eitaa logo
جواد قلی یان امیری
327 دنبال‌کننده
251 عکس
240 ویدیو
1 فایل
﷽ «‏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» تنها کانال رسمی بنده . سخنران و مدرس حوزه علمیه و دانشگاه. مبلغ امور دینی.♥️🍃 هماهنگی جلسات 👇🏻 09394338906 @haj_adil
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 گاهی وقتها فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی، گاهی وقتها فقط زندگی کن... یاد قولهایی که به خودت دادی نباش، یه وقتهایی شرمنده خودت نباش، تقصیر تو نیست تو تلاشتو کردی اما نشد... یه وقتهایی جواب خودتو نده هر چی پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد یه وقتهایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن...از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها...از باد...باران از همه لذت ببر. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 امام صادق(عليه السلام)فرمود: عالمى به نزد عابدى آمد. به او گفت: نمازت چگونه است؟ عابد (از روى غرور و ناز) گفت: آيا مثل منى ، از نمازش سؤال مى شود؟ من از فلان زمان (از ساليان دراز) عبادت خدا مى كرده ام. عالم گفت: گريه تو چگونه است؟ باز (مغرورانه) گفت: چنان گريه مى كنم كه اشك هايم جارى مى شود. عالم به او گفت: اگر بخندى و از اعمالت ترسان باشى برتر از اين است كه گريه كنى در حالى كه به اعمال خود مغرورى، زيرا شخصى كه از اعمال خود مغرور و مسرور است چيزى از اعمالش به سوى قرب خدا بالا نمى رود. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 کسی نزد نبی مکرم (ص) اسلام آمد و گفت: من عمل نیک خود را پنهان می کنم و دوست ندارم کسی بداند. اما این عمل نیک من گاهی آشکار می شود و من شاد می شوم، آیا ریاکارم؟ حضرت فرمودند: هرگز ریاکار نیستید. شما را دو پاداش است یکی پاداش مخفی کردن عمل نیک و دوم پاداش علنی شدن آن. بدان مخفی شدن دست توست و آشکار کردن دست خدا. کار نیک مانند بذر نیکی است که در هر خاکی اگر پنهان کنی، به لطف خدا با رحمتش ، از زیر خاک جوانه می زند. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 آنقدرقوی باشید که هیچ چیز ذهنتان را بهم نریزد در هرگفتگویی کلامی ازسلامتی، شادی و ثروت بر زبان بیاورید. توانایی دوستان را به آنها یادآور شوید. نیمه روشن هر چیز را بنگرید. به بهترین، فکر؛ برای بهترین، کار؛ و بهترین را بخواهید. مشتاق موفقیت دیگران باشید. اشتباهات گذشته را فراموش کنید. به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید. برای ناراحتی، صبور؛ برای ترس، قوی باشید و دربرابر خشم متین وصبور باشید. بهترین باشید و به دنیا بگویید که بهترین هستید. ‌‎ ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 در بيمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خيلي متفاوت است . به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند و به يك كسي فقط سوپ مي دهند و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است . پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي . اين كارها روي حساب و حكمت است. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 در روز قیامت از انسان سوال می‌کنند که مال خود را از چه راهی کسب و در چه راهی هزینه کردی؟ حسنات و نیکی‌های او را جمع می‌کنند، اما مال حرام همه نیکی‌های او را از بین می‌برد. چون اکثر نیکی‌ها با مال است. زن و فرزندان او را در روز قیامت، نگه می‌دارند تا حساب‌رسی کنند. اهل و عیال و فرزندان او بر او آویزان می‌شوند و به خدا شکایت می‌کنند که خدایا حق ما را از او بگیر! ما غافل و نادان بودیم او که می‌دانست نباید کسب حرام می‌کرد و به ما می‌داد که می‌خوردیم. ما را به آتش او مسوزان. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 شاگردی از بهلول پرسید: خوف خدا چیست؟ گفت: خوف مانند تازیانه‌ای است که باید هر درشکه چی در دست بگیرد. اما باید مواظب باشد اگر تازیانه را زیاد بزند، اسب از ترس راه نمی‌رود. خوف زیاد نیز انسان را از زندگی طبیعی بازمی‌دارد. اگرهم تازیانه نباشد باز هم اسب از تنبلی راه نمی‌رود. نبود خوف، انسان را آزاد می‌گذارد و به امید بخشش خدا هر گناهی می‌کند. پس خوف از خدا هم باید متعادل باشد. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 ...هرازگاهی خودت را هَرَس کن... شاخه های اضافیت را بچین... پای تمام شاخه بریده هایت بایست.. باغبانی کن خودت را... خاطرات بدت را... سَبُک کن فکرت را... ریاضیدان باش... حساب و کتاب کن... خوبیهای زندگیت را جمع کن... آدمهای بدِ زندگیت را کم کن... همه چیز خوب می شود... قول.میدهم.. خوب ..خوب.... ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 سال ها قبل، مردی سوار بر اسب به تعدادی سرباز برخورد که می کوشیدند کنده ی بزرگ درختی را از جایش بکنند و موفق نمی شدند. سر جوخه ای نیز به آن سربازان که تقلا می کردند، می نگریست. سوار از سرجوخه پرسید که « چرا به آن ها کمک نمی کنی؟» سرجوخه جواب داد:« من فرمانده هستم و باید فقط دستور بدهم.» سوار پیاده شد و به کمک سربازان شتافت. با کمک او درخت از جایش کنده شد. مرد بلافاصله بر اسبش سوار شد و به سوی سرجوخه رفت و گفت:” دفعه ی دیگر که سربازانت به کمک نیاز داشتند، برای فرمانده کل پیغام بفرست.» بعد از این که مرد آنجا را ترک کرد، سرجوخه و افرادش متوجه شدند که ان سوار، فرمانده کل قوا،بوده است. نکته: تواضع و فروتنی پایه ی هر نوع پرهیزگاری و نشانه ی بزرگی است. تواضع و فروتنی صادقانه، جاذبه دارد؛ اما فروتنی دروغین دافعه دارد. ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan 』 ‎
🌸🍃🌸🍃 خیلی ها که عاشق کشورشان هستند دوست دارند فرصتی خاص پیش بیاید و نشان دهند که تا چه اندازه حاضرند برای سرزمین مادری شان با تمام وجود قدم بردارند. من به شما پیشنهاد می کنم منتظر رخ دادن هیچ اتفاق بزرگی نباشید. خاموش کردن یک لامپ اضافه، بستن شیر آبی که چکه می کند، بوق نزدن در جایی که نیاز نیست، خاموش کردن تلویزیون وقتی نگاهش نمی کنید ، نریختن آشغال در طبیعت و کنار جاده ها و ... هر کدام از این ها گامی کوچک اما موثر است. فقط تصور کنید هر روز هر ایرانی یک گام کوچک و هوشمندانه بردارد آن وقت روزی 80 میلیون کار خوب خواهیم داشت. هشتاد میلیون قدم برای سرزمین مان ایران. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. بهلول گفت: بدان وقتی گناه می‌کنی، یا نمی‌بینی که خدا تو را می‌بیند، پس کافری. یا می‌بینی که تو را می‌بیند و گناه می‌کنی، پس او را نشناخته‌ای و او را نزد خود حقیر و کوچک می‌شماری. پس بدان شهادت به الله‌اکبر، زمانی واقعی است که گناه نمی‌کنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب می‌نشیند و دست از پا خطا نمی‌کند. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan
🌸🍃🌸🍃 خواندن این مطلب برای کسانی که ترس شدیدی از مرگ دارند، توصیه نمی‌شود. طبق قرآن آیه 93 انعام و 50 انفال، انسان‌های ظالم در غمرات و سختی‌ها٬ جان‌ می‌دهند و فرشتگان بر صورت و پشت آن‌ها سیلی می‌زنند. پیرزنی بود که از نزدیک می‌شناختم، هرچند اهل نماز و روزه بود ولی دوبهم‌زن بود. هر شب پسرش را بر علیه عروسش تحریک می‌کرد و به دستانِ بزن پسرش می‌سپرد. حتی در شب‌های زمستانی، پسرش، عروس را برای تنبیه‌کردن در هوای سرد به حیاط خانه می‌فرستاد و عروسِ غریب که از شهر دیگری آمده بود، چنان باحیا بود که زبان به شکایت نزد کسی از همسایگان نمی‌گشود. تمامی اهلِ کوچه از دستِ پیرزن در آرامش نبودند، و حتی به زنی پاک‌دامن هم تهمت بی‌عفتی زده‌بود. شبی که این پیرزن جان می‌داد، حقیر آن‌جا بودم، الله‌اکبر کبیرا کبیرا حقا حقا، می‌گفت: پیراهن مرا در بیاورید از آتش می‌سوزم. چشمانش را به طرز وحشتناکی به پنجره دوخته بود. خوابش نمی‌برد، چون عزراییل را دیده بود و توبه‌اش مقبول نمی‌افتاد، چرا که چاره‌ای جز توبه نداشت. جایگاه برزخ و جهنم برزخی را نشانش داده بودند. خواب نداشت و گاهی چشمانش را که می‌بست، بعد از چند دقیقه از خواب ظاهری، به طرز وحشتناکی می‌پرید و چشمانش از حدقه بیرون می‌زد. به دخترش می‌گفت: دست مرا محکم بگیر، نگذار مرا ببرند من نمی‌روم. دخترش می‌گفت: مادرم نترس کسی نیست، با انگشت به پرده اشاره می‌کرد و می‌گفت: پشت پرده ایستاده‌اند، آن‌جا هستند مگر نمی‌بینی دو نفر هستند، خیلی قدرتمندند از آن‌ها باید خواهش کنی، با زور و تهدید ازشون نخواه که منو نبرن. از صدای درب وحشت می‌کرد و هر غریبه‌ای می‌دید، گمان می‌کرد راننده آمبولانس است. درب خانه را زدند عروسش آمد. وقتی عروسِ خود را دید، خدا را گواه می‌گیرم، زبانش را نگذاشتند برای حلالیت باز کند من شاهد بودم که از پشتِ پرده کسی را می‌دید و وحشتناک می‌ترسید و بدون اجازه او می‌ترسید کاری کند. چون زمانِ توبه گذشته بود. تنها کاری که می‌توانست برای نشان‌دادن پشیمانی و حلالیت انجام دهد، این بود که برخاست و نشست و محکم با دو دست بر سرش می‌کوبید و گریه می‌کرد، زبانش بسته بود و گویی فقط به چشم‌هایش اجازه داده بودند سخن بگوید. التماس در چشمانش موج می‌زد. به پای عروس خود افتاد و همان لحظه جان داد. برای دفنِ این زن، قبرستان رفتیم. تا آخوند شروع به خواندن نماز کرد، صدای عرعر الاغی همه جا را فرا گرفت. (می‌دانیم الاغ وقتی شیطان را می‌بیند عرعر می‌کند و خدا آن را بدترین صدا نامیده است و خروس زمانی‌که فرشته را می‌بیند بانگ می‌زند.) مردم به زور خنده خود را نگه داشته بودند. نماز تمام شد، صدای الاغ خوابید. بعد از چند دقیقه که جنازه به پای قبر رسید، باز صدای عرعر الاغ بلند شد و حقیر یقین کردم که این صدا با مرگ این پیرزن بی‌ارتباط نیست. ‎♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @javad_gholiyan