eitaa logo
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
102 فایل
امام خامنه ای: شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم هستید. ارتباط با ادمین و انتقادات و پیشنهادات👇 https://eitaa.com/Sun_man313 🕪مسئول تبادلات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k
مشاهده در ایتا
دانلود
💥در بيمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خيلي متفاوت است . به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند و به يك كسي فقط سوپ مي دهند و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است . 🌟 پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي ... اين كارها روي حساب و حكمت است... 🌷️خدایا به داده و نداده ات شکر... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔴قوت قلب تیم ملی سعید عزت‌اللهی درباره پیام امام خامنه‌ای: این پیام و پیام قبلی ایشان باعث خوشحالی ماشد و اینکه رهبر انقلاب بازی‌های مارا نگاه و دنبال می‌کنند انگیزه بیشتری به ما می‌دهند 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔴روش مملکت داری روحانی روحانی از اوضاع پس و پیش! 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔴رهبر انقلاب:قوه قضاییه باید مظهر عدالت و پناهگاه ملت باشد/ قاضی متخلف و خیانت‌کار را به مردم معرفی کنید 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
⏪ جنایت؟ تو از جنایت فقط یه اسم شنیدی تو نبودی ببینی که یه زمانی منافق‌جماعت تو کردستان، سر جنسیت جنین شرط می‌بست، شکم زن حامله رو پاره میکرد و بچه رو بیرون می‌کشید تا معلوم شه کی شرط رو برده منافق؟ تو از منافق فقط یه اسم شنیدی... 💬 پریچهر ⏪ معلوم نیست حرف زدن از استیضاح یا عدم کفایت دولت به نفع کسی باشد؛ سقوط دولت یا انتخابات زود هنگام همان آب گل‌آلودی است که لاشخورها منتظر آن نشسته‌اند. اکنون وقت معرکه‌گیری سیاسی نیست. این دولت استخوان در گلو را باید کمک کرد تا از خرابی‌هایش آوار برداری کند. 💬 وحید یامین پور ⏪ اتو به بدنشان می‌چسباندند تا بوی سوختگی همه جا را پر کند با ریختن آب جوش پوستشان راپخته و از بدن جدا میکردند پوست سر را با موها و دندان‌هارا با انبردست می کندند با چاقو گوش ها را می‌بریدند ودر اخر هم اعدام با سیانور ‌ نمونه ای ازجنایات منافقین علیه مردم بی گناه 💬 £ħ§åñ ⏪ مریم رجوی که دهه ۶۰ صدها بازاری بی گناه رو بجرم دفاع از نظام بشهادت رسوند حالا بفکر بازاریهای تهران افتاده وبراشون اشک تمساح می ریزه 💬 Faryadehemmat 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔺 به جای اینکه از مردم بخواهید طلا و ارز خود را وارد بازار کنند، بروید سراغ آن دو نفرها! 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔴یک زن و چند همسر! وقتی در تفکرات پوسیده یک سازمان تروریستی، رهبر آن گروه می تواند به همه زن ها دسترسی داشته باشد! #هزارجلادهزاراشرف #بی_وطن 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🔴روحانی: تولید کنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی بدانند؛ تعهد می کنیم مواد اولیه را با ارز رسمی تامین کنیم روحانی در نشست هم‌اندیشی مدیران ارشد دولت: 🔺ملت ایران در برابر متجاوز و زورگو، هرگز سر خم نکرده و نمی کند. 🔺اگر درست حرکت و قانع کننده صحبت کنیم؛ مردم بزرگترین حامی ما خواهند بود. 🔺تولید کنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی بدانند؛ تعهد می کنیم مواد اولیه را با ارز رسمی تامین کنیم، دولت تمام قد در کنار بازار است. 🔺تحرک در تولید را آغاز کنید، دولت متعهد به حمایت است. 🔺حاضرم در برابر تمام مخالفین و منتقدین خم شوم و دست آنها را برای اتحاد و همکاری ببوسم. —------ 🔺الان که فصل تابستان است و از مردم می‌خواهیم که در آب و برق صرفه‌جویی کنند باید خود ما هم صرفه‌جویی کنیم. همه وزرا باید مصرف آب و برق زیرمجموعه خود را کنترل کنند. 🔺باید راه صرفه‌جویی را پیدا کنیم. ما یک ساعت به کار موظفمان داوطلبانه اضافه کنیم. اگر ما این کار را کردیم مردم پشت سر ما هستند. 🔺من می‌خواهم که هم خدمات را بالا ببریم و هم آنها را ساده‌تر کنیم. اگر قرار است خدمات گران شود نباید بیش از تورم گران شود. 🔺خواهش می‌کنم همه هنرمندان، فرهیختگان، مراجع اجتماعی و ورزشکاران برای حمایت بیایند. 🔺امروز روزی نیست که به دنبال حاشیه‌سازی باشیم. از مردم کمک بگیرید اما به حاشیه‌های کنار و گوشه جواب ندهید. آنچه به نفع اقتصاد مردم است حتما پاسخ بدهید اما از برخی حرف‌هایی که در فضای مجازی مطرح می‌شود، نرنجید. 🔺اما اگر کسی می‌خواهد افکار مردم را مشوش کند سریع پاسخ بدهید. روابط عمومی‌ها سریع پاسخ بدهند. —------ 🔺نمی شود سال ۹۷ سفرهای خارجی ما با سال ۹۶ و ۹۵ یکی باشد. 🔺اگر سفر هیئت ۵ نفره می رفتیم باید تبدیل به ۲ نفره شود. 🔺باید از خودمان صرفه‌جویی را شروع کنیم تا مردم حمایت کنند. 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
@mohamadrezahadadpour 🖊#کف_خیابون 94 وقتی به هوش اومدم، روی تخت بیمارستان بودم... خیلی ازم خون رفته
@mohamadrezahadadpour 🖊 95 عبداللهی بالاخره جواب داد... با حالت دسپاچگی گفت: «دارن میبرنش... دارن میبرنش... ندا خورد زمین... هیچیش نیست... کسی با یه زمین خوردن ساده و معمولی ازش اینقدر خون نمیریزه... دو نفر بالای سرش بودند ... همون دو نفر دارن سوارش میکنن... دو نفر هم فیلم برداری میکردن... الان دارن سوار ماشینش میکنن...» گفتم: «عبداللهی لطفا آروم باش... با بچه های تقاطع کارگر هماهنگی میکنم... ماشینشون چیه؟ چند نفر سوار شدند؟!» فورا گفت: «یه پیکان سفید... یه راننده... دو نفری که سوارش کردند... ندا... جمعا چهار نفر...» گفتم: «باشه... آروم باش لطفا... میتونی یه زحمتی بکشی؟!» گفت: «بفرمایید... برم دنبالش؟!» گفتم: «نه... وقتی کسی در سطح ندای جاسوس آموزش دیده، وسط خیابون میخوره زمین و دو نفر هم میگی دوربین دستشون بوده، مشخصه که میخوان یه فتنه تازه برای نظام درست کنند! هر جا هستی یه کم از جمعیت فاصله بگیر تا بهت بگم!» یک دقیقه طول کشید... صداش معلوم بود که هنوز نتونسته روی هیجان و ترسش غلبه کنه... البته ترس که نه... چون اگر میترسید، تا چند قدمی یه جاسوس وحشی آموزش دیده نمیرفت... گفت: «بفرمایید قربان! شرایطم بد نیست!» گفتم: «احتمالا ندا کارش تمومه... دیگه مصرفی نداره که جلوی دوربین خودشون زمین میخوره و میگیرن دور و برش! هر چند به بچه های موقعیت کارگر جنوبی گفتم پیگیری کنند... شما فقط یه زحمتی برام بکش! من یکی از اون کسانی که دوربین داشتن و فیلم میگرفتن را میخوام! مفهومه؟!» گفت: «دوربینو میخواید یا صاحب دوربینو؟!» گفتم: «اگر هردوش باشه بهتره! فقط لطفا با حفظ احتیاط کامل!» به شجاعت و جسارتش پی نبرده بودم...کلا نظرم دربارش عوض شد ... گفت: «تلاشمو میکنم... اما اینجا جوش دست اوناست... منو لطفا با یکی از بچه های خودمون لینک کنید تا به محض شکارش، تحویلش بدم!» گفتم: «اون حله... الان جمعیتو میکشونن به طرف موقعیت خسروی... پلن 6... منتظر باش...» هماهنگ کردم... همه جمعیتو که نمیشد... اما از یه جایی به بعد را کشوندیم تو موقعیتی که عبداللهی منتظر شکارش بود... دوربین اتاق دوربین داشت موقعیت عبداللهی را نشون میداد... دیدم عبداللهی چادرش نداشت... مثل کسایی که بیست سال تو کار عملیات هستند، روسریشو پیچید دور صورتش!! نمیدیدم تو دستش چیه؟ اما ... یهو دیدیدم رفت زیر یه سمند که همون نزدیکی بود... نمیدونستم نقشش چیه؟ اما ... چاره ای نبود... صحنه ای دیدیم که خیلی برام تعجب آور بود... زن باشی و اهل ایذه و این همه حرفه ای؟!... الله اکبر... دیدم وسط فرار جمعیت... مثل تمساحی که یهو از آب میپره بیرون تا گاو وحشی که داره از کنار برکه رد میشه را شکار کنه... با دست چپش مچ پای یه نفری که داشت فرار میکرد را محکم گرفت... فکر کردم دارم فیلم جنگی فانتزی میبینم... یه کم غیر طبیعی به نظر میرسید اگر دوربین واقعی شهری نبود... آره... چسبید به مچ پای یه نفر و محکم زدش زمین... جوری زدش زمین که حتی سه چهار نفر پشت سرش هم نتونستند کنترلشون موقع فرار حفظ کنند و ما دیدیدم که چهار پنج نفر محکم خوردند زمین!! خب شتاب حرکت اون خیلی بود و از دست عبداللهی در رفت و یه متر اونطرف تر با صورت اومد زمین... اما عبداللهی مثل افعی از زیر ماشین پرید بیرون ... من که از هیجان، با وجود سوزش زیادی که در کمرم داشتم، از روی صندلیم بلند شده بودم و فقط میگفتم: الله اکبر... الله اکبر... و لا حول و لا قوه الا بالله... این چیکار میخواد بکنه؟! دیدم عبداللهی با سرعت رفت طرف همونی که دوربین گردنش بود... خم شد و دو تا پاهای اون بدبخت را گرفت ... تا قبل از اینکه بخواد به خودش بیاد... عبداللهی پاهاشو گرفت و کشید و دوید به طرف فرعی 5 ... اون بیچاره همینجوری روی زمین کشیده میشد و فرصت هیچ ابتکاری نداشت... عبداللهی فقط میدوید و اونو میکشوند رو زمین!! اون سه چهار نفری که با اون خورده بودند زمین... تا دیدن یه زن با صورت پوشیده... داره یکی را مثل گونی برنج روی زمین میکشونه و با خودش با سرعت میبره... وحشت کردن و فرار کردند!!!| کسانی که باهاشون هماهنگ کرده بودند فورا به عبداللهی پیوستند و دوربینو با صاب دوربین برداشتند و آوردند... بچه های موقعیت کارگر اومدن رو خطم... خدا شاهده حدس میزدم چی میخوان بگن... چون با هیچ محاسبه ای جور در نمیومد که ندا بدون هیچ دلیلی کله پا بشه!! بچه ها گفتن: «حاجی ندا را زدند... از زاویه نزدیک و پشت سر زدند... ماشین را هم ول کردن و در رفتن... الان جنازه ندا اینجاست... تو ماشین... دستور چیه؟!» ادامه دارد...🚸 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
@mohamadrezahadadpour 🖊 96 همه به خون نیاز دارند... چه حق ... چه باطل... حق برای پیشبرد اهدافش... باطل هم برای پیشبرد اهدافش... اما باطل، به جون بی گناه و با گناه میفته... ولی حق، حاضره خودشو فدا کنه تا با خونش بقیه بیدار بشن! بولتن محرمانه و موثق داشتیم... میدونستیم که شورشیا با خودشون گفته بودن: « ما نیاز به 72 نفر کشته داریم... به عدد شهدای کربلا... حتی اگر رژیم ایران این کارو نکنه، خودمون دست به کار میشیم...» به این پروسه میگن «شهید سازی!» ... علاوه بر اینکه باعث لکه دار شدن اسم و قداست شهید و شهادت میشن، خیلی کار روانی میتونستن انجام بدن! همین کارو هم کردن... جوری که زیر نویس تمام شبکه های سلطنت طلب، فقط آمار از کشته و زخمی شدن مردم توسط نظام را مینوشت!! جالبه که دقیقا در همون ساعت، برنامه شبکه سه اسرائیل، خبر از کشته شدن ندا را مطرح میکنه و اونو نمادی از دانشجویان آزادی طلب و دموکراسی خواه معرفی میکنه! دقت کنین لطفا: «شبکه سه اسرائیل!!» عبداللهی بیسیم زد و گفت: «قربان! نگران ابوالفضل هستم... کجاست؟!» گفتم: «شما میتونی برگردی قرارگاه... اصلا به نظرم برو یه سر به 233 بزن... الان نمیدونم ابوالفضل کجاست... جواب نمیده... فکر کنم داره میره دنبال ون پلیس که زهره و بقیه زن ها را دستگیر کرده و داره میبره!» دو سه بار رفتم رو خط ابوالفضل... جواب نمیداد... ولی خاموش هم نبود... معلوم بود که سوار موتوره و داره با سرعت و وسط جمعیت میره... اما باید جواب میداد... وضعیت اون خیابونا خیلی به هم ریخته بود... همه مونیتورهایی که رو به روم بود، درگیری بود و خون و آتش و زد و خورد... یه جاهایی کار از دست نیروهای انتظامی و امنیتی داشت در میرفت... تعارف که نداریم... حتی کسانی که فریب خورده بودند هم به کمک شورشیا اومده بودن و بچه های بسیجی و مردم عادی و نیروهای نظامی و امنیتی را میزدند... «ابوالفضل! ابوالفضل جان! اعلام وضعیت... اگه نمیتونی جوابم بدی اشکال نداره... اما فقط یه چیزی... علامتی... نشونه ای از علامت حیاتت بده! ابوالفضل تو را جان عزیزت یه چیزی بگو!» عبداللهی اومد رو خطم: «قربان! امتداد 34 جنوبی انقلاب دارن ماشین ون نیرو انتظامی را آتیش میزنن! گفتین زهره سوار ون شده... مسیرش کجاست؟ نکنه این باشه؟!» گفتم: «نه... مسیر اونا انقلاب نیست... دارن از موقعیت شهید پلارک میرن... فکر کنم دو سه دقیقه میرسن به میدون موقعیت فرعی پنج پلارک شمالی... تو به مسیرت ادامه بده و منتظر دستور باش!» تا گفتم موقعیت فرعی پنج پلارک... تپش قلب گرفتم... فورا دوربین های اون منطقه را چک کردم... قیامت بود... حتی بچه های بسیج و نیرو انتظامی هم نتونسته بودن در اون منطقه دوام بیارن و چند تا مجروح داشتیم... گفتم نکنه ابوالفضل خریت بکنه و بیاد موقعیت فرعی پنج... یا ابوالفضل العباس! ... فورا بیسیمو برداشتم... رفتم رو خط ابوالفضل: «ابوالفضل! با محاسبه من چند دقیقه دیگه میرسی وسط قتلگاه فرعی پنج... ابوالفضضضضضضضضل نرو... اونجا قتلگاهه! اونجا منتظر تو و امثال تو هستن!» دوربینو متمرکز کردم وسط میدون... موقعیت فرعی پنجش... میدیدم که حدودا دویس سیصد نفر با سر و صورت پوشیده، با سنگ و چوب و قمه و شمشیر دارن حرکت میکنند و سر راهشون همه چیزو خراب میکنن و مثل قوم مغول پیش میرن! هر چی چک کردم، نتونستم ون نیرو انتظامی را رصد کنم... به والله قسم گریم گرفته بود... همین حالا هم دارم با گریه تایپ میکنم... نمیخواستم شاهد اربا اربا شدن ابوالفضل بی خبر از همه جا باشم... شورشیا کل خیابون های اطراف را بند آورده بودند... دو سه تا موتوری که میخواستن رد بشن، نتونستن و با وضعیت خیلی بدی از صحنه فرار کردند... اون طاغیا و یاغیا حتی به شیشه خونه ها و مغازه ها و ماشینای مردم و زن و بچه مردم هم رحم نمیکردن... حالا چه برسه به ابوالفضل....... یا ابالفضل العباس از دهنم نمیفتاد... تا وقت مردنم هم یادم نمیره... دیدم که ابوالفضل ... بی خبر از همه جا... با سرعت... وارد خیابون اصلی شد... به اون جمعیت ... با اون همه چوب و سنگ و قمه و شمسیر برخورد کرد... نتونست خودشو کنترل کنه... تا میخواست وایسا و دور بزنه و برگرده... به شدن سر خورد و از پهلو به زمین خورد.... همه بچه های اتاق دوربین از سر جاشون بلند شده بودند... من فقط داد و بیداد میکردم و همه نیروهای اون منطقه را میخواستم با داد و فریاد در موقعیت ابوالفضل جمع کنم.... جو وحشتناکی بود... تا ابوالفضل به زمین خورد، مثل کفتار دویدن به طرف ابوالفضل... هنوز ابوالفضل از سر جاش بلند نشده بود که دو سه نفر با لگد افتادن به جون سر و صورت مثل ماهش... همینجوری زیادتر میشدن... من داشتم با دیدن اون صحنه ها میمردم... ابوالفضل وسط یه مشت کفتار ... یه مشت چوب و چماق به دست... با قمه و شمشیر... ابوالفضل حتی فرصت نکرد از خودش دفاع کنه... فقط دست و پا م
یزد ... لا اله الا الله. ادامه دارد... 🚸 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود