eitaa logo
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
19.9هزار ویدیو
102 فایل
امام خامنه ای: شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم هستید. ارتباط با ادمین و انتقادات و پیشنهادات👇 https://eitaa.com/Sun_man313 🕪مسئول تبادلات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴در روزهای گذشته بی‌بی‌سی تمام سعی خود را کرد تا با القای وجود نژادپرستی در ایران، مردم ایران را به خیابان‌ها بکشاند و باز هم ایران را تبدیل به صحنه آشوب کند. شاید برایتان جالب باشد که اعضای یک بنیاد به اصطلاح خیریه در ایران نیز موازی با بی‌بی‌سی در حال اجرای این عملیات بوده‌اند! 💬amirsalehi 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
°|آسمانِ‌فُرُودگاهِ‌بَغداد‌~id @mola113.mp3
زمان: حجم: 7.6M
+🔊آسمانِ‌فُرُودگاهِ‌بَغداد‌؛😭💔•~ http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
2.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏رئیسی ۱۹خرداد: مفسدان اقتصادی که متواری شدند از چنگ عدالت گریزی نخواهند داشت! سخنگوی قوه قضائیه ۲۴ خرداد: غلامرضا منصوری در رومانی دستگیر شد! باور می‌کنید از وعده تا عمل فقط ۵ روز طول کشید! 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
4.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مقام معظم رهبری: ♦️ما مامور هستیم که در دنیا کارها را محکم و ماندگار انجام دهیم... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📸کاریکاتور| افزایش سرسام آور قیمت برنج/ثروت دلال‌ها از سفره‌های خالی 🔹 بالارفتن قیمت‌ها ابتدا از برنج وارداتی که عمدتا از ‏کشورهای شبه قاره هند به ایران صادر می‌شوند، شروع شد و در ادامه به محصول دسترنج شالیکار ‏ایرانی رسید. 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 دیدار سوزناک پدر با بچه‌ها😭 📍پیکر شهید مدافع حرم پس از 4 سال بازگشته و روز چهارشنبه همزمان با سالگرد شهادت امام صادق علیه السلام، تشییع خواهد شد 📍این مراسم ساعت ۹ صبح جنب دانشگاه هوایی شهید ستاری واقع در مهرآباد جنوبی برپا خواهد شد. 🌐انتشار این کلیپ و خبر با 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔴‏پسری که یک شبه، مرد شده‌... حواسش هم به تابوت پدر هست، هم مواظب خواهر... -در حاشیه مراسم وداع با پیکر شهید جواد اللّه‌ کرم 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مواجهه دو صفحه‌ی یک برتر جریان‌های لیبرال و انقلابی با در گذشت مرحوم : سازندگی با کاریکاتوری نسبتاً خشن، چشمانی ریز و تنگ، ابروهای درهم و تیترِ «پاییز پدرسالار»... وطن امروز با عکسی دوست داشتنی، آغوش باز، نگاه به بالا و تیترِ «به نام پدر»... 💬 محمدعلیوم 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فرمودند اگر این دولت نبود وضع صدبرابر از این خراب‌تر میشد!یعنی خرابتر از خنده های بعد گرانی بنزین؟گردنهای کج بعد از فضاحت برجام؟پراید ۱۰۰میلیونی؟جهش آسانسوری قیمتها؟ زمان انتخابات گذشته، الان وقت شمردن جوجه هاست.سایه ساختگی ترس از دیگری را سر مردم بردارید پاسخگوی عملکردتان باشید. "معصومه نصیری" 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔴چه کسی پاسخگوی وضعیت بغرنج لباس و پوشش و حجاب زنان در جامعه است؟ ‌نمیدونم چرا هیچ کسی پاسخگوی وضعیت لباس و پوشش مناسب خانمها نیست؟! من که اخرین مانتویی که خریدم دو سال پیش بود اونم چون حراج کارهای دو سال پیشش رو زده بود!! :| دخترخاله م با اینکه خیلی محجبه نیست، دیروز ساعتها دنبال مانتوی مناسب گشت و آخر هم دست خالی برگشت خونه! 🔗 حنانه علوی 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_شانزدهم 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با
📚 📝 نویسنده : ❤️ 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست همه تن و بدن‌مان می‌لرزید. اما عمو اجازه تسلیم شدن نمی‌داد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رخت‌خواب‌ها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!» 💠 چهارچوب فلزی پنجره‌های خانه مدام از موج می‌لرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم. آخرین نفر زن‌عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکش‌های انفجار بهتون نمی‌خوره!» 💠 اما من می‌دانستم این کمد آخرین عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش‌های قلب را در قفسه سینه‌ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر می‌شد؟ 💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما کند. دلواپسی زن‌عمو هم از دریای دلشوره عمو آب می‌خورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای بخونیم!» در فشار وحشت و حملات بی‌امان داعشی‌ها، کلمات دعا یادمان نمی‌آمد و با هرآنچه به خاطرمان می‌رسید از (علیهم‌السلام) تمنا می‌کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه می‌لرزد. 💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفس‌مان را در سینه حبس کرد. نمی‌فهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره‌های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه‌اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا می‌کرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگنده‌ها شمال شهر رو بمبارون می‌کنن!» 💠 داعش که هواپیما نداشت و نمی‌دانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتش‌بازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل اینهمه ترس و وحشت، جان‌مان را گرفته و باز از همه سخت‌تر گریه‌های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش می‌کرد و من می‌دیدم برادرزاده‌ام چطور دست و پا می‌زند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. 💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمی‌دانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان می‌داد و مظلومانه گریه می‌کرد و خدا به اشک او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت‌زده نگاهش می‌کرد و من با زبان جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. 💠 ما مثل دور عباس می‌چرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل می‌سوخت. یوسف را به سینه‌اش چسباند و می‌دید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلی‌کوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟» 💠 عباس همانطور که یوسف را می‌بویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمی‌دونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح کردیم، دیگه تانک‌هاشون پیدا بود که نزدیک شهر می‌شدن.» از تصور حمله‌ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانک‌ها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه‌ها میگفتن بودن، بعضی‌هام می‌گفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچه‌ها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برق‌ها تموم نشده می‌تونیم گوشی‌هامون رو شارژ کنیم!» 💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لب‌های خشکم به خنده باز شد به جوانان شهر، در همه خانه‌ها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباط‌مان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بی‌پاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!» 💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد. نمی‌دانست از اینکه صدایم را می‌شنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بی‌خبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!».. ... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──