🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
غمگین نباشید ...
چرا که خوشبختی میتواند
از درونِ تلخترین روزهای زندگی شما
زاده شود. . . .
باورکن در تقدیر هر انسانی معجزهای
از طرف خدا تعیین شده
که قطعاً در زندگی
در زمان مناسب نمایان خواهد شد....!
یک شخص خاص ...
یک اتفاق خاص ...
یا یک موهبت خاص ...
منتظر اعجاز خدا در زندگیات باش
بدون ذره ای تردید ...
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
روزی مردی ، حضرت عیسی را دید که به جانب کوهی می گریزد. با تعجب به دنبال او دوید و گفت که در پی تو کسی نیست از چه این چنین شتابان گشته ای؟
عیسای مسیح آن قدر عجله داشت که پاسخ او را نداد. مرد که اکنون کنجکاو تر شده بود عقب عیسی رفت تا یک دو میدان آن طرف تر به عیسای مریم رسید و گفت از بهر رضای حق، لحظه ای بایست و بگو از چه می گریزی؟
حضرت عیسی
گفت: از احمق گريزانم برو
می رهانم خویش را بندم مشو
مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟
روح الله گفت: چرا من هستم.
مرد پرسید: مگر تو نبودی که در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟ پس هرچه خواهی می کنی ای روح پاک!
حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند قسم و به صفات پاک او که جهان در عشقش جامه و گریبان دریده سوگند می خورم که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت!
مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟
گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلا ست... ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد.
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خون ها که ریخت
اندک اندک، آب را دزدد هوا
وین چنین دزدد هم احمق از شما
گرمی ات را دزدد و سردی دهد
همچو آن کو زیرِ کون سنگی نهد.
#مثنوی_معنوی
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
#تلنگر
#تفاوت_سکه_و_ایده
تفاوت سکه و ايده در اين است که اگر من يک سکه و شما نيز يک سکه داشته باشيد و سکه هايمان را با هم جابجا کنيم، باز هر کدام از ما يک سکه خواهيم داشت.
اما اگر شما يک ايده و من يک ايده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنيم، هر کدام دارای دو ايده خواهيم بود.
جهان و محيط اطرافمان مدام در حال تغيير است.
بيشتر از توجه به سكه هاي ديگران، به ايده ها و افكارشان توجه كن !
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ...
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد .
پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم
ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ
ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ .
ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم ...
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا
نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم ...
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
نبخشیدن باعث
کوچک شدن افق نگاهت
و پرشدن فضای ذهنت
از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری
می بخشی چون
به اندازه کافی قوی هستی
که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند…
بخشیدن
هدیه ای است که تو به خودت میدهی…
به خاطر بسپار که آدم های ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند…
بخشیدن خصلت آدم های قوی است …
بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست …
فقط قدرتمندها می بخشند…
پس قوی بودن را انتخاب کن!!
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
#طنز
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سخره بگیرد
به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت:البته که هست
مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بگو
بهلول جواب داد:
دو چیز ما شبیه یکدیگر است،
یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است
و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ...
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
#تلنگر
بعضی آدم ها
سعی می کنند حقارتشان را با تحقیرِ دیگران بپوشانند ...
توهین می کنند ، افترا می زنند ، و برچسب های زننده می چسبانند ...
با این آدم هایِ "بی فکر" کاری نداشته باشید ...
این ها اگر قدرتِ تفکر داشتند که بی شعوریشان را جار نمی زدند!!
هر آدمِ عاقلی می داند که هیچ کس روی صفت و رفتاری متمرکز نمی شود مگر این که آن را به میزانِ زیاد در درونِ خودش داشته باشد...
آدم هایِ سالم ، برای خودشان و دیگران ، ارزش قائلند ...
آدم هایِ سالم، توهین نمی کنند !!!
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
یکی از شاگردان شیخ بهایی نزد استاد خود رفت و از یکی دیگر از شاگردان او شکایت کرد که بهخاطر بداخلاقی او توان دیدن او را ندارم. نمیخواهم هرگز در مکتب کنار او باشم.
شیخ گفت: سعی کن او را با تمام صفات بدش تحمل کنی.
شاگردش گفت نمیتوانم.
شیخ گفت: برو ایمان و علم خود را بالا ببر. هر اندازه ایمان و معرفت و علم انسان زیاد شود، راحتتر میتواند انسانهای نادان را تحمل کند. علم، نوری است که اگر در قلب خود روشن کنی، جاهلان را خواهی شناخت و هرگز با جاهلان جاهلانه رفتار نخواهی کرد تا دردسری برای خود درست کنی.
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
#خدا_کافی_است
دست به دامن خدا که میشم، چیزی آهسته درون من به صدا در میاد؛
نترس...
از باختن تا ساختنِ دوباره، فاصلهای نیست
إنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس،۸۲)
فرمان نافذ او چنان است که چون اراده کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلافاصله موجود خواهد شد.
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
✍انسان با سه چیز مغرور میشود.
۱_نام بزرگ
۲_خانه مقبول
۳_لباس مقبول
اما افسوس که بعد از مرگ
۱_نامش مرحوم
۲_خانه اش قبر
۳_ لباس اش کفن
بر چرخ فلک مناز که کمر شکن است
بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیر زمین شاه و گدا یک رقم است
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃
داستان کوتاه و پندآموز
✍مراسم عروسی بود پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد پیشش آمد و گفت:
سلام استاد آیا منو میشناسید.
معلم بازنشسته جواب داد:
خیر عزیزم فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. و داماد ضمن معرفی خود گفت:
چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید
🔸یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که شما ساعت را از جیبم بیرون میآورید و جلوی دیگر معلمین و دانشآموزان آبرویم را میبرید،
🔹ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد و شما آبروی من را نبردید.
استاد گفت :
🔸باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست ...
چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم.
💥تربیت و حکمت معلمان، دانشآموزان را بزرگ مینماید.
درود بفرستیم به همه معلم هایي كه با روش درست و آموزش صحيح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان مي كارند و هم تخم پاكي و انسانيت و جوانمردي را.
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
داستان تربیتی واقعی
✍معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند.
معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند.
🔹روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود.
بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
🔸معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند.
دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
🔹آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
♡ʝσiŋ🌱↷
『 @javad_gholiyan 』