✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت علی اصغر(ع)
آمد از راه علّیِ دگری مثلِ علی
گوهرِ نازتر از هر گُهَری مثلِ علی
نوری از حضرت ارباب نمایان شده است
به گُمانم که رسیده قمری مثلِ علی
نامش «اصغر» ولی انگار بزرگ ست به خلق
ها علیٌ بَشَرٌ چه بشری مثل ِ علی
آخرین عشق ِ حسین ست در این چرخ وفلک
از لبش ریخته شهدِ شکری مثلِ علی
به یدک می کِشد او بابُ الحوائج شدنش
کیست این طفل؟که دارد هنری مثل ِ علی
پدرش سیّد و سالار ِ شهیدانِ غریب
وَ حسین داشته جانم پدری مثل ِ علی
چه مبارک سحری آمده از نسلِ کَرَم
نَمک آلِ عبا را پسری مثل ِ علی
می خرد نازِ گلو را دولبِ اُمّ رُباب
این گلِ فاطمه دارد جگری مثل ِ علی
#ولادت_علی_اصغر_ع
#محسن_راحت_حق
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام جواد (ع)
ماییم در پناه تو یا حضرت جواد
محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد
هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد
قربان روی ماه تو یا حضرت جواد
ما زنده از عطای جوادالائمه ايم
يك عمر خاك پای جوادالائمه ایم
هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد
از منت عطای همه بی نیاز شد
حرزت در این زمانه ی غم چاره ساز شد
گفتیم یا جواد و در بسته باز شد
غیر از جواد واژه ای اندازه ی تو نیست
لطفی شبیه لطف پر آوازه ی تو نیست
بر این دل شکسته ام ای جان نگاه کن
ماییم و این زمانه ی بحران نگاه کن
بر حال روزگار پریشان نگاه کن
اقا به جان شاه خراسان نگاه کن
ای مرهم همیشگی خسته جانی ام
لطفی نداشت بی کرمت زندگانی ام
ای در شکوه نام تو درمان درد ها
سر میرسد کنار تو کتمان دردها
هرچند بر دلم زده باران دردها
درمان اگر تویی که به قربان دردها
أقا تمام زندگی ام زیر دین توست
در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست
دست جواد خسته ی بخشش نمی شود
وقت عطا معطل خواهش نمی شود
آقام جز به نور ستایش نمی شود
مدحش به صد کتاب نگارش نمی شود
درمانده ایم و خنده ی مولا علاج ماست
این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست
وقتی که غم به شانه سرازیر می شود
حتی جوان ز زندگی اش سیر می شود
در عنفوان زندگی اش پیر می شود
لبخند دشمنان به دلش تیر می شود
مثل پدر دلش به غریبی دچار شد
زهرا ز داغ عمر کمش داغدار شد
#ولادت_امام_جواد_ع
#حسن_کردی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام جواد (ع)
حق سيرتي به صورت انسان رسيده است
آئينه دار جلوه يزدان رسيده است
از ماوراي عرصه جولان جبرئيل
ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است
وقتي كه پاي صحبت عرش است و كبريا
آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است
سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان
عشقي لطيف تر ز بهاران رسيده است
از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست
الطافِ حق چو بارش باران رسيده است
در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش
سر رويِ دست ، يوسف كنعان رسيده است
از بسكه دلرباست مناجاتهاي او
از رويِ شوقْ موسيِ عمران رسيده است
ذكر شهادتين به لبهاي كوچكش
كودك ولي كمالِ مسلمان رسيده است
بابُ المراد گل پسر ثامن الحجج
دُردانه امير خراسان رسيده است
در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد
نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است
ريحانه بهشتي شمس الشموس شد
خورشيد زاده اي زِ امامان رسيده است
بابا كُش است ناز علي اكبريِ او
تاج سر تمام جوانان رسيده است
مولَي الكريم بنده نوازي ، گره گشا
دلسوز سائلان و فقيران رسيده است
عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او
تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است
مسكيني و اسير و زمين خورده اي بيا
شأنِ نزول سوره انسان رسيده است
مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش
ليلي به گيسوي پريشان رسيده است
زانو زده به پيشِ علومش تمام علم
علامه هميشه دوران رسيده است
تضمين شيعه بودن ما با ولايتش
احيا گر مباني ايمان رسيده است
دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست
صاحب لواي بخشش و احسان رسيده است
با نام او براتِ شهادت دهد رضا
باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است
مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش
در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است
چون مادرش مشخصه حق و باطل است
ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است
اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا
بدرالمنير ليله هجران رسيده است
حاجت بياوريد كه بابا شده رضا
كوري چشم جمله حسودان رسيده است
شادم ولي غمي دلِ من رنج مي دهد
شرح غمم به ناله سوزان رسيده است
رويِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!!
زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است
حيفْ اين پسر به چنگ حسودي اسير شد
مانند مادري كه جوان بود و پير شد
برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ
تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ
اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن
پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ
بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست
اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ
اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا
صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ
اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند
طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ
بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست
پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ
شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا
گويد دوديده ترِ خود بر زمين مَكِشْ
در كربلا پدر به سر التماس كرد
برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ
بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر
زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ
كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا
با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ
#ولادت_امام_جواد_ع
#قاسم_نعمتی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام جواد (ع)
اي قمر شمس ولايت جواد
اي گهر بحر عنايت جواد
حجّت حق باب مراد همه
نجل علي دسته گل فاطمه
بر همه خوبان جهان سروري
محمّد (ص) استّي و علي پروري
چشم رضا از همه سو سوي تو
ماه رجب شيفته روي تو
روي دل آراي تو بدر رجب
ليله ميلاد تو قدر رجب
جود به خاک درت آرد سجود
بسته به جود تو تمام وجود
صورت تو باغ و بهار رضا
تويي همه دار و ندار رضا
حسن تو مرآت خداوند تو
بهشت بابا گل لبخند تو
بی خردان طعنه ديگر زدند
بر پدرت تهمت ابتر زدند
ولادت تو کوثري دگر بود
روشني چشم و دل پدر بود
نور شد و نور شد و نور شد
چشم همه تيره دلان کور شد
سمند علم و معرفت رام تو
گره گشاي عالمي نام تو
عطر رياحين جنان خاک تو
روح رضا در بدن پاک تو
باب تولاّي تو باب خدا
مصحف روي تو کتاب خدا
عقل نهالي ز دبستان تو
علم گلي رسته ز بستان تو
بين امامان ز عطاي زياد
تويي ملقّب به امام جواد
جز تو که حرز مادر خويش را
به قاتل پدر نمايد عطا
شبي که مأمون ستمکار مست
برد به قتل تو به شمشير دست
در دل تاريک شب اي جان پاک
کرد تن پاک تو را چاک چاک
صبح که آن بي خرد آمد به هوش
گشت سراپا همه سوز و خروش
گفت مرا قتل رضا بس نبود
کشتن نجل مرتضي بس نبود
چگونه من در نظر خاص و عام
شهره شوم به قاتل دو امام
قاصد مأمون به تحيّر شتافت
در بدن پاک تو زخمي نيافت
کرد سراپا به وجودت نظر
ديد ز گل خوب تري خوبتر
از رخ مأمون عرق شرم ريخت
زمام اقتدارش از هم گسيخت
از پي ديدار تو بشتافت باز
گفت که اي مهر سپهر حجاز
جسم تو شد به تيغ من چاک چاک
از چه کنون سالمي اي جان پاک
گفتي از دعاي زهراست اين
معجر حرز مادر ماست اين
مرا خداي داورم حفظ کرد
به يمن حرز مادرم حفظ کرد
شد خجل از کار خود آن رو سياه
گشت به پيش کرمت عذر خواه
عفو از آن جرم و خطا کرديش
خواست دعا را تو عطا کرديش
جود خداييت چه ها مي کند
پيش خطا لطف و عطا مي کند
اي به فداي تو و جودت جواد
جود وجودش ز وجودت جواد
تو دست جود خالق اکبري
جواد اهلبيت پيغمبري
بحر نمي از کرمت يا جواد
جود گداي حرمت يا جواد
روي تو شمس الشّرف اهلبيت
اي دُر ناب صدف اهلبيت
کودک نه ساله بدي کز کمال
دادي پاسخ به هزاران سؤال
زاده اکثم ز دُر افشانيت
گشت يکي طفل دبستانيت
مانده زهر قيل و زهر قال بود
گويي از آغاز کر و لال بود
لکنت نطقش به لب افتاده بود
گويي طفلي عقب افتاده بود
از کف مأمون چو رها گشت باز
ماهيکي گرفت و برگشت باز
تا ببرد ره به کمال تو بيش
ماهي را فشرد در دست خويش
گفت که اي نور دل بوالحسن
فاش بگو چيست کف دست من
پاسخ تو دوباره اعجاز کرد
پرده ز اسرار دگر باز کرد
قصّه تبخير و هوا و شکار
گشت ز دُرج سخنت آشکار
حلم ز رفتار شما حلم شد
علم ز گفتار شما علم شد
معادن حکمت حق شماييد
مساکن رحمت حق شماييد
شما همان ائمه الدّعاييد
مشاعل انوار الهداييد
جلالت خدا نشان شماست
آيه ي تطهير به شان شماست
کلامتان نور است و رحمت است
معجزه و موعظه و حکمت است
ارث نبّوت رسول از شماست
مجد و کرامت بتول از شماست
طاعت مقبول? حق شماييد
رحمت موصول? حق شماييد
شما امامان همگي جواديد
باب نجات و قبله ي مراديد
قرآن يکدم از شما جدا نيست
هر آنکه بي شماست با خدا نيست
«ميثم» را بر درتان التجاست
اميد او به مَن اتاکُم نَجاست
#ولادت_امام_جواد_ع
#استاد_سازگار
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام جواد (ع)
دهم ماه رجب، عیدِ جواد، ابن رضاست
عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست
بـه رضا دسته گلی کرده خداونـد عطا
که گلستان وجود از نفسش روح فزاست
این جواد است، جواد است، جواد است، جواد
که همان بحر وسیع کرم و جود خداست
خط و خالش همه آیات خداوند مجید
طاق ابروش، همان قبلۀ ارباب دعاست
نه فقط نام محمد که ز سر تـا قدمش
خلق وخوی وشرف وقدر محمد پیداست
روی نادیده بـه رویش همه لبخند زنید
رونمایش گل لبخند عروس زهراست
ذرهای بوده ز خورشید جمالش خورشید
قطرهای خُرد ز دریای عطایش دریاست
کرم از روز ازل سائل کـوی کرمش
جود تا شام ابد بر در این خانه گداست
جان مرده شود از فیض نگاهش زنده
خاک زوّار درش بر دل بیمار، شفاست
کوثر حجت هشتم که ده مـاه رجب
آفتاب رخ او قلب رضا را آراست
نام نیکوش محمد، لقب اوست جواد
تقی متقی و روح بـلند تـقواست
هشت دریای ولایت بـود اینش گوهر
گوهری که سه دُرّ درج شرف را دریاست
همچو قرآن محمد به سردست علی است
جان عالم بـه فدایش که شبیه باباست
رخ رضا، حُسن رضا، خلق رضا، خوی رضا
پای تا سر همه مرآت کمالات رضاست
کاظمینش حرم امن الهی شب و روز
حرمش کعبۀ دل، قبلۀ ارباب دعاست
وسعت ملک خدا دایرۀ رحمت اوست
همه جا ملک خدا، جایی اگر نیست کجاست؟
پور اکثم چو به پیش سخنش گشت ذلیل
مرگ خود را ز خدا زادۀ هارون میخواست
در پی مسئلهای داد هزاران پاسخ
که علومش همه میراث رسول دو سراست
طفل نـه ساله بـه کل علما فـائق شد
این قبا جز بـه قد آل علی نایـد راست
وسعت هفت سپهر است بـه ظلِ علمش
سایۀ او به سر مهر و مه و ارض و سماست
داد یک دم خبر از سِرّ ضمیر مأمـون
شاهدم قصه آن ماهی و ابر است و هواست
آنـکه فرمود رضا من بـه فـدایت گردم
چه بگویم به ثنایش به خدا فوق ثناست
قصۀ آمدن و رفتـن او در عالـم
گر بـه تاریخ ببینید شبیه زهراست
ای شما شیعه اثنی عشری فخر کنید
همه گویید جواد ، ابن رضا رهبر ماست
زان سبب در دو جهان اشرف مخلوقاتید
که تولای علی مکتب و آیین شماست
این ولایت که خدا کرده عطایت"میثم"
گر به فردوس کنی روز جزا ناز رواست
#ولادت_امام_جواد_ع
#استاد_سازگار
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام جواد (ع)
عاشقم عاشق نامی، منم و شوق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: طَلَعَ البَدرُ عَلَینا
سر زد از خانهی خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندهی پیر خرابات و عجب لطف مدامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو چرخیدن بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقهی دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
دل تنگم چه کند؟ گر نکند بر تو سلامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
#ولادت_امام_جواد_ع
#قاسم_صرافان
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
تا زمین قدم برداشت آسمان نوشت علی
آسمان كه بر پا شد كهكشان نوشت علی
كهكشان كه بر پا شد یك جهان نوشت علی
این جهان كه معنا شد بیكران نوشت علی
بیكرانه ها پر شد لامكان نوشت علی
با هر آنچه كه می شد با همان نوشت علی
با قلم نوشت علی با زبان نوشت علی
و سپس هر آنچه داشت در توان نوشت علی
روی صورتِ انسان روی جان نوشت علی
با غبار او روی چشممان نوشت علی
آنقدر نوشت از او تا جهان پر از او شد
تا كه دست حق رو شد ذكر عاشقان هو شد
پس دو مرتبه روی صورتم نوشت علی
دوست داشت پس روی قسمتم نوشت علی
در رگم كه جاری شد غیرتم نوشت علی
پا شدم زمین خوردم همتم نوشت علی
تا كمی ضعیف شدم قوتم نوشت علی
آمدم ذلیل شوم عزتم نوشت علی
پس خدا خودش روی قیمتم نوشت علی
روی بیرق سبز هیئتم نوشت علی
آنقدر نوشت علی روی سرنوشت من
تا فقط علی باشد خانه ی بهشت من
روز اول خلقت با علی حساب شدم
در قنوت او بودم تا كه مستجاب شدم
زیر پای او ماندم تا غبار ناب شدم
بر سرم چنان تابید تا كه آفتاب شدم
آنقدر كه او تابید از خجالت آب شدم
در غدیر چشمانش من هم انتخاب شدم
آنقدر نگاهم كرد تا كه من خراب شدم
زیر جوشش چشمش ماندم و شراب شدم
مِی شدم پیاله شدم مست بوتراب شدم
هی علی علی گفتم در علی مذاب شدم
می نویسم از عشقم می نویسم از دردم
غیر دور چشمانش هیچ جا نمی گردم
توی محفل ذكرش دُرِّ ناب می ریزند
پای هر علی گفتن هی ثواب می ریزند
روی ما فرشته ها هی شراب می ریزند
توی جام خالی ما هی شراب می ریزند
روی چشممان خاك بوتراب می ریزند
در شب سیاه ما آفتاب می ریزند
روی ما دعاهای مستجاب می ریزند
در حساب فردامان بی حساب می ریزند
كبریا كه می بخشد این همه به عشق او
چون علی به ما آموخت لااله الا هو...
#ولادت_حضرت_علی_ع
#رحمان_نوازنی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنه ای گوشه ی ایوان شدن
کارِ من و حضرت جبریل شد
تا به ابد دست به دامان شدن
پرده بر اُفتاده خدا خواسته
با همه ی خویش نمایان شدن
تازه از امروز به پیغمبران
واجبِ عینی است مسلمان شدن
فصلِ شراب است به ما واجب است
قبله ی ما ابن ابی طالب است
هست مرا حسرتِ تمارها
شیعه شدم شیعه ی این دارها
مادرِ من تا که مرا شیر داد
نادِعلی خوانده مرا بارها
نامِ تو گفتیم بزرگی کنیم
سایه ی گُل هست بر این خوارها
ما نه فقط ریخته پیغمبران
پیش کشِ تو سر و دستارها
تا که پیمبر شب معراج دید
روی تو را در همه تالارها
بر لبِ او نامِ تو سوگند شد
نام تو چون نام خداوند شد
کعبه گرفته به کَفَش جانِ خویش
خاک شده خاکِ سلیمان خویش
صاحبِ خانه به درِ خانه بود
کعبه پس از این شده مهمان خویش
با همه بُت های خودش سجده کرد
بر قدم حضرت سلطان خویش
کعبه به خود گفت که آخر رسید
آنکه تو را ساخته دربان خویش
باید از این راه نیاید امیر
راه گشا راه به دستانِ خویش
کعبه قدم بر سرِ افلاک زد
پیشِ علی سینه ی خود چاک زد
تا رُخت ای ماه پدیدار شد
یوسفِ یعقوب گرفتار شد
کعبه فقط خاک و گِل و سنگ بود
آمدی و معدن اسرار شد
کعبه در آغوشِ زمین خوابِ خواب
با نفسِ قدس تو بیدار شد
کعبه نمی خواست که بیرون شَوی
چشم نبی دیده و ناچار شد
کعبه درِ بسته ی خود باز کرد
معنی توحید پدیدار شد
آمدی از عرش خبر می رسد
تن تنه ی کیف بشر می رسد
وقتِ نبردت شد و پروردگار
باز به وجد آمد از این تار و مار
مانده ام اینجا که تویی وقت رزم
یا که خدا آمده در کارزار
وای که حتیٰ ملک الموت هم
میکند از پیش نگاهت فرار
پشت ندارد زرهَت پشتِ تو
نیست به جز یک سر سنگ مزار
خصم به میدان نزده شد دو نیم
به به از این حیدر و این ذوالفقار
نقشِ به پیشانی تو فاطمه است
ذکرِ رجز خوانی تو فاطمه است
نیست غمی شوق شما تا که هست
هست گدا سفره ی آقا که هست
گفت به مجنون که چه داری برو
گفت در این دل غمِ لیلا که هست
هر چه بلا هست چه غم باک نیست
بر سر ما سایه ی مولا که هست
پیش تو گیریم نداریم جای
خُب قسم حضرت زهرا که هست
خصم کجا و حرم دخترش
بر سرِ آن پرچم سقا که هست
شُکر امیر آمد و نعم الامیر
دست تهی آمده دستم بگیر
آنکه سری پای شما داشته
آبرویی در همه جا داشته
با تو حسینی حسنی زاده ایم
با تو دلِ ما همه را داشته
دست سرِ جمع یتیمان بکش
خانه ات از قبل گدا داشته
حق بده آقا به دلم سوخته
حسرتِ ایوان طلا داشته
حال مرا هرکه چنین دید گفت:
آرزوی کرببلا داشته...
قسمت او شد به نجف بال زد
آنکه براتی زِ رضا داشته...
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده...
#ولادت_حضرت_علی_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان
در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان
در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان
«یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان
با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی
همچنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی
دانه اشكی چنان آیینه صافت میكند
سوز آهی محرم بزم عفافت میكند
رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند
ذات حق دعوت برای اعتكافت میكند
معتكف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود
اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود
مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی
پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی
میرسد بر گوش جانش نغمههای یا علی
اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی
چون سر آمد اعتكافش، عشق شد همدوش او
تا برآمد آفتابی بود در آغوش او
ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر
تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر
چون صدف این گوهر یكدانه را در بر بگیر
خانه را بگشا و صاحبخانه را در بگیر
در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند
خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند
ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین
چهرهی چون ماه و ابروی هلالش را ببین
خط بكش بر روی بتها و خط و خالش را ببین
بر سر دست رسولالله مقالش را ببین
كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان
هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان
چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد
از نگاهش عقدهی غم به پیمبر باز شد
شهر علم مصطفی(ص) را بر جهان در باز شد
حجت داور لبش با نام داور باز شد
ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین
آیههای مؤمنون را از امیرالمؤمنین(ع)
اختیارش با خدا و عالمش در اختیار
مرد میدانهای علم و حلم و مجد و افتخار
جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار
كاش میشد یك علی وین ویژگیها آشكار
این نخواهدشد ولی از مكتب ایثار او
كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او
#ولادت_حضرت_علی_ع
#سیدرضا_موید
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
آن که وصفش میکند الّله به قرآن حیدر است
جلوه ی باری تعالی شیرِ یزدان حیدر است
کعبه را حق پیش پایش کرده ویران تا ابد
چون که تا روزِ جزا محبوبِ رحمان حیدر است
گر نبودش در جهان اسمی از این دنیا نبود
آنکه داده بر جهان همواره سامان حیدر است
صد هزاران همچو عیسی خادمانِ درگهش
گفته عیسی دم به دم معنایِ درمان حیدر است
من نمیگویم خدا باشد علی اما یقین
آنکه باشد نزد حق، مافوقِ انسان حیدر است
مُردگان را زنده گرداند علی با یک نگاه
آنکه بنموده بشر را مست و حیران حیدر است
منکرانِ مرتضی شیون کنان در آتشند
این نباشد ناروا چون دین و ایمان حیدر است
آنکه از مهر و وفا جود و سخا چون مصطفی
میدهد بر دردِ ما الساعه پایان حیدر است
سر به سر گوید علی از مصطفی در هر مکان
در رثای مصطفی دائم غزلخوان حیدر است
موسم جان کندنم وقتی که می افتم ز پا
آنکه مرگم را نماید سهل و آسان حیدر است
تا خدا دارد خدایی میدرخشد نامِ او
آنکه باشد جاودان چون حیِّ سبحان حیدر است
بی سبب باران نمی بارد به رویت ای زمین
باعثِ هر قطره از این آبِ باران حیدر است
روز و شب مستی کنم در جمع مستان تا ابد
شاد از این مستی شوم چون پیر مستان حیدر است
جز علی دیگر که آرد مه رخُی همچون حسین
صاحب و بابای آن شاهِ شهیدان حیدر است
آخرِ نهج البلاغه مینویسم اینچنین:
فارق العاده ترین انسانِ دوران حیدر است
#ولادت_حضرت_علی_ع
#سیروس_بداغی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
به طوف کعبه زنی پاک و محترم آمد
میان سینه ی او شعله های غم آمد
دخیل بست به دامان صاحب خانه
به سوی رکن یمانی دو سه قدم آمد
صدا زد ای که مرا میهمان خود کردی
بگیر روی مرا ، لحظه ی کرم آمد
همین که دل نگران شد خدا اجابت کرد
صدای اُدخُلی از داخل حرم آمد
قدم نهاد به عرشی ترین مکان و سپس
شکاف سینه ی بیت العتیق هم آمد
میان خانه چه ها شد کسی نمی داند
فقط سلام ملک بود دم به دم آمد
سکوت خلق شکست و پس از گذشت سه روز
زمان جلوه نمایی دلبرم آمد
میان صورت او هر چه نور منجلی است
همین بس است ز مدحش که نام او علی است
ز داغی لب ساقی خرابمان کردند
میان کوزه چهل شب شرابمان کردند
محک زدند به ناز نگار این دل را
برای ناز کشی انتخابمان کردند
قرار شد که دم مرگ روی او بینیم
به شوق وصل ، همه ی عمر عذابمان کردند
دعا شدیم و سحرها میان نخلستان
به سجده های علی مستجابمان کردند
ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق
مقابل قدم او ترابمان کردند
چو ذره ایم در این وادی و به نام علی
بلند مرتبه چون آفتابمان کردند
همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند
همیشه با کرم خویش آبمان کردند
بداند عالم امکان که ما علی داریم
چه غم ز فتنه ی ایام تا علی داریم
میان بزم خراباتیان قراری نیست
به باده نوش که برهان عقل کاری نیست
تمام دلخوشی ما محبت علی است
ز هیچ کس به جز آقا امید یاری نیست
کلیمِ طور نشین شاهد کلام من است
به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست
قبولی همه اعمال با ولای علیست
به هر چه طاعت بی حُبش اعتباری نیست
حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم
کریم تر ز علی هیچ سفره داری نیست
تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرَّجسند
به شأن و عزت این خاندان تباری نیست
مقابل حرمش آسمان کُند تعظیم
به جز مقابل او جای خاکساری نیست
علی تجلی سبحان ربی الاعلاست
ثواب بردن نامش تبسم زهراست
ببین که هر چه پس پرده بود افشا شد
دلیل خلقت کون و مکان هویدا شد
برای این که کسی شک نیاورد بعداً
شکاف کعبه نیامد به هم معما شد
دعا کنید که امشب خدا خریدار است
دعا کنید که درهای آسمان وا شد
علی ست آن که جهان تحت اختیارش بود
ولی به زُهد و وَرَع بی نیاز دنیا شد
علی ست آن که زمان عروج هر سحرش
تمام عرض و سماوات پیش او پا شد
علی ست آن که به معراج پشت پرده نشست
انیس و هم نفس مصطفی در آنجا شد
علی ست آن که نشان تَـعبُّد محض است
فقط مقابل معبود قامتش تا شد
علی ست آن که به هر رقص ذوالفقار او
گره ز ابروی احمد به حمله ای وا شد
نرفته از درِ این خانه نا امید کسی
امور خانه ی این مرد دست زهرا شد
ز راه آمده حیدر ، همه قیام کنید
نهاده دست به سینه به او سلام کنید
دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف
که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف
تمام صحن علی بوی فاطمه دارد
شمیم سیب بیاید میان راه نجف
صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست
به گوش می رسد آرام سوز و آه نجف
قدم زده دل شب در میان نخلستان
امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف
قرار ما همه باب الرضا همان جایی
که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف
قسم به نم نم اشکم پس از اذان صبح
چقدر بوی حسین می دهد پگاه نجف
شب زیارتی شاه کربلا باشد
دلم هوایی آن صحن با صفا باشد
#ولادت_حضرت_علی_ع
#قاسم_نعمتی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امیرالمومنین (ع)
گره کور که در کار پیمبر افتاد
باز هم قرعه به نام یل صفدر افتاد
وقتی از دور در قلعه تجلی میکرد
یاد آن دست یداللهی حیدر افتاد
با خودش گفت که این کار فقط کار علیست
ناگهان دلهره از سینهی مضطر افتاد
مثل خواری شد و در چشم فراری ها رفت
تا علم دست علمدار پیمبر افتاد
طرف قلعه که می رفت خدا پشتش بود
جبرئیل امد و زیر قدمش پر افتاد
مرحب آمد که شود سد ره خیر ولی
«هٰا علیٌ بَشرٌ کیفَ بَشر» شر افتاد
تیغ ابروی علی خم شد و مرحب جان داد
ده قدم مانده به شمشیر دو سر ، سر افتاد
با خدا رفت و دم «نَصرُ مِنَ اللّٰه» گرفت
سورهی فتح به جان در خیبر افتاد
موقع کندن در بود که «یازهرا» گفت
ناگهان ترس عجیبی به دل در افتاد
صاحب روز جزا داشت قیامت میکرد
حَسَبُ الاَمرِ علی پرده ز محشر افتاد
چاره ای جز به درک رفتن و تسلیم نداشت
هرکه با خشم الهی علی در افتاد
#ولادت_حضرت_علی_ع
#عماد_بهرامی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir