eitaa logo
گالری نقره جات جوان
2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3هزار ویدیو
23 فایل
عرضه انواع #انگشتر نقره ،مردانه و زنانه و انواع سنگهای معدنی. فیروزه،عقیق،یاقوت و ... ارسال رایگان به سراسر ایران در صورت تمایل امکان صدور شناسنامه برای محصول فراهم می باشد 📲پل‌ارتباطی: @Sajjad3137214 تلفن تماس: جوانی 09134212490
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی بمیرم برات مادر! پیش چشمان زینبت، چادرت سوخت..
مدتی نگذشت که مادرسادات برخاست و دوان دوان به سوی معشوق و امام‌زمان‌خویش رفت فرزند ارشد آقا هم پشت سر مادر راهی شدند..
مادر مظلومم💔
حادثه تلخ تر اما، در کوچه‌های مدینه رقم خورد، آنگاه که فاطمه دامان علی را گرفته و رها نمی‌کرد.. مغیره ولدالزنا به بازوی ایشان با غلاف شمشیر میزد، آن یکی دیگر قنفذ، غلام سیاه عمر به مادر تازیانه میزد فلانی هم به مادر سیلی زد طوری که گوشواره حضرت شکست..💔 اما حضرت دامان علی را رها نکرد بلکه تکه‌ای از دامان ایشان پاره شد تا توانستند بین آن‌دو فاصله اندازند
ای که ره بستی میان‌کوچه‌ها بر فاطمه گردنت‌را میشکست‌عباس، اگر آنجا بود
امام حسن نقل میکنند که مادرم برای راه رفتن، یک دست شان بر شانه من بود دست دیگر بر دیوار ‌
مادر پهلو شکسته‌ی ما برگشت..
وقتی امیرالمومنین‌را به‌مسجدآوردند به‌ایشان‌گفتند یا بیعت‌میکنی‌یا کشته میشوی، ایشان نیز امتناع کردند اما؛ اولی سیـاست به خـرج داد و دسـت خودش‌رو به‌دستان‌علی‌ابن ابی‌طالب زد و سپس گفت تمام‌شد، علی بیعت کرد
از آن‌روز به‌بعد، مادر در بستر بیماری افتاد
سران شورش برای عوام‌فریبی و ماست‌مالی اتفاقات آن شب، اذن ورود میخواستند از حضرت تا به عیادت ایشان بیایند اما حضرت چنین اجازه ای نمی‌داد.. تا اینکه آنھا به‌امیرالمومنین متوسل شدند تا ایشان واسطه بین خودشان و حضرت زهـرا شود و ایشان چنین کردند و فاطمه زهرا اذن داد اما به‌آنان در این‌عیادت روی‌خوشی نشان‌نداد و در مصادر عامه آمده که حضرت فرمود: در هر نمازم اولی را نفرین میکنم!
پس از این، همدم و همراز علی رفت..💔
میریزه اسماء آب روون بر بدن نحیف و ناحلة الجسم زهرا💔