💟 خلاق باش 💟 🧇قیساوای رطب 🍱 مواد لازم: رطب تخم‌مرغ آرد شیر یا گلاب پودر نارگیل گردو برای تزیین: پودر دارچین درصورت تمایل پسته طرز تهیه: تخم مرغ، آرد، شیر و یا گلاب را با هم‌ می‌زنیم و روی رطب‌های هسته گرفته که در طرف کره مالی‌شده چیدیم می‌ریزیم. در فر می‌گذاریم تا لبه‌های ظرف طلایی شود. کمی کره‌ی نرم‌شده روی قیساوا می‌مالیم. عزاداری هاتون قبول باشه ان شاالله💖🤲 #رطب #خلاق_باش #نذری_محرمی 🔰 به جمع نوجوانان #جوانه_نور بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

1⃣1⃣ فرق میان رهبران الهی با سیاستمداران جهانی 🦋رهبر الهی به آنچه می گوید، به گامی که بر میدارد، به راهی که می پیماید، 🔸با همه وجودش ایمان دارد.🍃 🔻درحالیکه 🔻سیاستمداران عالم سخنان زیبا و دلکش می گویند، اما به آنچه می گویند، ایمان به قدر لازم ندارند.❌ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⛔️معنی ندارد که من پای قله کوه بِلَمَم و بخوابم ، و به شما بگویم آقایان آن بالای کوه یک آب خوشگواری هست، بدوید زودباشید شتاب کنید و خودم از اینجا تکان نخورم❗️ ⭕️در همچین شرایطی حق دارند همه بگویند اگر راست می گویی بالای کوه چشمه گوارایی هست، خودت هم که داری از تشنگی می سوزی حرکت می کردی، پس دروغ می گویی و به آنچه می گویی معتقد نیستی ❌ 👇👇👇👇👇 ✅رهبران الهی اینگونه اند که پیش از همه پرچم به دست استوار مشغول حرکت می شوند و جلوتر از همه پیش می روند. ♻️مانند پیغمبر اکرم (ص) در مهمترین و خطرناکترین حادثه های صدر اسلام کتک خورد‌، شکنجه شد سختی کشید و استوار در راه اعتقادش ایستادگی کرد.💡 ♻️برگرفته از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن #منظومه_فکری_انقلاب #جلسه۳ #ایمان_رهبران_الهی 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

💎از امام حسین و از عشق امام حسین زیاد حرف می‌زنیم، ولی خدایی تا حالا فکر کردیم چقدر امام حسینی هستیم!؟🤔 کااااش...👆👆 🤝میاین به امام حسین قول بدیم برای رسیدن بهش تلاش کنیم؟ 🌻 از همین الآن شروع کنیم، از همین نماز مغرب...😊 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_96 زن‌عمو صبح زود همراه خانم‌های شهرستان رفت برای کمک تو وِجین شالیزار یکی از همسایه‌هاشون. عمو و کاوه هم بعد از خوردن صبحانه راهی مغازه‌شون شدن. خداروشکر فائزه هم دنبال زن‌عمو رفت، وگرنه موندن تو خونه با وجود اون، غیرقابل تحمل می‌شد! ظرف پنیر و شکرپاش رو توی سینی، کنار استکان‌های چای نیم‌خورده می‌ذارم و همه رو با هم از روی سفره بلند می‌کنم. ترانه صدا می‌زنه: کجااا؟! هنوز دارم می‌خورما! +بسه دیگه هر چی خوردی! زودتر سفره رو جمع کنیم، یه سر به خاله زهرام بزنم. -از الان گفته باشم، خیلی نمی‌تونیم خونه خاله‌ت بمونیم! تازه فکر کنم خاله‌ت هم با مامانم اینا رفته باشه. بعدش هم یادت رفته؟ باید نهار درست کنیم! +واقعا؟! حالا بریم، شاید هم نرفته باشه! با سرعت سفره رو جمع می‌کنیم و ظرف‌های صبحونه رو می‌شوریم. تصمیم می‌گیریم نهار لوبیا پلو درست کنیم. برنج رو می‌خیسونیم و آماده کردن موادش رو می‌ذاریم برای بعد. مانتوی خنکی که مامان تازه برام دوخته رو تن می‌کنم. هر چند گرما و رطوبت هوا اون‌قدری هست که باز هم آسایش آدم رو به هم بزنه! از خونه عمو تا خونه خاله راهی نیست؛ شاید کمتر دو-سه دقیقه! بعداز کلی وقت‌کشی از طرف ترانه، بالاخره می‌رسیم جلوی در خونه خاله. سنگ‌ریزه‌ای برمی‌دارم و باهاش چند ضربه به دروازه قرمز و بزرگ خونه خاله می‌زنم. وقتی جوابی نمی‌شنوم، دوباره و سه‌باره کارم رو تکرار می‌کنم. ترانه از پشت سرم میگه: گفتم که! خاله‌ت هم با بقیه رفته وِجین. عجیبه! حتی اگه خاله هم نباشه، بچه‌هاش حتما این وقت روز باید خونه باشن. کمی نگران می‌شم اما چاره‌ای ندارم. دست از پا درازتر سمت خونه عمو برمی‌گردیم. هنوز تا ظهر سه ساعتی وقت هست. ترانه به سراغ ضبط صوت می‌ره و آهنگ ملایمی پخش می‌کنه. بعد مثل کسی که می‌خواد خلافی انجام بده، سرکی تو حیاط می‌کشه و بعد از لحظاتی برمی‌گرده و به جون سیمِ تلفن که ظاهرا از جایی قطع هست، می‌افته. +داری چیکار می‌کنی؟ -مگه نمی‌بینی؟! دارم تلفن رو وصل می‌کنم! +تلفن می‌خوای چیکار؟ مواظب باش! -نگران نباش! تو فقط حواست باشه اگه کسی اومد خبرم کنی! +یعنی چی؟ مگه می‌خوای چیکار کنی؟ -می‌خوام به یکی زنگ بزنم! +به کی؟! -ای بابا! تو که اینقدر آی‌کیو نبودی! به کی می‌خوام زنگ بزنم؟ همونی که تو عروسیِ پسرِ عمو احمد نشونت دادم دیگه! +خاستگارت؟ -آره دیگه! +خوب مگه نگفتی هنوز خاستگاری نکردن؟ بعدش هم تو چرا می‌خوای زنگ بزنی به اون؟ -وااای ریحانه! خیلی سوال می‌پرسی! گفتم تو حواست باشه کسی نیاد یه وقت! +خب مثل آدم بگو می‌خوای چی کار کنی! بعدشم من بپا نمی‌شم! با اومدن صدای موتور، ترانه سیم تلفنی که تا الان باهاش درگیر بود رو رها می‌کنه و از روی پشتی پایین می‌پره. دست من رو می‌گیره و به آشپزخونه می‌کشونه. پیاز نسبتا بزرگی می‌ذاره تو دستم و هم‌زمان که به دنبال چاقو می‌گرده، می‌گه: حواست باشه سوتی ندی جلو کسی‌ها! با ورود کاوه به خونه، همه سوال‌هام مثل ماشین‌هایی که پشت چراغ قرمز ایست کردن، سر جاشون متوقف می‌شن. *وجین: کندن علف‌های هرز از لابه‌لای نشای برنج در شالیزار‌ #رمان رمان اختصاصی کانال جوانه نور ✍️به قلم م. بابایی ⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️ •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy

سلام دوستای نوجوونم 💝 لینک دسترسی سریع مباحث «احکام» خدمت شما : 🎬 بخش دوم نجس بودن لباس نمازگزار https://eitaa.com/javaneh_noor/5269 سجده بر سطح ناصاف یا نوشته دار مُهر https://eitaa.com/javaneh_noor/5034 وضو با آب مخصوص آشامیدن https://eitaa.com/javaneh_noor/4580 فاصله بین زن و مرد در نماز https://eitaa.com/javaneh_noor/4514 فهماندن مطلبی به دیگران هنگام نماز https://eitaa.com/javaneh_noor/3562 ارشاد جاهل به حکم شرعی https://eitaa.com/javaneh_noor/3194 نگاه به موبایل در نماز https://eitaa.com/javaneh_noor/2981 بستن چشم در نماز https://eitaa.com/javaneh_noor/2438 آموختن احکام دینی https://eitaa.com/javaneh_noor/2362 رعایت قواعد تجویدی در نماز https://eitaa.com/javaneh_noor/2198 #احکام 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

جوانه نوری!☺️ صبح پنجشنبه تون بخیر ☕️☀️ 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•

🎥 دوستای عزیزم! امر به معروف و نهی از منکر یه اتفاق عجیب و ناممکن نیست، امر به معروف به همین سادگیست...😌🌿 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•

هم‌زمان که بریتانیا از جدایی برخی مستعمراتش دچار افسردگی مزمن شده بود😪، در فلسطین (که پس از سقوط امپراتوری عثمانی تحت قَیمومیت* انگلیس بود)، کارها بیخ پیدا کرده بود.😱 در سایه حمایت بریتانیا، افزایش جمعیت یهودیان فلسطین و بدتر از آن افزایش مهاجرت آنان✈️ از هر کجای دنیا به فلسطین، خشم مسلمانان منطقه را برانگیخت.😡 از سوی دیگر، بریتانیا که همواره درازیِ پایش فراتر از گِلیمش بود😐، در بیانیه‌ای به نام «بیانیه بالفور»، با تشکیل دولت یهودی در فلسطین موافقت نموده و بدین ترتیب خون مسلمانان منطقه را به جوش آورد.🤬 در همین هاگیر واگیر، آلمان نازی با افزایش شاخ و شانه کشیدن🤨، به انگلیس فهماند که دیر یا زود یقه‌ات را می‌گیرم!😏 انگلیس که نمی‌دانست چه خاکی به سر کند🤷‍♂، بالاخره به این نتیجه رسید که فعلا حفظ حمایت مسلمانان منطقه، برایش سودآورتر از تشکیل یک حکومت یهودی است.😒 لذا تشکیل حکومت یهودی را موقتا لغو و مهاجرت یهودی‌ها به فلسطین را محدود کرد، چنان‌که یهودی‌ها در پی اعتراض به این اقدام تصمیم گرفتند همگی بریزند به خیابان‌ها!🙄 ⛔️هر چند داستان فتنه بریتانیا در فلسطین به همین‌جا ختم نمی‌شود... *قَیمومیت: در این‌جا سرپرستی یک کشور توسط کشوری دیگر #امپراتوریهای_قلدر #قسمت2⃣2⃣ #انگیس •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈• 🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان: ✔️ ایتا👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻: https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•

🎨نقاشی منظره با مداد شمعی #ایده_نقاشی 🔰به جمع ✨جوانه‌نوری‌ها✨ بپیوندید: •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾• @javaneh_noor •✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•