eitaa logo
جوانان اباعبدالله
535 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
489 فایل
🔵این کانال برای بچه های محله میدان شهر بادرود با حضور بچه های گل این محله🌹🌹🌹 ⁦🇮🇷⁩ما تا آخرین نفس پای ولایت ایستاده ایم... 👌با جوانان کارها دشوار نیست.🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پخش زنده ترتیل خوانی قرآن کریم؛ همه روزه در ایام ماه مبارک رمضان 🔸 حجم اینترنت مصرفی در هیئت‌آنلاین کاملا است. 🔹 مسجد مقدس جمکران - ۵:۳۰ صبح HeyatOnline.ir/heyat/70 🔹 حرم حضرت معصومه سلام الله علیها - ۱۴:۳۰ HeyatOnline.ir/heyat/2841 🔹 حرم امام رضا علیه السلام - ۱۶:۵۰ HeyatOnline.ir/heyat/8 🔹 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها - ۱۸ HeyatOnline.ir/heyat/3678 @javanane_abaabdellah
🔺دلنوشته زینب سلیمانی به مناسبت ماه مبارک رمضان 🔸تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار كردید؟ گفتند بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند «مي‌ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود». @javanane_abaabdellah
♦️جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ توسط حجت الاسلام و المسلمین شیخ مصطفی اختری بین دو نماز ظهر و عصر در مسجد اباعبدالله الحسین علیه السلام شهر بادرود. 🇮🇷@javanane_abaabdellah🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کدامین گناه در حرم امن رضوی با لب تشنه شهیدت کردند. ننگ بر خواصی که سکوت کند 🇮🇷@javanane_abaabdellah🇮🇷
💎آرزوی یک سال! ❤️ صلی الله علیه و آله فرمود: 🍀 لَو يَعلَمُ العِبادُ ما في رَمَضانَ لَتَمَنَّت أن يَكونَ رَمَضانُ سَنَةً؛ 🍃 اگر بندگان مى دانستند كه در رمضان چه [بركاتى] هست، آرزو مى كردند كه رمضان، يك سال باشد. 📖 فضائل الأشهرالثلاثة: ص١٤٠ح١٥١ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @javanane_abaabdellah
⭕️ تصویری از دختر ۸ ساله شهید حجت‌الاسلام اصلانی @javanane_abaabdellah
هدایت شده از حقیقت
🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. 🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد @hagigei
🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. 🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد @javanane_abaabdellah
⭕️ عیادت تولیت آستان قدس رضوی از مجروحان حادثه امروز حرم مطهر رضوی... 🆔@javanane_abaabdellah
🚨 افطاری مورد علاقه‌ 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، با که در برابر ما می‌جوشید، در خاطرم گذشت. خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می‌شود و به شیوه خاصی آن را می‌پزند. من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. ، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.  📙 کتاب خون دلی که لعل شد 🆔@javanane_abaabdellah