ایستد، خیانت در برابر وفاداری قد علم میکند، ایثار و از خودگذشتگی در مقابل ترس و.... و بسیاری از این موضوعات.
🍀اما آنچه که به موضوعات روح میبخشد و آنها را متمایز از دیگری عرضه می کند، نوع نگاه شماست و زاویه نگاه شما به آن اتفاق.
🪟شما هر پنجره ای را که باز کنید باغ روبروی منزل تان را طور دیگری می بینید. پنجره شرقی منزل بخشی از باغ و یا باغچه را نشانتان میدهد. از پنجره اتاق خواب طبقه بالا طوری دیگری فضای مقابل تان را میبینید. پنجره آشپزخانه، راهرو، پله ها و... هر کدام بخش و زاویه متفاوتی از باغ را نشان تان میدهد.
👓پس نوع نگاه ما به حادثهها، داستان ها را شکل میدهند و اولین سنگ بنای این سازه را در ذهن قرار می دهند.
📚 گشتوگذار در دنیای داستان
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🌨داستانها چگونه شکل میگیرند؟
💫آن جا که رشته ی نازک نور، لرزان، از میان ظلمت خیس شب میگذرد و روی برفها آرام می گیرد، آنجا که به هنگام سنگینی برفها، درختان قد خم میکنند،
آنجا که نگاه جستجوگر دوربین، در سکوت شب یخ میزند... اینها مصالح ارزشمندی است که البته با همت خوب دیدن و خوب شنیدنِ هنرمند شکار می شود و با ذوقی هنری ثبت میشود. این تمام مواد لازم
نیست!!
خیلی وقتها طبیعت اطراف ما مواد خام خلق #داستان را در اختیار ما قرار می دهد. اما آیا همین یک شرط برای خلق اثری داستانی کافیست؟! داستان نیاز به تقابل و تضاد دارد، نقطه ای که در فضای موجود خلل ایجاد کند.
آن جایی که عنصری مقابل دیگر عناصر
یکپارچه داستان بایستد و مقاومت کند
نبرد حاصل، سیر داستان را می سازد.
⛲️مثلا همین تصویر را خوب ببینید!
اینجا همهچیز ساکن و ساکت است. آرام برف میبارد و شب از نیمه گذشته.
اینجا هیچ داستانی نیست و با همین روال، تا صبح هم نخواهد بود.
اما تصور کنید؛
روی برفهای دست نخورده رد پایی تازه جا بگیرد،
یا سایهای بلند قامت روی دیوارهای یخزدهی کوچه بلغزد،
یا صدای جیغ و گریهی کودکی سکوت کوچه را بشکند،
یا ناگهان سفینهای کوچک و مرموز روی برفها سقوط کند،
یا مردی هراسان طول خیابان را بدود و در تاریکی کوچه ناپدید شود، و..... .
⚔اینجا همان تقابل اتفاق افتاده و داستانی در حال شکل گرفتن است.
مهم اینست که شما از کدام پنجره نگاه میکنید.»
📚گشت و گذار در دنیای داستان
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🧗از کجا شروع کنیم؟
🌱از همین جایی که هستید شروع کنید.
نوشتن نقطه شروع مشخصی ندارد.
بیهوده به دنبال آن نگردید.
فرصت نایاب نوشتن هم اکنون است.
یک راهنمایی؟!😉
🪴برای شروع از نوشتن حس و حال تان آغاز کنید. حال دل شما چه میگوید؟
چشمهایتان را ببندید و هرچه پشت پلکهای تان میبینید، بنویسید.
🪴میتوانید از جملهی زیبایی که در کتابی خواندهاید، کمک بگیرید. جمله را رونویسی کنید و ادامه آن را خودتان بنویسید.
حالا سعی کنید آن را گسترش دهید.
🪴یا میتوانید دربارهی آنچه که همیشه دوست داشتید، بنویسید. دربارهی علاقهمندی ها، آرزوهایتان،
دربارهی قصهای که همیشه به آن فکر میکردید و حالا گوشه ذهنتان خوابیده،
دربارهی کتابی که دوست دارید روزی چاپ شود و.... .
📚راههای بسیاری برای نوشتن داستان وجود دارد که میتوانید از آنها کمک بگیرید، مهم اینست که فقط و فقط ترس را کنار بگذارید و شروع کنید.
آنچه مینویسید مهم نیست، مهم اینجاست که 👈✨ «بنویسید.»✨
📚گشت و گذار در دنیای داستان
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
📌در داستان اول خواننده کنجکاو میشود بداند که آن اتفاق چیست، و همین کنجکاوی که فقط در خط اول داستان ایجاد شده، باعث می شود، توصیفات یکدست و ایستای داستان را بخواند تا زودتر متوجه آن اتفاق بشود.
📌در داستان دوم، این تکنیک قویتر اعمال شده و جذابیت شروع داستان برای خواننده بیشتر است.👌
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🪁ایدههای داستانی از کجا میآیند؟
🌱این یک سوال مهم و جذاب است. مبحثی که خیلی از ما همیشه دنبالش هستیم.
و قطعا همهی نویسندهها در طول زندگی حرفهای شان بارها و به شکلهای مختلف آن را تجربه کردهاند.
نویسندهها همیشه بعد از تمام کردن یک داستان، دنبال ایدههای جدید میگردند.
این ایدهها از راهها و منابع متفاوتی به ذهنشان خطور میکند.
اینجا به چند تا از آنها اشاره میکنیم.
🏖سوژهها؛
قبل از آن باید به این بپردازیم که اصولاً ایده چیست؟! و چه تفاوتی با سوژه داره؟!
ایدهها؛ تصاویری هستند که در ذهن ما شکل میگیرند، درست مثل یک عکس یا سکانسی از یک فیلم.
👈این تصاویر در خود داستانی دارند و قابل گسترش دادن هستند.
و سوژهها؛ همان ابزار یا مادهی اولیهی تشکیل دهندهی داستان هستند. بهتر بگویم: مواد خام داستان ما.
اما همین مواد خام در شکلگیری داستان بسیار کمک کننده است.
مثال:
📌نامهای که توسط کودکی داخل ضریح یک امامزاده انداخته میشود.
📌یا لنگه کفشی پاره، کنار دیگر کفشها در یک میهمانی مجلل.
📌یا یک عبارت کوتاه که اسم رمز یک عملیات سری و محرمانه است.
و خیلی چیزهای دیگر...»
☕️ این بحث ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
شنبهی قبل درباره اینکه ایده و سوژه چه چیزهایی هستند، صحبت کردیم و قرار شد این جلسه دربارهی اینکه ایدهها از کجا میآیند صحبت کنیم.
گفتیم اولین و مهمترین منبع تراوش
ایدهها 👇👇
🏖سوژههای بیرونی هستند.
🖼 تصاویر؛ یکی از مهمترین و گویاترین سوژهها برای ایدههای داستانی، تصاویر هستند. بعنوان مثال، این روزها عکس های بسیاری از مقاومت و مظلومیت مردم غزه میبینیم. خیلی از این تصاویر حرف های بسیاری در دل خود دارند که میتوانند جرقهی ایدهی موردنظر را در ذهن بزنند.
🎼صداها؛
خیلی وقتها اصواتی که میشنویم، تصاویری را در ذهن ما شکل میدهند که خود میتواند جرقهی اولیه شروع یک داستان باشد.
بعنوان مثال؛
💡گفتگوی دو نفر پشت تلفن که دربارهی موضوع مهمی حرف میزنند..
💡یا صدای مردی ناآشنا و غریب که بطرز هولناکی در کوچه فریاد میزند..
💡یا صدای ریختن میوههای نورسیده داخل حوض آب وسط حیاط...
«همهی این صداها و تصاویر، در ذهن ما تصویر دارند و گاه حتی، بو، رنگ و حس دارند که اگر با تخیل ما مخلوط شوند، داستانی بینظیر را شکل میدهند.»
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🏝ایدهها از کجا میآیند؟
✨تا الان دوتا از مهمترین منابع تراوش ایدهها رو که صداها و تصاویر بودند، گفتیم.
اما موارد دیگری هم هست که در اخذ ایده تاثیر بسزایی دارد.
مثل:
📚کتابها؛
گاهی اوقات خواندن داستانها باعث ایده گرفتن میشود. چه بسیار از نویسنده هایی که از کتابهای داستانی یکدیگر ایدهی
موردنظر داستان جدید شان را گرفتهاند.
بعضی صحنهها و گفتگوهای داستانی منابع بسیار خوبی برای این منظور هستند.
🎬فیلمها؛
تماشای فیلم بعلت تصاویر بیشمار آن تاثیر زیادی در ذهن ایدهپرداز ما دارد.
🎷🎻موسیقی؛
موزیکهای بیکلام، چون باعث خیالپردازی و تحریک قوهی تخیل فرد میشوند، در رسیدن به ایدههای داستانی موثرند.»
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
📚میگویند معروفترین رماننویسها روزی سه صفحه مینوشتند. این یعنی سالی تقریباً نهصد صفحه و اگر یک حد متوسط را در نظر بگیریم یعنی نوشتن سه رمان در سال...
البته که نوشتن صرف داستان یا رمان به تنهایی کافی نیست... بلکه بازنویسی و اصلاح آن هم لازم است که گاهی مدت زمان بیشتری را صرف میکند.
👈از گفتن این نکته چه قصدی دارم ؟!
من فقط با آن جمله اساسی روزی سه صفحه اش، کار دارم.👌
این یعنی مدیریت زمان برای یک نویسنده.
از نان شب هم واجبتر..🎉
..وقتی یک زمانبندی خاص را برای روزهای متوالی در نظر میگیرید و به آنها متعهد میمانید، احتمال اینکه بعد از یک سال بتوانید روی کامل شدن یک رمان خوب حساب باز کنید زیاد میشود.
👈کافیست دقت کنید، بگردید و زمان های سالم خود را پیدا کنید. آنگاه برای زمان های سالم خود برنامه ریزی کنید و حتما در آن محدوده زمانی، فقط و فقط متنهای داستانی بنویسید.
گاهی بعضی از ساعات روز، زمان شکوفایی خلاقیت شماست و این برای افراد مختلف، فرق میکند.
میتوانید محیط نوشتن را هم بنابر این شرایط تان تنظیم کنید تا تمرکز بیشتری داشته باشید.
اما آنچه در داستان نویس شدن شما، شرط اساسی را دارد، تعهد به نوشتن است.
حتی سه صفحه در روز...!
☕️با ما باشید...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
⛱از کجا بفهمیم که داستان ما، یک داستان خوب و پر کشش هست یا نه؟!
✨برای اینکه به این سوال جواب بدیم، یک برش از یک کتاب رو براتون آوردم.👇
«آرنولد بنت در زمینه انتخاب طرح داستانی، پرسشی را مطرح میکند.
" ملاک خوبی و بدی طرح چیست؟ " و خود به آن اینگونه پاسخ می دهد و می گوید: محک خوبی و بدی طرح، کشش و انتظار داستان است. اگر داستان قدم به قدم پیش رفت و ادامه یافت و انتظار در آن رشد کرد، طرح خوب است و اگر افت کرد، بد.»
این سوال، معیار خوبی برای سنجش داستان ماست. اما....
چطور بفهمیم که داستانی که زاییده ذهن ماست، انتظار و کشش لازم را دارد یا نه؟
اصلا خود نویسنده میتواند این کشش را تشخیص دهد ؟
👈برای این کار دو راه وجود دارد. یکی ساختار بندی داستان است که کاری فنی و تخصصی است.
👈دوم؛ برای یکی از اعضای خانواده یا دوست تان داستان را تعریف کنید.
با شیوهای که میخواهید داستان جلو برود، تعریف کنید. این روش به شما کمک می کند تا میزان غافلگیری های داستانتان را محک بزنید.»
☕️ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
پ.ن:
برش کتاب از هنر داستاننویسی
ابراهیم یونسی- نشر نگاه
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🎯بنظر شما خوب بودن یک داستان به چه چیزی مربوط میشود؟
📚یک داستان نویس تازه کار به طور طبیعی نیروی زیادی را خرج نوشتن میکند. او در شکافته شدن #خلاقیت، هر آن چه در ذهن دارد، بیرون می ریزد. بعد هم ماحصل کارش را همان چیزی میپندارد که باید باشد. اما براستی در چنین روشی بسیاری از عوامل و ویژگی های یک داستان دیده نمیشود. در حقیقت جمع شدن این نسخه که به آن نسخه مقدماتی هم می گویند، به معنی آن است که فقط پنج درصد از کل کار به پایان رسیده است. به تمام کارهایی که پیش از نوشتن نسخه مقدماتی؛ از جمله بسط ایده ها، به وجود آمدن شخصیتها، تعیین ساختار، صحنهها و ... انجام می گیرد، مرحله پیشنویس یا طرح داستانی گفته می شود.
به اعتقاد بعضی اساتید حوزهی نویسندگی،
به طور کلی مراحل نوشتن و ایجاد یک داستان را می توان به شکل زیر تقسیم بندی کرد؛
💫مرحله پیش نویس یا طرح:
شصت و پنج درصد کل کار.
💫مرحله نوشتن نسخه اولیه:
پنج درصد کل کار.
💫مرحله بازنویسی:
سی درصد کل کار.
📗هر چه شما در مرحله پیش نویس بهتر و دقیق تر کار کنید، نوشتن نسخه اولیه برایتان راحت تر خواهد بود.
📘نوشتن طرح کار سختی نیست فقط کافیست صفر تا صد داستان را به زبان خودتان و آنطور که میخواهید نشان دهید، روی کاغذ بیاورید.
📕توجه داشته باشید که طرح مثل یک نقشه راه، مختص شماست نه خواننده، و نسخه اولیه داستان از روی آن نوشته میشود.
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🕰زمان و نقش آن در داستان
✨زمان؛ از عناصر مهمی است که هنگام نوشتن همواره باید به آن دقت کرد. توالی زمانی نقش تعیین کنندهای در جریان اتفاقات و ماجراهای داستان دارد و معمولاً در کنار عنصر دیگری به نام مکان مطرح میشود. این دو عنصر، به یکدیگر وابسته هستند.
✨زمان به چندین شکل مختلف در داستان حضور دارد. از دورهی زمانی و تاریخی که شامل زمان های گذشته و حال و آینده میشود و داستان در آن جاریست گرفته، تا سال و ماه و روز آن و یا فصلهای سال که بازهم در تعیین اتفاقات تاثیرگذار هستند.
البته زمان، دستهبندی های دیگری هم دارد که در هفتههای بعد به آن میپردازیم.
✨ اما نویسندگان برای برهم زدن زمان و توالی حوادث معمولا از سه روش استفاده می کنند:
1. جریان سیال ذهن
2. جابهجایی حوادث و صحنهها
3. بازگشت به عقب
👈برای مثال مارسل پروست در کتاب جستجوی زمان از دست رفته سعی کرده است با استفاده از روش جریان سیال ذهن گذشته و حال را به هم پیوند بزند. استفاده از این شیوه ها نیازمند برنامه ریزی و طراحی منسجم و هدفمند است. اما در کل نویسندگان باید بدانند که زمان چیز قابل انکاری نیست و باید همیشه به آن وفادار بمانند.
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🕰زمان در داستان
«زمان تقویمی»
🔹منظور از زمان تقویمی، همین عبارت های ساده و معمول در داستان هست که اغلب برای توصیف زمان و مکان ماجراها در داستان بکار میبریم.
مثلا:
📌نیمهشب بود که تلفن زنگ زد...
📌ساعت ۱۲ ظهر، قطار راه افتاد...
📌در اولین غروب سرد زمستانی، کلون در را سراسیمه کوبیدند...
👈این عبارتها تا حد زیادی زمان را به ما نشان میدهند. چه اینکه ما مستقیما از ساعت حرف بزنیم مثل عبارت دوم یا مثل عبارت آخر، غیرمستقیم زمان را به خواننده نشان دهیم.
✨نکتهی مهم در این مبحث اینست که، زمان به مختصات جغرافیایی وابسته است.
توصیف غروب یک روز زمستانی در یک منطقه کوهستانی با غروب همان روز در یک منطقه کویری باهم متفاوت است.
و همین زمان، در مکانهای مختلف سبکهای متفاوتی از زندگی ها را برای مردم رقم میزند.»
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🕰زمان در داستان
همانطور که گفتیم، زمان در داستان انواع مختلفی دارد؛ از جمله: تقویمی، کیهانی، حسی و روایت.
اینجا سه مدل آن یعنی تقویمی ( که هفته قبل دربارهی آن گفتیم)، حسی و روایت را معرفی میکنیم. مدل کیهانی چون مورد استفاده در داستانهای علمی تخیلی است، فعلا راجعبه آن صحبت نمیکنیم.
«زمان حسی»
🔹این زمان مختص حالات شخصیت داستان است و با درهم ریختگی مکانی و زمانی در ذهن شخصیت مرور میشود.
🕰حتما تا به حال موقعیتهای شاد و ایام خوشی را تجربه کردهاید که زمان برای شما خیلی زود سپری شده، مثل سفر، بودن در یک جشن کنار اقوام یا دوستان و...
یا برعکس در مواقع سختی، اضطراب و مشابه آن بودهاید که احساس کردید زمان برای شما دیرتر از همیشه میگذرد و بعبارتی زمان کش آمده...
👈همین است! آن چیزی که شخصیت داستان شما از لحاظ زمانی حس میکند.
⏳زمان حسی، واحد ثابتی مثل ساعت و دقیقه و ثانیه ندارد. واحد آن را میتوان با کمک شخصیتها در داستان کش داد و طولانی کرد، هم میتوان گذرا و کوتاه از روی ماجراها عبور داد.
یک نکته؛👇
⏱تفاوت زمان تقویمی با زمان حسی در این است که زمان تقویمی از بیرون بر داستان اعمال میشود ولی زمان حسی اختصاص به شخصیت داستان دارد.
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
🕰زمان در داستان
همانطور که گفتیم، زمان در داستان انواع مختلفی دارد؛ از جمله: تقویمی، کیهانی، حسی و روایت.
اینجا سه مدل آن یعنی تقویمی و حسی ( که هفته قبل دربارهی آن گفتیم) و روایت را معرفی میکنیم. مدل کیهانی چون مورد استفاده در داستانهای علمی تخیلی است، فعلا راجعبه آن صحبت نمیکنیم.
«زمان روایت»
به طور کلی، انتخاب زمان روایت دو نوع دارد:
📌یک مدل آن به داستان سنتی یا کلاسیک مربوط میشود که در آن امکان استفاده از زمان تقویمی بیشتر است.
📌نوع دیگر آن به داستان مدرن ارتباط پیدا میکند که در این حالت، چون محور، شخصیت و حالات درونی اوست، زمان داستان بیشتر حسی است.
⏳انتخاب زمانی که مناسب با روایت داستان باشد باید با دقت صورت پذیرد چراکه هر انتخابی امکانات و محدودیتهایی را برای روایت ایجاد میکند و نویسنده میبایست با تعیین اولویت خود در روایت و با توجه به سایر مصالح داستانی، زمان روایت داستان را انتخاب کند.
بهطور مثال استفاده از زمان گذشته در حالت ساده و استمراری یا گذشتهی دور حال و هوای داستان را متفاوت میکند. اگر ماجرایی را در شکل گذشتهی ساده بیاوریم شاید بخواهیم نتیجه بگیریم و این حس را القاء کنیم که موضوعی در گذشته بود و تمام شد اما وقتی گذشته استمراری را انتخاب میکنیم بر ادامه دار بودن ماجرایی که رخ داده و حسی که بر جای گذاشته توجه میکنیم.»
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
☂نماد در داستان
👈یک جملهی معروف دربارهی نماد هست با این مضمون:
«نماد روح داستان است و نويسنده بايد در داستان روح بدمد!»
البته این دوره، مثل ادبیات قدیم اروپا دیگر نمادگرایی رواج ندارد و صحنه به صحنهی داستانها لبریز از نماد نیستند.
خوانندهی امروزی هم دیگر رغبتی برای کشفهای بیش از اندازه و متعدد آنها را ندارد.
اما، داشتن یک یا دو نماد در داستان، خالی از لطف نیست و باعث جذابیت و رمزآلود شدن آن میشود.
پس، اولین ویژگی نمادها؛ ایجاد رمز و حسی معماگونه است تا خواننده ترغیب شود برای کشف این رمز ادامه داستان را بخواند.
برای مثال، حتما داستان شازده کوچولو را خواندهاید. آن تک گل رزِ روی سیاره و آن روباه کوچک، هردو یک نماد هستند.
روباه؛ نماد دوستی و گل رز، نماد زیبایی.
یا مثلا وجود یک ساعت شنی در گوشهای از صحنه یک داستان، اهمیت زمان را نشان میدهد و میتواند در ایجاد حس دلهره یا عجله داشتن شخصیت، کمک فراوانی به نویسنده کند.
در هفتههای آینده، با نماد و روح داستان، ویژگی ها و انواع نمادها بازهم صحبت میکنیم.
☕️ ادامه دارد...
✍ انصاری زاده
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱