eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
898 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) بزم حسن حال و هوایش فرق دارد از ابتدا تا انتهایش فرق دارد اینجا همه کاره کریم اهل بیت است آقا نگاهش بر گدایش فرق دارد با دست خالی برنمیگردی از این در بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد چشمی که گریان عزای مجتبی شد بر او خدا لطف و عطایش فرق دارد گریه نکرده مزد کارت را گرفتی گریه کنی که ماجرایش فرق دارد آقا خودش فرموده از کوچه بخوانید اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد دارد صدای سیلی از کوچه می آید این مجلس روضه عزایش فرق دارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) پر کشیدم در هوای با صفای مجتبی که رها می گردم امشب در هوای مجتبی جای معنای کرم نام حسن باید نوشت حاتم طایی گدای دست های مجتبی پابه پای فاطمیه باید ای اهل بکاء بیشتر گریه کنم پای عزای مجتبی در قیامت مستحق لطف زهرا و علیست عاشقی که دل سپرده بر ولای مجتبی روبه راهم می کند در گوشه ی "باب الجواد" فکر "باب القاسم"صحن و سرای مجتبی خاطرات کوچه ای باریک... داغ فاطمه س مانده روی خاک کوچه ردّپای مجتبی زهر مثل خنجری از حنجرش خون می مکید گوشه ی حجره به پا شد کربلای مجتبی یاکریمم بر فراز قبر آقایی کریم التماس دست های خالی مایی کریم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) آبروی دعا امام حسن همه ی هست ما امام حسن سر یک سفره بوده ای عمری با فقیر و گدا امام حسن ای کرم خانه های فاطمی ات تا قیامت به پا امام حسن جلوه ی اقتدار تو این بود: صلحِ صبر و رضا امام حسن صلح تو یک قیام مردانه است بانی کربلا امام حسن از همان ابتدا به ما گفتی آخر روضه را امام حسن ای کرامت گدای درگاهت حُسن یوسف جمال چون ماهت کوچه در کوچه لیلی و مجنون صف کشیده است بر سر راهت کاش روزی بیفتد از توفیق چشم ما بر جمال دلخواهت دم به دم می شود خدا را دید در نفس های قلب آگاهت غربت مرتضی علی جاری است بین غم گریه های جانکاهت بسکه زخم زبان زدند تو را جگرت لحظه ای نشد راحت زن نامهربان شما را کشت جور اهل زمان شما را کشت خون دل خوردی ای عزیز خدا طعنه های گران شما را کشت خنده ی تلخ قنفذ نامرد زخم های زبان شما را کشت زهر پیش غمت کم آورد و غم قدّی کمان شما را کشت بین گودالِ کوچه ای باریک ضربه ای بی امان شما را کشت مثل زهرا جوان شهید شدی کوچه خیلی جوان شما را کشت کوچه گفتم، قرار دل ها رفت دیده ها تا عروج دریا رفت مادر آمد کنار دیواری مردک پست سمت زهرا رفت رنگ از روی آسمان افتاد دست نامرد تا که بالا رفت خورد مادر زمین چنانی که قوّت از زانوان مولا رفت ماجرای کبودی صورت تا شب غسل، چون معما رفت ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم بوی (حسن) وزیده ز اشعار محتشم وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» یعنی نوای (واحسنم) دست و پا کنیم باید مقدمات سفر تا مدینه را حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم آنجا بساط روضه ی مردی کریم را در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم امشب خدا برای حسن سینه می زند باید زمینه، نوحه، دو دم دست و پا کنیم طشتی برای شاه غریبی که ناله زد: «می سوزد از ستم جگرم» دست و پا کنیم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) تیری که شد خطیر، حسن بوده هم پیر هم مسیر، حسن بوده بی آنکه دست باز کند سائل همواره دست گیر حسن بوده از سفره داری اش،نه که از سفره آنکه نگشته سیر حسن بوده تا هست شیر رزم علی هست و؛ تابوده بچه شیر حسن بوده بی شک حسین،امیر اگرهم شد قبلش فقط امیر حسن بوده برجنگ اگر حسین تعمّد داشت برصلح ناگزیر حسن بوده هم وارث اهانتِ درکوچه هم وارث غدیر حسن بوده آن سربلند دهر که روزی شد؛ درتشت سربه زیر حسن بوده دوری که رفت زود حسینش بود زودی که گشت دیر حسن بوده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) دلي كه عاشقه مِحَن داره تو كشوره غصّه وطن داره عاشق اونه كه تو دلش هر شب روضه برا امام حسن داره ميگن خداي كرمه آقام صاحبه سفره ي غمه آقام با اون همه مهربوني،حالا بگيد چرا بي حرمه آقام ؟ براي چي نباشه باروني چشماي من با اين پريشوني كه قبر خاكيشم شده پُشته پنجره هاي بقيع زندوني با بي وفاها هم وفا مي كرد درداي مردم و دوا مي كرد بايد بپرسيم ما از اون شامي با دشمناش چجوري تا مي كرد چِل ساله از يه عدّه دلگيره چِل ساله كه دلش يه جا گيره هرموقع ياده كوچه مي اُفته صد دفعه زنده ميشه ميميره چهل ساله زخم زبون خورده خيلي شده خاطرش آزُرده هر باري كه مغيره رو ديده چند روزي خنده رو لباش مُرده مدينه غرق گريه زاري شد خزون زندگيش بهاري شد راحت شد از اون همه غم وقتي زهر جفاي جعده كاري شد تابوتشو رو شونه ها بُردن به سمت بي كرونه ها بُردن از كوچه اي كه مادرش رو ديد به زير تازيونه ها بُردن چشماي قاسم خيس بارونه حال ابالفضلم دگرگونه تيرا يه كاري با حسن كردن پهلوي تابوتش پر از خونه اي كاش بي نشونه ميرفتش آروم و مخفيونه ميرفتش بعد حسن اين حرف زينب بود كاش داداشم شبونه ميرفتش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها به دوش ، بار مصیبت کشیده ای تنها اگر که پیر شدی ، علتش ز کودکی است چها گذشت به کوچه ! چه دیده ای تنها ؟ کسی ندیده به جز مادرت که دنبالش پی مسیر پر از خون دویده ای تنها کسی ندیده بجز خواهرت که هر شب را به های های ز خوابت پریده ای تنها نکشت زهر تو را خاطرات مادر کشت کنون به بستر مرگ آرمیده ای تنها چه زخم های زبانی که خورده ای در جمع چه طعنه ها که به جانت خریده ای تنها میان شهر اگر ناسزا نثارت شد میان خانه ی خود هم شنیده ای ، تنها ز دست همسر خود جای آب و شیر و غذا دو کاسه زهر هلاهل چشیده ای تنها به هر نفس زدنت پاره ی جگر ریزد درون طشت بلایی که چیده ای تنها دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب کجای قصه ی سر را تو دیده ای تنها دل تو رفت به گودال کشته ای مظلوم کنار پیکر در خون تپیده ای تنها دل تو رفت در آن خیمه های شعله نشین که سوخت دامن زینب ، رشیده ای تنها دل تو رفت به شهری که می زدند ز بام هماره سنگ به راس بریده ای تنها 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضه ی رضا دارد گنبدش ، آسمان...طلایش، نور روزها گنبد طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد "ای کریمی که در خزانه ی غیب..." مور هم چشم بر شما دارد تا که دست شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهره ی زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متهم، زهر نیست! میدانی لخته ها از چه ماجرا دارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) باید بنویسیم تو را ماه تر از ماه زیباتر و تابنده تر از ماه، سر از ماه مهتاب دلش خواست که چون روی تو باشد پس آمده بردارد اگر شد اثر از ماه هرکس به هوای خبری آمده، باید در صورت ماه تو بگیرد خبر از ماه گفتند که در روز جمل فاصله افتاد مابین پلنگان همان دور و بر از ماه مابین همان تیره دلانی که شکستند در کوچۀ خورشید زمانی کمر از ماه آب آمد و با سم زده ها کرد تبانی تا در وسط تشت بریزد جگر از ماه از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت آنجا که بریدند لب آب سر از ماه در روضه ، حسن مثل حسین است مهم نیست شاعر بنویسد اگر از آب اگر از ماه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) اخم شیطان باز می گردد تبسم می شود جعده بعد از زهر درگیر توهم می شود آتش سَم است اما پشت درب خانه نه پشت درب سینه ات لبریز هیزم می شود آرد خواهد شد تمام استخوان هایش ولی باز دستاس است که لبریز گندم می شود زهر در واقع برایش جرعه ای از کوثر است آن که لحظه لحظه پیر از حرف مردم می شود باز اول می شوی بر دیدن مادر ولی خواهرت مثل گذشته باز دوم می شود گل فرستادم به تابوتت ولیکن گل که هیچ تیر بین تیرهای آمده گم می شود از حسن تا کربلا آن کوچه خواهد گشت دشت بر تن قاسم بدین ترتیب سَم٬ سُم می شود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت (ع) نشستم گوشه‌ای از سفرۀ همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت مُعزّ المؤمنین خواندن مُذلّ المؤمنین گفتن، اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت، برای تو چه فرقی دارد، ای والتین و الزیتون که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمی‌گشتند خدا واداشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تو را پایین کشیدند از سر منبر که می‌گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی‌بینی، تحمل کن که می‌خواهند، ای تنهاترین! تنهاتر از اینت تو غم‌های بزرگی در میان کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می‌آمد آن‌که نامش را نخواهم برد برای آن‌که عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می‌گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می‌شد مثل مادر نیمۀ شب بود تدفینت صدایت می‌زند اینک یتیمت از دل خیمه که او را راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرۀ همواره رنگینت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌