eitaa logo
جواد قلی یان امیری
327 دنبال‌کننده
251 عکس
240 ویدیو
1 فایل
﷽ «‏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» تنها کانال رسمی بنده . سخنران و مدرس حوزه علمیه و دانشگاه. مبلغ امور دینی.♥️🍃 هماهنگی جلسات 👇🏻 09394338906 @haj_adil
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت: که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید! میرزای شیرازی در پاسخ به ناصرالدین شاه نوشت:  بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود! ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخوای ع را ببینی اگر عاشق دیدار امام زمان هستی و امکان دیدار حضرت را نداری به این توصیه عمل کن که مساوی با دیدار امام زمان است. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 در کتاب زادالعارفین آمده است: شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت، برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست. اندکی بعد، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت. شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد و رنگ رخسارش پرید و صیحه ای زد و غش کرد. چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید. شیخ گفت: گوسفندان تو عقل ندارند اما می دانند که تو خیر آنها را می خواهی با شنیدن صدای تو ، سریع اطاعت کردند و از بیراهه برگشتند. من که انسانم و عاقل ولی حرف و امر خالق خود را که به نفع من فرموده است ، گوش نمی دهم. کاش به اندازه این گوسفندان ، من از خدای خود می ترسیدم و امر و نهی او را گوش می دادم. ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 يادمان باشد؛ محبت، تجارت پاياپای نيست! چرتکه نیندازيم که من چه کردم و در مقابل تو چه کردی! بی شمار محبت کنيم، حتی اگر به هردليلی کفه ی ترازوی ديگران سبکتر بود... اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به رفتاردیگران باشد، این دیگر خوبی نیست؛ بلکه معامله است...! ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan 』 ‎
🌸🍃🌸🍃 پسری به خواستگاری دختری رفت خانواده دختر از او پرسیدند:وضع مالی شما چطور است ؟پسر جواب داد :عالیست به او گفتند:تحصیلاتتان به کجا رسیده؟جواب داد ؛تحصیلات عالیه داریم پرسیدند :موقعیت خانوادگی تان چطور است ؟گفت نظیر ندارد به او گفتند :شغل شما چیست ؟جواب داد ؛از کار کردن بی نیازم ولی به کار تجارت مشغولم، از پسر پرسیدند که شهرت شما در شهر و محل تولدتان چگونه است ؟در جواب گفت :به خوشی خلقی معروفم. عروس و پدر مادر از این همه سجایای اخلاقی به حیرت افتاده بودند و قند توی دلشان آب می شد مخصوصا مادر عروس در نهایت شادمانی گفت:آقا با این همه صفات و اخلاق پسندیده آیا عیبی هم دارد؟ مادر پسر جواب داد :فقط یک عیب کوچک دارد و آن هم این است که خیلی دروغ می گوید ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan 』 ‎
🌸🍃🌸🍃 خدایا کمکم کن تا رد نور تو را در پیشامدها و راه‌ها در همه مسیرها، در روزها و شب‌ها باز شناسم و پی‌گیرم و از آن، منحرف نشوم و ظلمت را هرگز، به جای نور نگیرم و کمکم کن تا در همه سختی‌ها، در همه رنج‌ها دستان لرزان خود را از دست‌های گرم و گشاده ات بیرون نکشم دست‌های پر قدرت تو دستان لرزان مرا رها نکند حتی اگر زمین بلرزد و خورشید تاریک شود و آسمان در هم بپیچد ... شبتون آرام... ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
هدایت شده از  جواد قلی یان امیری
🌸🍃🌸🍃 سم الله الرحمن الرحیم جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc 30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. التماس دعا ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطاف پذیر نیست؛ با این حال برای حل کردن سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد! نرمی بر سختی غلبه می کند و لطافت بر خشونت. همه این را می‌دانند، ولی کمتر کسی به آن عمل می کند! انسان، نرم و لطیف زاده می‌شود و به هنگام مرگ، خشک و سخت می‌شود. گیاهان هنگامی که سر از خاک بیرون می‌آورند، نرم و انعطاف پذیرند و به هنگام مرگ، خشک و شکننده؛ پس هر که سخت و خشک است، مرگش نزدیک شده و هرکه نرم و انعطاف‌پذیر، سرشار از زندگی است. آرام زندگی کن! هرگز با طبیعت یا همنوعان خود ستیزه مکن و گزند را با مهربانی تلافی کن. ‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 فقيرى وارسته و آزاده در گوشه اى نشسته بود. پادشاهى از كنار او گذشت. آن فقير، در برابر شاه برنخاست و به او اعتنا نكرد. پادشاه به خاطر غرور و شوكت سلطنت، از آن شخص رنجيده خاطر شد و گفت: اين گروه خرقه پوشان همچون جانوران بى معرفتند كه از آدميت بى بهره مى باشند. وزير نزديك فقير آمد و گفت: اى جوانمرد! سلطان روى زمين از كنار تو گذر كرد، چرا به او احترام نكردى و شرط ادب را در برابرش بجا نياوردى؟ درویش تنها گفت: به شاه بگو از كسى توقع خدمت و احترام داشته باش که از تو توقع نعمت دارد. وانگهى شاهان براى نگهبانى ملت هستند، ولى ملت براى اطاعت از شاهان نيستند. پادشه پاسبان درويش است گرچه رامِش به فر دولت اوست (1) گوسپند از براى چوپان نيست بلكه چوپان براى خدمت اوست يكى امروز كامران بينى ديگرى را دل از مجاهده ريش (2) روزكى چند باش تا بخورد خاک مغزِ سرِ خيال انديش فرق شاهى و بندگى برخاست چون قضاى نوشته آمد پيش (3) گر كسى خاك مرده باز كند ننمايد توانگر و درويش سخن آن درویش مورد پسند شاه قرار گرفت، به او گفت: حاجتى از من بخواه تا برآورده كنم. در پاسخ گفت: حاجتم اين است كه بار ديگر مرا زحمت ندهى. شاه گفت: مرا نصيحت كن. گفت: درياب كنون كه نعمتت هست به دست كين دولت و ملک مى رود دست به دست (1) رامش: آرامش و آسایش (2) مجاهده: رنج و مشقت (3) فرا رسیدن مرگ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan 』 ‎
🌸🍃🌸🍃 ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد. حضرت پرسيد علت چيست؟ ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتي را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي. اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 رفتم خونه پدر سه تا شهید . احوالپرسی کردم . گفتم کجا وضو بگیرم ؟ گفتش که دو سه تا پله باید بری پایین ، رفتم وضو گرفتم برگشتم دیدم پیرمرد حوله آورده . گفت : حوله آوردم دست و صورتت رو خشک کنی. گفتم : حدیث داریم اگر وضو گرفتید [جای وضو رو] خشک نکنید ، ثوابش سی برابره ! پدر سه تا شهید جواب داد : حدیث نداریم که اگر یه پیرمرد با درد پا برات حوله آورد خیطش نکنی؟! گفتم : من "علم" دین دارم ، "فهم" دین ندارم... ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 بزرگترین تراژدی زندگی اینه که خیلی زود پیر میشیم و خیلی دیر عاقل!!! هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور !!! حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبى دردى دارد، فقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضى ها آن را در چشمانشان پنهان ميكنند، و بعضى ها در لبخندشان!!! ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan