eitaa logo
✨سردارسلیمانی✨جوادجبله 🇮🇷
168 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
8 فایل
》جهادتبیین جهادتبیین جهادتبیین》 لینک دعوت↘️↘️↘️ https://eitaa.com/javadjabaleh110135 خادم کانال↘️↘️↘️ @javad146
مشاهده در ایتا
دانلود
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خواب عجیب سید حسن نصرالله در سال ۱۹۷۷ که محقق شد و ان شالله بقیه اش هم به زودی محقق خواهد شد 🔹سید اینجا فارسی از رویایی که می‌بیند حرف میزند چقدر زیبا تعریف میکند و چقدر زیبا از پیش بینی شوکه کننده ای که وقتی جوان بوده برایش گفته اند، میگوید و چقدر دقیق تا به اینجای کار هرچه سید در آن رویا در جوانی دیده بوده محقق شده است 🔹ان شالله بقیه اش هم محقق شود.... بعید است با این ده دقیقه حیرت نکنید و اشک نریزید 💔 🌹🌹🌹🌹🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸روحیه رهبر انقلاب در روز تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته‌ که آن را روایت کرده است: داغون بودم،‌ خسته و کلافه ... ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچ‌وقت حتی در خواب هم باور نمی‌کردم خبر شهادت سید را بشنوم. ۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوش‌سیما می نگریستم و با خود می‌گفتم: خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعه‌هایی که می‌گویند سید زنده است، راست باشد! ولی دنیا به کام من ‌نچرخید. قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد. چند روز پیش گفتند: روز یک‌شنبه ۵ اسفند، تو و مسعود ده‌نمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا. خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. می‌توانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم. هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا می‌دیدم‌ که می‌گریم و بغض چندماهه می‌گشایم! صبح یک‌شنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید. (درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغرب‌وعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفت‌وگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!) جمعی شاید حدود صدنفر که خانواده‌هایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بی‌توجه به همه،‌ میان صفوف می‌دوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی می‌آوردند. اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایسان اقامه شد.‌ همه‌ش با خودم می‌گفتم: - حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار. نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حال‌واحوال با حاضرین. به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتاب‌های اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونه‌هایی را که فرستادی، دیدم. آقا، نگاهی محبت‌آمیز به من انداخت ‌و با لبخندی زیبا فرمود: - باز که چاق شدی ... و زدیم زیر خنده. مانده‌ام با این شکم ورقُلُمبیده چی‌کار کنم. کاشکی می‌شد قبل از دیدار، پیچ‌هایش را باز کنم و گوشه‌ای پنهان کنم‌ که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده‌ نشوم! رو در رو که شدم با آقا،‌ چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند: - شما چطورید؟ چیکار می‌کنید؟ همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بی‌بازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند. سر دلم باز شد. بغضم داشت می‌ترکید. شروع کردم به نالیدن: - آقا، خسته‌ام، حالم خوب نیست، دارم کم‌ میارم ... آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعحب گفت: - چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ... نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این‌ آرامش قلب شما را به من هم بدهد ... - همه چیز خوبه و همه ‌کارها به روال خودش دارد پیش می‌رود. امیدت به خدا باشد ... می‌خندید و می‌خندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم ‌و ناخواسته می‌گفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را‌ به من هم عطا کند ... واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگی‌ام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب می‌کردم،‌ همچون‌خورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد. دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم‌ که این ‌نعمت الهی بر سرمان‌ می‌تابد. حمید داودآبادی/ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳
زمان: حجم: 265K
ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم یا امام رضا♥️
آوازه‌ی کرامتتون همه‌جا پیچیده مثل عطر حرمتون مثل شوق زیارتتون برای همینه که تو این روزها هرکسی یه طوری زائر شما میشه یکی میاد نزدیکِ نزدیک یکی از هم دور یه جوری سلام میده تاامسال هم اسمش بین زائرای شما ثبت شه السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🕊🕌
«نذار یه غم، هزارتا نعمت رو از یادت ببره.»🌱
@ostad_shojaeسوپر قدرت «توکل» (1).mp3
زمان: حجم: 12.52M
توکل دقیقاً چه شکلیه ؟ آیا مراتب داره ؟ من آدم متوکّلی هستم یا نه ؟ نمره توکل من چنده؟ چجوری توکلم رو بیشتر کنم؟ هر کس که، به نام خدا، به یاد خدا و برای خدا، زندگی کرد... آخرش می‌شود... سپهبد شهید ╭🌷⃟🕊 ┅────────┅╮ @javadjabaleh110135
✨سردارسلیمانی✨جوادجبله 🇮🇷
بخاطر حاج قاسم این صوت رو بشنوید ان شاءالله حالتون عوض بشه
• برای قاسم سلیمانی شدن، نصرالله شدن نیازه صرفا شعار دادن که ما قاسم سلیمانی هستیم به کار آقا نمیاد کسی که میخواد قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله باشه، باید مثل اونا هم داشته باشه باید بشنویم و تمرین کنیم و یاد بگیریم...
آبان گذشته با همین قطار رفتیم مشهد نفری 1/300، و حالا در عرض پنج ماه همون قطار رسیده به 2/100 یه امام رضا میذارید برای مردم بمونه؟ تو سخنرانیش نهج البلاغه و قرآن میخونه ولی مثل... کشور رو مدیریت میکنه @pourabbas_ir
🔹 🔸 اهمیت نماز بعضی‌ها با خدا می‌کنند. مثلاً از کنار مسجد رد می‌شود. دارد اذان می‌گوید. در واقع خدا دارد صدایش می‌کند، اما پشت می‌کند. می‌گوید کار دارم! شهید رجایی می‌گفت: به نگویید دارم به کار بگویید وقت نماز است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حدیثی فرمودند: به من سلام نکنید. پرسیدند: یهود امت شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی که صدای اذان و اقامه را می‌شنوند اما در حاضر نمی‌شوند. در ظاهر مسلمان است اما روز قیامت می‌بیند در کنار مسیحی‌ها یا یهودی‌ها قرار گرفته است. ┄┅═✧❁❁••••❁❁✧═┅┄ آیت الله ✳️🌹🌹🌹🌹🌹