eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
915 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی در این دل شکسته به غیر از شراره نیست همراه من به جز جگر پاره پاره نیست می ریزد از دو چشم ترم اشک بی کسی دیگر به آسمان دلم یک ستاره نیست خون خدا! تو مرگ مرا از خدا بخواه در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست دریای غم، گرفته رهم را زچار سو بر هر طرف که دیده گشایم، کنار تو تاب و توان نمانده که گویم چها گذشت تاب سخن کجا؟ که توان اشاره نیست ای گوشوار عرش زجا خیز و خود ببین بر گوش دختران تو یک گوشواره نیست یک جرعه آب خورده رباب و هزار حیف شیر آمده به سینه ولی شیرخواره نیست با اشک دیده، غسل زیارت نموده ام خوش تر ز قتلگاه تو، دارالزیاره نیست با این سکوت خود به خدا می کشی مرا با من سخن بگو دلم از سنگ خواره نیست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی اگر که دیده خونبار من امان می داد کنار خاک تو شرح دلم ٬ زبان می داد تو بوده ای همه ره را و دیده ای که چسان دلم به بوته عشق تو امتحان می داد رهین منت اشکم که بر رخم می ریخت گل خزان زده را آب٬ باغبان می داد به هر زمان که سراغ تو٬ دختر تو گرفت جواب طفل تو را با سنان سنان می داد اگر عزیز تو نسپرده بود جان در شام کنار خاک تو چون می رسید٬ جان می داد نخواستم که بَرَد پی٬ به طشت و چوب و لبت ولیک طفل تو٬ بر من٬ تو را نشان می داد اگر که چاک گریبان من، زبان می داشت خبر زسوختن مغز استخوان می داد چو دید دسترسی بر سرت مرا نبود به جای من٬ به لبت بوسه٬ خیزران می داد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی با دستِ بسته هست ولی دست بسته نیست زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ میخورد هیهات بندِ معجرش از هم گسسته نیست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی "آنچنان کز رفتن گل خار می ماند به جا" در دل ما حسرت دیدار می ماند به جا اربعین می آید و صد اربعین ها میرود جای پای زائران بسیار می ماند به جا ما برای گریه بر آقا به دنیا آمدیم عاقبت از ما همین کردارمی ماند به جا آنقدر در میزنم تا در به رویم وا شود این گدایی باهمین اصرار می ماند به جا گر ز عشق تو روم بر دار ای سردار عشق نام من چون میثم تمار می ماند به جا هر که در راه شما بال شهادت داشته نام او چون جعفر طیار می ماند به جا نام من در مصحف زهرا اگر باشد خوشم هر کسی باشد در این طومار می ماند به جا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی زخمی شکفت ، زخم عمیقی به حنجرش مرهم نداشت تا که بریزد به پیکرش مرهم نداشت تا که بریزد به زخم دل جز اشک سرخ چشم ، که بوده مکررش شرمنده گشت پیش برادر ، گریست آه پژمرده بود گوشه ی ویران صنوبرش بالی نداشت تا به هوای تو وا کند بشکسته بود سنگ جفای عدو پرش بانگ رباب چنگ به دل می زد از قفا یعنی کجاست تربت شش ماهه اصغرش پیچیده بود - بار دگر از نسیم اشک بوی بهار - ناله ز گلهای پرپرش خواهر شکست قامت صبرش ازین عزا بر نیزه بود راس برادر برابرش این کربلاست ، کرب و بلای غم حسین جایی که هست ناله ی جانسوز مادرش خواهر رسید ، جسم برادر بزیر خاک "یاسر" گریست با غم جانسوز خواهرش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی یک اربعین آتش گرفتم از فراقت آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت تا که دوباره زائرت باشم برادر چله گرفتم، چله در رخت اسارت یادم نرفته تشنه بودی بین گودال هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم حتی ننوشیدم پس از تو آب، راحت یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت در خاطرم مانده سرت را می بریدند در خاطرم مانده زمان سخت غارت با گریه افتادم به روی پیکر تو با کعبِ نی بُردند من را از کنارت دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت دیدی مرا بر ناقه ی عریان نشاندند؟! دیدی چگونه شد ادا اجر رسالت؟! در آسمان کردی طلوع و سر شکستم وقتِ غروبت جان سپردم در حقیقت هر جا که رفتم مثل حیدر خطبه خواندم نام تو را بردم برادر با جسارت من دشمنت را بر سر جایش نشاندم با ذوالفقار صبر و تیغ استقامت اما دلم خیلی پر است از دشمنانت بر حرمله، بر ابن سعد و شمر لعنت هر کس که می افتاد ما را می کشیدند حتی به ما یک دم نمی دادند مهلت قبل از ورود شام با صوت حزینم گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت... ... این دختران را وارد این کوچه ها کن لج کرد با ما آن خبیث بی مروت دروازه ی ساعات ما را دوره کردند خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت از صبح دَم تا عصر مابین اراذل... باشد نمی گویم بماند تا قیامت تا سنگ خوردی سنگ خوردم، بین عشاق گونه به گونه می رود صورت به صورت یک خواهشی دارم بیا و جان زینب چیزی نپرس از دخترت از آن امانت داغ رقیه مثل داغ مادرم بود نگذار تا این که بمیرم از خجالت خیلی برایت درد و دل کردم ببخشید آخر رسیده بر دلم غم بی نهایت غم گر غم یار است شیرین است این غم باشد برادر جان دگر خوردم شکایت من می روم باور مکن زنده بمانم من می روم دیگر از این وادی غربت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم من روضه خوان مقتل آل رسولم من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم من مادرم بین در و دیوار دیدم من فرق خونین پدر را دیده ام... آه در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه ای وای من دیدم تمام صحنه ها را بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم با خطبه های حیدری طوفان نمودم من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم من شام را با چند دختر فتح کردم من زیر و رو کردم بساط ظالمان را من آبرو بردم، تمام کافران را پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت بودم بلاگردان طفلان اسیرت هر چند زینب بعد تو بی بال و پر شد هر جا که آمد ضربه ای، زینب سپر شد از کربلا تا شام خوردم تازیانه سر تا به پایم گشته چون گل پر نشانه برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب من زینب شرمنده ام، سالار زینب رفتیم از این خاک غربت با رقیه برگشته ام حالا ببین ... اما رقیه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان از داغ غصه های تو زینب خمیده شد ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار گوش تمام دخترکانت دریده شد هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد در چار فرسخ است اگر حد تربتت چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت با سختی تمام سر تو بریده شد زینب کجا و کوچه و بازار برده ها رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی دارم غریب و آشنا را می شمارم این خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدا را شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خود را می‌کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم با عقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه دارم نفس های خدا را می شمارم هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق دارم فقط سود دعا را می شمارم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب دوباره شور پیاده روی به سر دارم شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب نه خرج راه و نه ویزا و نه گذرنامه سفر، رسیده! مهیا نمی شود اسباب دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب هوای سیل خروشان زائران دارم مرا ببر که نمانم اسیر این مرداب تمام آرزوی من جواب این حرف است سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب شهید راه ظهور و زیارتم گردان تورا به جان رقیه مرا بخر ارباب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی ای حامیان مکتب هل من معین سلام جاماندگان قافله اربعین سلام قومی پیاده بر حرم یار می روند حسرت کشان قبر امام مبین سلام زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان گویند زائران همه، بانوی دین سلام زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود او را دهد فرشته ز عرش برین سلام زینب اگر نبود کنون کربلا نبود ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام آداب اربعین و زیارت نوشته شد زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام اسلام را سلام جهت دار زنده کرد لبیک بود معنی آن بهترین سلام زینب مرام باش که تا مکتبی شوی لبیک یاحسین بگو زینبی شوی ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است کن آتشی به پا همه دم "یاحسین" بگو ازعاشقان باشرف بیست میلیونی بشنو همین ندا همه دم "یاحسین" بگو هرماه ما محرم و هرشهر کربلاست کن دین خود ادا همه دم "یاحسین" بگو فریاد یاحسین شهیدان شنیدنی است با لشگر خدا همه دم "یاحسین" بگو آنانکه پیروان وفادار زینبند گویند ازوفا همه دم "یاحسین" بگو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی چتر را می بندم و روی زمین می ایستم زیر باران امام اولین می ایستم اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن بین صف پشت سر روح الامین می ایستم تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی کاهم و تا مرگ زیر ذره بین می ایستم جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا تا ابد پای امیرالمومنین می ایستم سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند میخم و سرشار عزمی آهنین می ایستم می روم پای پیاده از نجف تا کربلا من برای مِی شدن تا اربعین می ایستم هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید مثل مین با مسلمین من پای دین می ایستم إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین تا قیامت با همین حبل المتین می ایستم هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست هرکجا نام یل ام البنین می ایستم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی از آن زمان که دور زِ کرب و بلا شدم بر هر چه داغ و درد و بلا مبتلا شدم یک اربعین گذشته و من آب رفته ام عُمری ست گوییا که من از تو جدا شدم یک اربعین گذشته و لب تشنه ام هنوز گریان به یادِ کام تو صبح و مسا شدم یک اربعین گذشته و نیلی شده رُخم چهره کبود, همسفرِ نیزه ها شدم من زینبم که چهره ی من فرق کرده است حالا شبیه حضرت خیرالنّساء شدم باید شبیه مادرمان هم شوم حسین آخر سپر برای زن و بچه ها شدم گیسوی من سفید شد و قامتم خمید بی کس اسیرِ محنتِ بی انتها شدم من روی ناقه ها و تو هم روی نیزه ها مهمانِ بزمِ کوفه و شامِ بلا شدم هر طور بود باز کنارت رسیده ام زائر به پاره پیکرِ در بوریا شدم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی ای بزرگ, ای جلیله, یا زینب ای عزیز قبیله, یازینب ای عقیله, عقیله, یازینب عمه ی بی بدیله, یازینب عشق تنها به تو نظر انداخت عقل در پای تو سپر انداخت عمه تو بر سپهرها قمری زنی از جنس شیرهای نری کرد با تو حسین جلوه گری فتنه در تو نداشته اثری در نگاهت بلا چه زیبا شد از کلامت یزید رسوا شد تو که خود محشری به تنهایی سوره ی کوثری به تنهایی ثانی مادری به تنهایی حیدر دیگری به تنهایی کوهی از غم شدی, چهل روز است از چه رو خم شدی, چهل روز است باز ای عمه, قتلگاه, حسین بر لبت ذکر آه, آه, حسین شه بی لشگر و سپاه حسین آی خورشید خیمه‌گاه حسین سایه ات کم شده, برادر من کمرم خم شده, برادر من تو که رفتی به ما جسارت شد هستی خیمه گاه غارت شد نه که سهمم فقط اسارت شد طعنه ی خصم نابکارت شد آتش از خیمه ها زبانه کشید بعد تو شمر تازیانه کشید یوسف تو ز چاه آمده است حال با یک نگاه آمده است رخ, سپید و سیاه آمده است تنِ‌زخمی ز راه آمده است کاش اصلان غمی نبود اینجا کاش نامحرمی نبود اینجا تا سرم را به تو نشان بدهم پیکرم را به تو نشان بدهم کمرم را به تو نشان بدهم معجرم را به تو نشان بدهم بی تو با درد همنشین شده ام بعد عباس اینچنین شده ام کوفه بسیار حال من بد شد بین اغیار حال من بد شد پیش انظار حال من بد شد شام هر بار حال من بد شد سر پاک تو بود قرآن خواند در گذار یهود قرآن خواند شمعم و با عذاب آب شدم بی تو نوشیدم آب, آب شدم بی یل بوتراب آب شدم بین بزم شراب آب شدم دختران ابوتراب کجا بزم نامحرم و شراب کجا مردم شام سنگمان که زدند زخم با خنجر زبان که زدند تهمت کفر بر زنان که زدند به لبت چوب خیزران که زدند دخترت هول کرد و پس افتاد بس که نالید از نفس افتاد توی ویرانه ای که دختر تو روبروی نگاه خواهر تو سر خود را گذاشت بر سر تو بوسه ای زد به خون حنجر تو روح از پیکرش که غارت شد کفنش جامه ی اسارت شد او شبیه تو بی کفن رفته سوخته, پاره پیرهن رفته زخم خورده, شکسته تن رفته موسپیدی او به من رفته پیکرش را سیاه تا دیدم روضه ی قتلگاه را دیدم شمر سمتت دوید, یادم هست خنجرش را کشید, یادم هست حنجرت را برید, یادم هست ناله ام را شنید, یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه ها سر تو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ اربعین حسینی برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را لبهای ترک خورده و چشم ترمان را برخیز که از باغ خزان خورده ببینی گل های کبود آمده ی پرپرمان را در آتش خیمه دل من رفت مدینه آمد نظرم سوختن مادرمان را بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت طوفان ستم برد زر وزیورمان را کم بود بیفتم به خدا از روی ناقه بر نیزه که دیدم سر آب آورمان را از شهر پدر مانده ام آخر چه بگویم در کوفه شکستند برادر سرمان را در امنیت کامل چشمان تو بودیم با نیزه گرفتند که دور و برمان را یک شهر به ماخیره ومن خیره به چشمت دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را جان دادن ما در ملا عام طبیعی است هر چند نبرده ست کسی معجرمان را از شام همین قدر بگویم که شکستند با ضرب لگد شاخه ی نیلوفرمان را در فکر ربابیم همه گر چه گرفتیم گهواره چوبی علی اصغرمان را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر به مهربانی و دست کریم شهرت داشت برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت سه سال هسته خرما مکید و راضی بود بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد شبیه دوست به بیگانه ها عطوفت داشت کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد صبور بود دراین راه و استقامت داشت به ذولفقار علی تکیه داشت وقت خطر تبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود زمان بوسه به دستش هوای جنت داشت حسین را بروی شانه های خود میبرد برای بردن او نیت عبادت داشت همیشه خواند ز کوچه ز عصر عاشورا میان خانه خود روضه داشت هیئت داشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را آماده کن کم‌کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفنها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه‌ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرفهای آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری و می‌ترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که می‌ریزند هیزم روی هیزم وقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را بابا مواظب باش پشتِ در سرت را ای کاش می‌شد روضه‌ی بازو نمی‌شد وقتی علی می‌شوید آهسته پَرَت را این جمله‌ی آخر عزیزم با حسین است: "با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را" 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه 28 صفر تا آفتاب روی نبی در حجاب شد دل ها ز داغ ماتم عظمی کباب شد گرد عزا به چهره افلاکیان نشست از آه فاطمه دل ذرات آب شد وقتی سه روز جسم نبی روی خاک بود دنیا به فرق اهل محبت خراب شد بعد از کناره گیری امت ز اهل بیت قوم امین مکه دچار عذاب شد آیا عذاب بدتر از اینکه پس از رسول بی حرمتی به گفته ی مالک رِقاب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به ظلم و جور دست گره گشای علی در طناب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به دست قهر در خانه هم عزیز علی در نقاب شد؟ از فتنه ای که حرمت خیر النسا شکست پامال، دین حضرت خیرالمَآب شد در التهاب آتش در ازدحام ظلم گلواژه ی کتاب رسالت گلاب شد زهرا غریب شد علی از او غریب تر حتی دگر سلام علی بی جواب شد ای وای آنکه حرمت ختم رسل نداشت بعد نبی به جای نبی انتخاب شد آنکس که داشت بر لب خود "حَسْبُنا کتٰاب" مشمول لعنت ابدی کتاب شد ای خوش به آن زمان که بگویند از حجاز آن نور چشم فاطمه پا در رکاب شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) تا مرا قدرت حق در ازل ایجادم خاکی از عشق در آمیخت و آبادم کرد تا که بر خواستم و روی به مردم کردم با زبانی که خدا داد تکلم کردم از همان لحظه به توحید شهادت دادم دست بیعت به نبوّت به ولایت دادم میل کافر شدن از سینه که برداشت خدا مهر زهرا و علی را به دلم کاشت خدا بعد از آن روح مرا پیش دو دلبر بردند از همان روز دلم را دو برادر بردند دو برادر نه دوتا سورهء انسان خدا دو غزل مثنویِ ناب به دیوان خدا دو برادر دو عزیز دل و فرزند بتول یا دو خورشید به زیبایی لبخند بتول دو برادر نه دوتا سروِ گلستان علی دو برادر نه دوتا لؤلؤ و مرجان علی دو برادر نه دوتا چشمهء فیض جاری هر دوتا آینهء لطف فراوان علی هر دو سردارِ دلاور به سپاه حیدر دو برادر نه دوتا جلوهء طوفان علی با حسینش همه دیدیم نجف را امّا... بی حسن راه نداریم به ایوان علی این دوتا سورهء نورند و چراغ راه اند حُجَجُ الله عَلَی الخلق ولی الله اند این دو تا ابر خطاپوش و امان الناس اند این دو تا زمزمه و ذکر لب عباس اند مهبط الوحی خدایند و اصول الکرم اند در جوانمردی و ایثار به عالم علم اند منتهای ادب و معرفت و جود و حلم معدن رحمت حقند، وَ خُزّان العلم عشقشان روز ازل حک شده در قلب من است نام زیبای دو دلدار حسین و حسن است این دوتا نور دوصد فرق اساسی دارند هر دوتا روضهء جانسوز و حماسی دارند اولین فرق میان دو برادر یار است یار دلگرمی یک لشکر و یک سردار است نالهء واعطشا گر چه به لب داشت حسین شیرمردانِ یلی مثل وهب داشت حسین مسلم عوسجه و جون و بریری دارد قاسم و اکبر و عباس و زهیری دارد چشم بسته به رهش سینه و سر می دادند تن خود را به دَمِ تیر سه پر می دادند چه بگویم که حسن یار وفادار نداشت خار در دور و برش بود ولی یار نداشت در سپاهی که ندارد تک و تنها مانده آه و فریاد دریغ از دو سه تا فرمانده او پی کار همه رفت گره وا می کرد دردها داشت ولی درد مداوا می کرد نکند فکر کنی طعنهء اغیار شنید طعنه و زخم زبان از طرف یار شنید بین ما هم که غر یب است از او دم نزدیم وسط روضه او سینه محکم نزدیم فرق دیگر که میان دو برادر بوده مهربانی و وفاداری همسر بوده همسری داشت حسین بن علی مثل رباب همه جا بود به همراهیِّ او پا به رکاب به روی حرف حسینش ابدا حرف نزد پاره شد حنجر طفلش به خدا حرف نزد چه بگویم که حسن جان جهان قربانش همسری داشت ولی بود بلای جانش مجتبی با زن بی عاطفه ای همدم بود بود محرم ولی انگار که نامحرم بود بی حیا بود فقط طعنهء بی حد می زد حرف می زد به حسن آنچه نباید می زد روزی افطار برای پسر فاطمه برد با لب تشنه حسن جرعه ای از آب که خورد ناگهان دید که دارد جگرش می سوزد آنچنان زهر اثر کرده سرش می سوزد زهر در جان حسن داشت تلاطم میکرد و نفس راه خودش را به گلو گم می کرد سرخ شد طشت صدا زد جگرم را ببرید به در خانه زینب خبرم را ببرید چشم بر هم زد و بالای سرش زینب بود بیشتر آنکه شده خون جگرش زینب بود کس نفهمید که عمرش به چه منوال گذشت سوخت زینب ز غمش سوخت و ده سال گذشت کربلا هم به سر پیکر بی سر آمد نالهء "أنت أخی" از جگرش درآمد وای بر کوفه در این دشت تو مهمان بودی جگرم سوخت تو رفتی ولی عطشان بودی در دلم مثل حسن غصه و غم ریخته ای چه شده با تن تو از چه به هم ریخته ای؟ 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم بوی (حسن) وزیده ز اشعار محتشم وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» یعنی نوای (واحسنم) دست و پا کنیم باید مقدمات سفر تا مدینه را حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم آنجا بساط روضه ی مردی کریم را در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم امشب خدا برای حسن سینه می زند باید زمینه، نوحه، دو دم دست و پا کنیم طشتی برای شاه غریبی که ناله زد: «می سوزد از ستم جگرم» دست و پا کنیم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو ؛ اما مثلا ... گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن ؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان ! جنسِ هر پنجره‌اش هست ، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز ، گره خورده به آن می‌کنی باز ، تمام گره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم ، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست ، میان حرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن ، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو ؛ حالا مثلا ... مادری با پسرش رد شده از آن ؛ اما ... هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست ، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت ، صحیح و سالم وَ نپوشاند ، رخ از دیده‌ی مولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند ، زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) باید به دست با کرمت اعتراف کرد ای کعبه کرم به تو باید طواف کرد باید برای درک مقامت الی الابد عمری به درب خانه تو اعتکاف کرد کعبه اگر برای علی سینه چاک شد بر کعبه وجود تو دائم طواف کرد عالم دراختیار کسی نیست جزخودت بیچاره شد کسیکه به رزمت مصاف کرد حیدر تر ازتو نیست درعالم بجز علی درمحضرتوهرکس و ناکس غلاف کرد همسایه خدا و رسولی الی الابد ذکر لبت همیشه بود یاعلی مدد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) اشك هم درمان بغض بي صداي من نشد هيچكس چون غربت و غم آشناي من نشد منتظر بودم رفيقي يار و غمخوارم شود هركه آمد در غريبي پا به پاي من نشد سفره داري كردم و مهمان مرا آزرده كرد جز هزاران ناسزا گويي سزاي من نشد در جواني مو سپيدي حلقه زد بر موي من يكنفر آگه زعمق رازهاي من نشد اف به دنيا كه درون خانه هم بيگانه ام همسرم جز با شرارش هم نواي من نشد زهر آمد تا جگر سوزاند از من شد خجل سوخت از سوز دل من مبتلاي من نشد چشمهايم خسته بود از ديدن ديوار و در غير رفتن هيچ ره مشگل گشاي من نشد آرزوي ديدن مادر ز زهرم شد نصيب زهر تنها باعث رنج و بلاي من نشد روز تلخي كه تيمم چادرش با خاك شد غير ناله مرهمي همراه ناي من نشد بسكه سنگين بود سيلي ريخت از ديوار خاك خواستم كاري كنم در كوچه واي من نشد ماند بر ديوار كوچه جاي روي مادرم باخبر از داغم آنجا جز خداي من نشد آسمان شد تار و چشم مادر من تار تر من شدم آنجا عصايش كس عصاي من نشد از بلاي كوچه و آن آتش و آن معركه بعد از آن مادر دگر مادر براي من نشد تا شب غسل و كفن باباي مظلومم علي(ع) مطلع از كوچه و از ماجراي من نشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می کنی دار و ندارت را تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفت هایت حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت دهان وا می کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه ای آورده ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می شود آزاد در دینت معز المومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون که می چینند مضمون آسمان ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی گشتند خدا واداشت جبراییل هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت، تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تو را پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی بینی تحمل کن که می خواهند، ای تنها ترین! تنها تر از اینت تو غم های بزرگی در میان کوچه ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می شد مثل مادر نیمهء شب بود تدفینت صدایت می زند اینک یتیمت از دل خیمه که او را راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرهء همواره رنگینت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد باید که تو را فاطمه مادر شده باشد... جز بر در این خانه ندیدیم امامت تقسیم میان دو برادر شده باشد خورشید سفالی‌ست که در سیر جمالی از بوسه بر این گونه منور شده باشد بو می‌کشم ایام تو را، باید از اخلاق یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد ای حوصلۀ محض! چه تشبیه سخیفی‌ست با حِلمَت اگر کوه برابر شده باشد با این‌که قضا دست تو را بست ندیدیم جز آن چه بخواهی تو مقدّر شده باشد از عمر تو، یک روز جمل آیۀ فتح است با صلح اگر مابقی‌اش سر شده باشد فریاد سکوت تو چه آهنگ رسایی‌ست شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد... خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت داغ گل سرخی‌ست که پرپر شده باشد... آن چشم که گریان نشود روز قیامت چشمی‌ست که از غصۀ تو تر شده باشد باور نتوان کرد که خاکی‌ست مزارت جز آن که ضریح تو کبوتر شده باشد... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) خواستم سر بگذارم به ضریحت اما نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده پس حرم در حرم از توست حقیقت اما خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد حرمِ محترمت، از روی غربت اما مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما خواستی باز غریب همه عالم باشی پس غریبِ همه عالم شده نامت اما ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو که تلافی شده هر حمله به ضربت اما خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما… 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) سالها گریه سالها روضه همه ی عمر مجتبی روضه روزگارش گذشت با روضه کوچه،در،طشت چندتا روضه بانی و روضه خوان و سینه زن است سوخته نام دیگر حسن است دوستانی چو دشمنان دارد گله از دست این و ان دارد کارد بر روی استخوان دارد گرچه هرروز میهمان دارد شان اورا کسی نفهمیده از مدینه حسن چه ها دیده کس نفهمید ابتلایش را در گذر بغض بی صدایش را جوشن زیر این عبایش را روی پا زخم آشنایش را غصه اش را خضاب کرد حسن مرگ را انتخاب کرد حسن وای اگر بی کس حرم باشی خسته از جان به هررقم باشی بین خانه اسیر غم باشی روزه باشی و تشنه هم باشی پر شکسته ز خاک پر بکشی زهر را جای اب سر بکشی چون حسن بی کسی به دهر نبود شان او طعنه های شهر نبود با کسی جز مغیره قهر نبود جگر پاره اش ز زهر نبود داغ ناموس بود بر جگرش به در خانه بود هر نظرش داغ انروز که رسیدند و چهل نفر داد میکشیدند و پدرش را غریب دیدند و مادرش را زمین کشیدند و همه قاتل شدند حتی در بی هوا رد شدند از مادر گرچه آماده ی جدایی بود به لب تشنه اش نوایی بود دلش انگار کربلایی بود وقت گریه به روضه هایی بود روضه ی ذبح از قفای سری زدن خواهری بپای سری 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) باید امشب بلند گریه کنیم مثلِ زینب بلند گریه کنیم که مرتب بلند گریه کنیم سوخت از تب..‌. بلند گریه کنیم گریه کن گریه گرچه تسکین است غمِ غربت عجیب سنگین است بر غریبی کریم ، گریه کنید پایِ دردی عظیم گریه کنید یادِ حالی وخیم گریه کنید بشنوید از قدیم گریه کنید چشمها را پُر آب‌تر بکنید حالِ ما را خراب‌تر بکنید زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید هرچه کوشید فاطمه نالید خون که جوشید فاطمه نالید روی دامان مادرش اُفتاد روی دست برادرش اُفتاد بی وفایی نوایِ او را بُرد چنگی آمد عبایِ او را بُرد نیزه‌ای رانِ پای او را بُرد هق هقِ بی صدایِ او را بُرد دست بر قلبِ مضطرش نزنید پیشِ ما حرف همسرش نزنید ظرف یکسو آب هم یکسو طشت و قلبی کباب هم یکسو زینب و اضطراب هم یکسو جعده یکسو رباب هم یکسو پیشِ قاسم مقابل پسرش میچکد از محاسنش جگرش بعد مادر مغیره را می‌دید هِی مُکرر مغیره را می‌دید رویِ منبر مغیره را می‌دید پیش آن در مغیره را می‌دید او که این روزها کنارش بود زدنِ خانم افتخارش بود * * * یادش اُفتاد رویِ پا برخواست از دهانش که ناسزا برخواست دستِ نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضه‌ام گیرِ سنگِ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است پسر ارشدش زمین اُفتاد با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد چقدر بد زدش زمین اُفتاد خواست تا پا شود دوباره ، نشد بعد از آن حرف گوشواره نشد تاب دیگر قلم ندارد حیف وای آقا حرم ندارد حیف نه حرم سنگ هم ندارد حیف خادمی محترم ندارد حریف همگی زیرِ دِینِ آقاییم روضه خوانِ حسین آقاییم از خودش کاست از حسینش گفت او خودش خواست از حسینش گفت تا که برخواست از حسینش گفت یاد لبهاست از حسین گفت گفت رویِ لبت ترک بخورد بعد تو خواهرم کتک بخورد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) عاشق آن است که در بند نگارش باشد روز و شب خاطر معشوق کنارش باشد سر به کف گیرد و آمادهء دارش باشد ادعایی نکند خاک و غبارش باشد دارم از پر زدن از عشق سخن می گویم عاشقان شکر خدا باز حسن می گویم این حسن کیست؟ بخوان قبلهء اهل کَرَمش این حسن کیست که زنده است مسیحا به دَمَش انبیاء سر بگذارند به خاک قَدَمش اولیاء سینه زنانند به زیر عَلَمش سخن این است که ما تا به بدن جان داریم روی لبها همگی ذکر حسن جان داریم کار اسلام بدون تو تمام است حسن که قعود تو همان اوج قیام است حسن مصطفی گفت به هر نحو امام است حسن بی تو نان خوردن ما نیز حرام است حسن نان اگر هست فقط نان کرم خانهء توست عاقل آن است که شوریده و دیوانهء توست خادمت مُلک و مَلک،مست نگاهت ملکوت ای حسین بن علی محضر تو غرق سکوت آرزو داشت دعایش بکنی وقت قنوت تویی آن روضهء سر بستهء بین تابوت اشک چشمان تو سرخ است چنان یاقوت است چهارده قرن شده غربت تو مسکوت است اشک تو دُرّ و گُهر،آب دهانت تسنیم محضر تو همهء مُلک الهی تسلیم هر چه را هست خدا کرده به دستت تقدیم کار را داده خدا دست کریم بن کریم هر چه را داشتی آقا همه را دادی رفت دست شامیّ و جذامیّ و گدا دادی رفت درد ما نیز به دست تو دوا خواهد شد گره کار به چشمان تو وا خواهد شد حاجت دیدن صحن تو روا خواهد شد در بقیع گنبد و گلدسته بنا خواهد شد به امیدی که بیایم حرم ان شاءالله به زمینِ تو بیفتد سرم ان شاءالله در وطن هستی و افسوس کسی یارت نیست هیچ کس نیست که در نیّت آزارت نیست این همه ظلم به واللهِ سزاوارت نیست غم عالم به دلت مانده و غمخوارت نیست خانه رفتی که نمایی نفسی را تازه هست در خانه ات اما غمِ بی اندازه حق تو نیست که دارد جگرت می سوزد آنچنان زهر اثر کرده سرت می سوزد اشک آتش شده و چشم ترت می سوزد خانهء کودکی ات در نظرت می سوزد آتش زهر کجا آتش در بیشتر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است همه عمر شما با غم مادر سر شد علت گریهء بی خاتمه ات یک در شد مادری رفت،دری سوخت،گلی پرپر شد پشت آن در به خدا مادرتان مضطر شد با حسن گفت حسین مادرمان در خطر است زن اگر در دل آتش برود درد سر است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌