eitaa logo
جواد قلی یان امیری
325 دنبال‌کننده
251 عکس
240 ویدیو
1 فایل
﷽ «‏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» تنها کانال رسمی بنده . سخنران و مدرس حوزه علمیه و دانشگاه. مبلغ امور دینی.♥️🍃 هماهنگی جلسات 👇🏻 09394338906 @haj_adil
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 روزی واعظی به مردمش می گفت: ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. جوان ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه، دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت... روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد. چون به رودخانه رسیدند، جوان "دعا" گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت... جوان گفت: "ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن!" واعظ، آهی کشید و گفت: حق، همان است که تو می گویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
با نگاه اول اتومبیلی را می بینید. حال تصویر را بزرگنمایی کنید شگفت انگیز خواهد شد. به چشم خود نیز نمی‌توان اعتماد کرد پس در مورد دیگران قضاوت نکنیم خطای دید انسانها بالاست ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 در کتاب ناسخ التواریخ آمده است، بهرام گور را پرسیدند سیاست از که آموختی ؟گفت: از چوپانی. گفت روزی در شکار رفتم، چوپانی دیدم که سگی را به دار آویخته است و سگان دیگر از ترس مجازات رفیق شان زوزه می کشند. پرسیدم چرا چنین خشونت می کنی؟ گفت : روزی دیدم هر روز از تعداد گله کم می شود، گمانم نمی رسید با وجود این سگ قدرتمندی که در گله دارم ، گرگی جرات نزدیک شدن به گله من را داشته باشد. روزی ماده گرگی دیدم که به گله می زند و این سگ من کاری ندارد. مدتی منتظر ایستادم دیدم با آن ماده گرگ نزدیکی می کند و گرفتار شهوت شده است. با این که در گله من تعدادی ماده سگ بود ولی این سگ من حرام بر زیر زبانش مزه کرده بود. با پدرم مشورت کردم، پدرم گفت: آن سگ گرفتار شهوت است و هرگز به او نمی توانی اعتماد کنی. او را حلق آویز کن تا هم خودش را نجات دهی هم گله را و هم دیگر سگ ها را تا عبرت بگیرند. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 داستان فرعون به پایان رسید با آب داستان نمرود به پایان رسید با یک پشه داستان قارون به پایان رسید با اندوه داستان ابرهه به پایان رسید با سنگ داستان هیتلر با خودکشی به پایان رسید خدا داستانهای دروغین را با ساده ترین چیزها تمام میکند به زودی شاهد پایان داستان آنها خواهیم بود 🇮🇷🇵🇸 ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند 1⃣باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد . 2⃣رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود . 3⃣آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 اگر 100 مورچه سیاه و 100 مورچه قرمز را در یک شیشه بریزید، هیچ اتفاقی نمی‌‌افتد. اما اگر شیشه را تکان دهید، مورچه ها شروع به کشتن یکدیگر می‌کنند. مورچه‌ های قرمز معتقدند سیاه دشمن است، در حالی که سیاهان معتقدند قرمز دشمن است. اما دشمن واقعی کسی است که شیشه را تکان داده است. در جامعه ما هم همینطور است. قبل از شروع مبارزه با یکدیگر، باید از خود بپرسیم: چه کسی شیشه را تکان داد؟ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 بدان تو براى آخرت آفريده شدى، نه دنيا، براى رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنيا، كه هر لحظه ممكن است از دنيا كوچ كنى، و به آخرت در آيى. و تو شكار مرگى هستى كه فرار كننده آن نجاتى ندارد، و هر كه را بجويد به آن مى‏ رسد، و سرانجام او را مى ‏گيرد. پس، از مرگ بترس نكند زمانى سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را تباه كرده ‏اى. نهج_البلاغه فرازي از نامه ٣١ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 دانشمندی سوار کشتی شد، نزد ناخدا رفت و گفت: آیا چیزی از علم ریاضی می دانی؟ ناخدا: نه چیز زیادی نمی دانم. دانشمند: پس نیمی از عمرت را از دست داده ای. بار دیگر پرسید: آیا چیزی از علم صرف و نحو می دانی؟ ناخدا: بهیچ عنوان. دانشمند: پس نیمی دیگر از عمرت را نیز از دست داده ای. در بین راه کشتی در طوفان گرفتار شد. ناخدا گفت: آیا شنا کردن بلدی؟ دانشمند: نه، بهیچ عنوان. ناخدا گفت: پس کل عمرت را از دست داده ای، کشتی در حال غرق شدن است. دانستن علم به تنهایی کافی نیست، گاهی لازم است از تجربه خود بخوبی استفاده کنیم. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 از خدا پرسید: «خوشبختی را کجا می‌توان یافت؟» خدا گفت: «آن را در خواسته‌هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.» با خود فکر کرد و فکر کرد: «اگر خانه‌ای بزرگ داشتم بی‌گمان خوشبخت بودم.» خداوند به او داد. «اگر پول فراوان داشتم یقیناً خوشبخت‌ترین مردم بودم.» خداوند به او داد. اگر... اگر... و اگر... اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود. از خدا پرسید: «حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.» خداوند گفت: «باز هم بخواه.» گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.» خدا گفت: «بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.» او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می‌نشیند و نگاه‌های سرشار از سپاس به او لذت می‌بخشد. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا خوشبختی اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران.» ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 همه ى ما یك عذرخواهى به احساس خود بدهكاریم. زمانى كه براى نگه داشتن آدمهاى اشتباه پافشارى كردیم! آن زمان كه دروغ شنیدیم و سكوت كردیم، جایى كه باید میرفتیم اما ایستادیم! از هیچ و پوچ رویا ساختیم و ذوق كردیم! براى فرار از حقیقت لج كردیم و لج كردیم و لج كردیم..... خاموش كن فانوس وابستگى ات را... گاهى چه اصرار بیهوده ایست اثبات دوست داشتنمان به آدمها! معرفتهاى بیجایمان. مهربانى هاى الكى مان. تلاشهاى بى مورد براى حفظ رابطه هامان. وقتى براى بعضی آدم هاى امروزى خوبى و بدى یكسان است...! ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 سعی کن کسی که تو را می بیند، آرزو کند مثل تو باشد. از ایمان سخن نگو! بگذار از نوری که بر چهره داری ، آن را احساس کند. از عقیده برایش نگو! بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد. از عبادت برایش نگو! بگذار آن را جلوی چشمش ببیند . از اخلاق برایش نگو ! بگذار آن را از طریق مشاهده ی تو بپذیرد . از تعهد برایش نگو ! بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند ! " الگوی زیبایی برای دیگران باش" ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
آزمایش_شیعیان امام صادق(ع) فرمود: شيعيان ما را به سه چيز آزمايش كنيد: ۱_ به اوقات نماز كه چگونه آن را محافظت می كنند، ۲_ اسرار ما- اهل بيت(ع)- كه چگونه نزد دشمن آنها را حفظ می كنند، ۳_ و به اموالشان كه آيا نسبت به برادران دينى خود در آن مواسات دارند؟ 📚شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص193 ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan