⭕️ اعتمادِعمومی، بازیچه نیست!
♦️روحانی امروز در جلسه ستاد اقتصادی دولت گفته: شوک ایجاد شده در بازار ارز موقت و گذرا بوده و ریشه و دلیل بنیادی اقتصادی ندارد و باید تعادل به بازار ارز برگردد.
🔹از دلار ۳۲۰۰ تا مرز ۲۰ هزار تومان، میگن حبابه و موقتیه؛ یِکَّم میاد پایین، بیشتر میره بالا!
👈مسئولینِ لیبرال؛ لطفا با اعتمادِ عمومی بازی نکنید...
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
⭕️ پاسخِ #مردم به جناب پرزیدنت!
♦️وقتی ایشون از موقتی بودن قیمت ارز میگن و ما معتقدیم که نباید با افکار عمومی بازی بشه...
👈 در تصویر بالا، بخشی از نظرات مردم را بخوانید👆
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
✖️دو قاشق پرت و پلا گویی را بریزید داخل دو لیوان التماس توجه و التماس دیده شدن؛
میشود #سلبریتی../علیرضا گرائی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥇رتبه اول ایران در عدالت آموزشی دختران و پسران
📈 براساس آمارهای منتشر شده توسط #بانک_جهانی درباره شاخص برابری جنسیت (GPI)، ایران رتبه نخست دنیا در برقراری عدالت آموزشی و تحصیلی است.
✍️ سید علی موسوی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
نقش رئیس جمهور روحانی در کشته شدن کودکان یمنی
بله جناب روحانی، خداوند جای حق نشسته است.
آیا رسیدن به توافق با دشمنان خدا آن هم به قیمت خالی کردن پشت مردم مسلمان و مظلوم یمن! ارزش به جان خریدن قهر و غضب الهی را داشت؟
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز دختر جا داره یادی کنیم از #دخترمظلوم وزیر آموزش و پرورش که مظلومیتش دل ۸۰ میلیون ایرانی رو کباب کرد!!!
آخرش فقط :)))
"محمد نصوحی"
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مرگ قاضی منصوری با خشونت همراه بوده است
🔹دادستانی بخارست نتیجه نهایی کالبدشکافی غلامرضا منصوری را اعلام کرد.
🔹براساس این گزارش، مرگ وی با خشونت و با شتابزدگی بوده است./ میزان
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
⭕️مهمترین دلیل چرخش ناگهانی موضع ترامپ در قبال ونزوئلا چیست؟
🔹«نیکلاس مادورو» رئیس جمهور ونزوئلا اعلام کرده آماده است با ترامپ ملاقات کند. ترامپ نیز گفته نظرش درباره گوایدو رئیس جمهور خودخوانده ونزوئلا تغییر کرده و درباره ملاقات با مادورو مخالفتی ندارد.
🔹آنچه از این تغییر موضع ناگهانی ترامپ بر میآید احساس نگرانی جدی آمریکا از آینده نفوذ خود در آمریکای لاتین است.
🔹پس از کودتای آمریکایی سال گذشته در ونزوئلا و تحریمهای شدید علیه این کشور، ایران با حمایت از ونزوئلا باعث شد زنگ خطری جدی برای آمریکا در آمریکای لاتین به صدا درآید.
🔹پس از موفقیت ایران در انتقال سوخت به ونزوئلا، این پیام مهم به دنیا مخابره شد که ایران نه تنها در منطقه خود که فراتر از آن بازیگری موثر و فعال است.
🔹نگرانی ترامپ بیش از هر چیز به این دلیل است که ایران برخلاف میل آمریکا نه تنها در جهان منزوی نشده که ضمن تثبیت جایگاه خود در منطقه، با اتخاذ راهبرد «مقاومت فعال» توانسته است عمق نفوذ استراتژیک خود را در دنیا گسترش دهد.
"رزنانس"
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔶 تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسی لیاقت ۷۰۰ سکه که نه! ۷۰۰۰ سکه داشت، اما رضایت امامش را به لبخند دشمن نفروخت!
✍ عاقبت معامله با خدا و عاقبت معامله با کدخدا
فاعتبروا یا أولی الألباب
روحت شاد #سردار_دلها
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔴 اثبات یک حقیقت تلخ
چهار سال پیش وقتی یکی از علما در دیدار تعدادی از نمایندگان مجلس از واژه "دیاثت سیاسی" استفاده نمودند ، حتی برخی مخالفان برجام هم تعجب کردند و در هضم این حقیقت تلخ عاجز ماندند.
اما پس از آنکه آمریکای وحشی ، شبانه به صورت دزدانه و ناجوانمردانه ، سردار غیور و شجاع ما را مظلومانه به شهادت رساندند و باز هم برخی سیاسیون غربزده از مذاکره با قاتلین سردار سخن به میان آوردند ، دیگر فهم و باور آن عبارت حکیمانه چندان سخت نیست...
#دیوث_سیاسی
✍"قاسم اکبری"
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
📚 #تنها_میان_داعش ✍🏻 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_سی_دوم 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بس
📚 #تنها_میان_داعش
✍🏻 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_سی_سوم
💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
💠 با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد....
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📚 #تنها_میان_داعش
✍🏻 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_سی_چهارم
💠 چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد.
هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از #غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانهاش میلرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد.
میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون #غیرت در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!»
💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امانت سپردی؟ بهخدا فقط یه قدم مونده بود...»
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، #داعشیها داشتن فرار میکردن و نمیخواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!»
💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!»
و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!»
💠 و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که #عاشقانه نجوا کردم :«عباس برامون یه #نارنجک اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!»
میدیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لالههای #دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد.
💠 رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از #فرماندهان بودند که همه با عجله به سمتشان میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند.
با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید.
💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای #نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم میداد که نقش غم از قلبم رفت.
پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیهای دور گردنش و بیدریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و میبوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت.
💠 ظاهراً دریای #آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!»
ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرماندهای سینه سپر کرد :«#حاج_قاسم بود!»
💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم #آمرلی در همه روزهای #محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمندهها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش میخندد...
#ادامه_دارد....
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
امروز خبر آمد که رییس موساد به طور محرمانه دیشب به عراق سفر کرده است...
دیشب اگر خاطرتان باشد مجاهدان عراقی قسمت نظامی فرودگاه بغداد را مورد اصابت راکت قرار دادند....
نتیجه: مقاومت عراق با این اقدام این پیام را داد که هم میدانستیم رییس موساد آمده، هم اگر میخواستیم او را میزدیم..
💬امین نیکدل
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
★وجدان که بیدار باشه
آدم راحت سرشو میذاره #می_خوابه ...
حتی اگر توپ و گلوله💥 بخواد از خواب بپروندش ...
#خـوابی چنین میانه ی میدانم آرزوست
#شهید_احسان_فتحی
#شبتون_شهدایی🌙
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
گوینـد بوی پیرهنت می رسد ولی
ما مانده ایم و وعده خوبان ،
نیامدی ......
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
امام حسن(ع):
✅کسی که در دلش هوایی جز رضایت خدا نگذرد، من ضمانت میکنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
📗بحارالانوار ج۲۵ ص۳۵۱
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
صبح یعـــــنی
بوسه برقلب خدا
صبح یعـــــنی
عاشقی باکبریا
صبح یعـــــنی
نور یعنی زندگی
ابتدای پاکی و
جود و ســـــخا
سلام دوستان خوبم✋
صبح زیباتون بخیر🌸
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💌 تنها چیزی که دل انسان را پیر میکند
#پیام_معنوی
#استاد_پناهیان
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مداحی آنلاین - چگونه هدایت یابیم؟ - حجت الاسلام رفیعی.mp3
2.76M
♨️چگونه هدایت یابیم؟
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #رفیعی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔶 هدیه ازدواج اینجوری باید باشه 😘💚
#ازدواج #زن #شوهر #هدیه #هدیه_ازدواج #پدر #مادر #امام_حسین #ظلم #خدا #زنان #اسلام #مسلمان #آخوند #طلبه #ملا #علما #زندگی #زندگی_علما #خوشبختی #آیت_الله_فاطمی_نیا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──