eitaa logo
بچه های مسجدامام حسین «ع» کوی فرهنگ،🇮🇷
288 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
36 فایل
اطلاع رسانی و گزارش تصویری برنامه ها و مراسمات هیئت صاحب الزمان(عج) پایگاه بسیج انصار المهدی (عج)،کانون شهدای هسته ای ؛ مسجدامام حسین «ع» آدرس:زنجان .کوی فرهنگ بعد از میدان مدیریت
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡 | انتخاب غلط کیف و کفش؛ یعنی دردهای پنهان کودک اینستاگرام | سایت | بله | روبیکا | ایتا | یوتیوب | شاد | آپارات | تلگرام | ایکس @TebyanOnline
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«از فمینیسم تا اسلام؛ روایت ترسا کوربین» ❂ ترِسا کوربین؛ فمینیست آمریکایی که مسیر حقیقت را در اسلام یافت. او روزی در متن جنبش‌های غربی برای آزادی زن فعالیت می‌کرد، اما به‌زودی دریافت که زن بودن بدون عفاف و حجاب، یعنی اسارت در نگاه ابزاری. انتخاب آگاهانه او برای مسلمان شدن، پاسخی عمیق به همه شبهاتی است که علیه حجاب مطرح می‌شود. ✨ امروز، صدای او حجتی است بر اینکه حجاب نه مانع، بلکه پرچم کرامت و آزادی زن است. 🔴 بیایید روایت واقعی آزادی را ببینیم... مدرسه علم و دین ┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی ونخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء. 💯💯دوستان حتما در نماز جماعت حاضر باشند،ملاک حضور در حلقه حضور در نماز جماعت هست.💯
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅خانمی باشجاعت دربرابرآقای منتجب نیا(اصلاح طلب) ایستاد وآبروی نداشته اش راریخت افشاء،" نه "رسوايش کرد زنان ودختران شجاع مابایداززینب بیاموزندكه چگونه با اسلام معاویه ستیز کنند ┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄ 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی ونخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش
🔸 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم! 📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شیرازی از پدر) تازه نه سالم تمام شده بود. شب ٢١ ماه مبارک رمضان داشتیم آماده می‌شدیم برای احیای شب قدر. مراسم مسجد شهداء -مسجد بزرگ شهر- را پدر برگزار می‌کرد. او امام جمعه و نمایندۀ ولی فقیه در شیراز بود. مسجد شلوغ می‌شد. هر سه شب، من و برادرها هم همراه مادر و پدر به مسجد می‌رفتیم. ساعت ٩ شب، پدر داشت وضو می‌گرفت. رفتم کنارش ایستادم و گفتم: «چرا همۀ ما باید حرف‌های یک نفر رو که خداست گوش کنیم؟ اصلاً خدا کیه؟». پدر نگاهی به من کرد و مسح سرش را کشید. ادامه دادم: «من تا ندونم خدا کیه نمی‌توانم براش دعا کنم و نماز بخونم. من اصلاً نمی‌تونم برای کسی که نمی‌بینمش کاری انجام بدم». پدر مسح پایش را کشید و نشست کنار من. - خب برو ببین خدا کیه! - از کجا بشناسم؟ شما که خدا رو می‌شناسید برام بگید تا بشناسم. پدر دستم را گرفت و آورد توی ایوان خانه و نشاند کنار خودش. برایم از خدا گفت، مثال آورد و گفت و گفت و گفت. یک ساعتی که گذشت، مادر آمد. - حاج آقا، مگر مسجد نمی‌روید؟ دیر می‌شود. بقیه حرفتان را بگذارید برای فردا. - میدانم اما امشب باید این بحث را برای فاخره به نتیجه برسانم. مادر با تعجب به من و پدر نگاه کرد و گفت: «حاجی، پس تکلیف این جماعتی که آمده‌اند احیا چه می‌شود؟ نمی‌توانی به آن جمعیت بگویی من باید بحث را برای دخترم تمام کنم!». پدر بلند شد و رفت سمت تلفن: «درستش می‌کنم». شماره گرفت و با کسی حرف زد. تلفن را گذاشت و دوباره شماره گرفت و حرف زد. مادر چشمانش خیره به پدر مانده بود. چیزهایی که می‌شنید را باور نمی‌کرد. پدر تلفن را گذاشت و رو کرد به مادر و گفت: «درستش کردم؛ یکی از دوستان به جای من می‌رود مسجد برای برگزاری مراسم احیاء. شما هم که ماشین می‌آید دنبالتان با پسرها بروید احیاء. من با فاخره در خانه می‌مانم. می‌خواهیم تا صبح حرف بزنیم». نمی‌دانستم چه باید بگویم. از این که بی‌موقع سؤال کرده بودم، کمی از دست خودم دلخور شدم، اما از این که پدر مراسم احیایش را به خاطر من به هم زد تا جوابم را بدهد خیلی خوشحال بودم. باورم نمی‌شد. تازه به سن تکلیف رسیده بودم و اینکه پدرم به من اهمیت داد و دیده شدم، خوشحالم کرد. تا سحر با پدر حرف زدیم تا وقتی که مادر و برادرها از مسجد آمدند. اصلاً حرفی نزد که «امشب شب دعاست و من نتوانستم نمازی بخوانم یا دعایی کنم یا به خاطر تو به مسجد نرفتم. همۀ شب برایم با خوش‌رویی حرف زد. پدر یک شبِ خود را تمام و کمال برای من گذاشت. پدر با این کار، من را تمام عمر، پایبند و شیفتۀ آن یک شب کرد. شیفتۀ دینی که در آن تربیت شده بود. او پدر من بود و به من اهمیت و عزت داد. بعدها بارها و بارها در جاهای زیادی این خاطره را تعریف کردم و هر بار با یک واکنش مشترک و شبیه به هم روبه رو شدم؛ می پرسیدند: «واقعاً؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟» حالا که برمی‌گردم و به زندگی‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم تمام روزها و لحظه‌های زندگی من، چنین اتفاقات درخشانی داشته است. 📖 منبع: کتاب # من فاخته ام #
🟡 مهارت‌های ضروری کلاس ‌اولی‌ها قبل از ورود به مدرسه 🔸 اگر فرزند کلاس‌اولی دارید، پیش از شروع مدرسه این لیست را مرور کنید. ما مجموعه‌ای از مهارت‌های ساده اما ضروری که به کودک کمک می‌کند با اعتمادبه‌نفس و آمادگی بیشتری وارد دنیای مدرسه شود را جمع‌آوری کرده‌ایم. اینستاگرام | سایت | بله | روبیکا | ایتا | یوتیوب | شاد | آپارات | تلگرام | ایکس @TebyanOnline